پایگاه رسمی دکتر محسن دیناروند

«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عاشورا» ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۹ تیر ۱۴۰۲، ۱۱:۳۶ ب.ظ

پدرها و دخترها

بسم رب الرقیه(س)

 

                                            پدرها و دخترها

                                                                              نذر حضرت رقیه(س)

 



بیش از آنکه دخترها 
بابایی باشند 
می شناسیم پدرها را خوب 
بی نهایت دختری هستند
باباها
چه آمد بر سر حسین(ع)  
آن لحظه که بردند 
بالای نیزه سرش را 
و آن لحظه که دید 
حال و روز دخترش را؟
حسین(ع)؟ 
بی عشق آیا؟! 
او اما برداشت و با خودش برد 
دخترش را عشقش را 
آری نبود او آنگونه ای
که خواستند او را!
عشق اصل اول دین داری است
در جهان زیبای عاشورا

 

  

                                                       شعرِ محسن دیناروند 

                                                    شب سوم محرم ۱۴۴۵ ه.ق

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۲ ، ۲۳:۳۶
محسن دیناروند
يكشنبه, ۱۶ مرداد ۱۴۰۱، ۰۳:۲۰ ب.ظ

یاری حسین(ع) چگونه ممکن است؟

بسم رب الفاطمه(س) 

سلام

 

از مولا حسین(ع) چه می خواهیم؟ برای درک بهتر این مهم بهتر است لیستی از حوائج خود را فهرست کنیم؟ مسکن، ماشین، شغل، ثروت، قدرت واز این دست، کجاست ایمان؟ کجاست فهم درست دین؟ کجاست تقوا؟ کجاست شهادت؟ اگر هم گاهی از معنویات می خواهیم برای تامین منفعت شخصی خودمان در آخرت هستیم، پس اگر درست و دقیق بنگریم خواهیم دید دقیقا چیزهایی از حسین(ع) می خواهیم که حسین برای هیچکدام از آنها قیام نکرد و ما امروز گرفتار چنین وضعی هستیم که شناخت درستی از آرمان قیام حسینی نداریم که برای دریافت آن متوسل به حضرت(ع) شویم. باید به شیوه صحیحِ علمی و با تفکر الهی به سمت حسین(ع) رفت تا بتوان اورا یاری کرد وگرنه با شمشیر حسین(ع) بر او خواهیم تاخت! 

                                                                                               محسن دیناروند 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۰۱ ، ۱۵:۲۰
محسن دیناروند
يكشنبه, ۱۶ مرداد ۱۴۰۱، ۰۱:۱۰ ق.ظ

شیوه معقول تر!

بسم رب الفاطمه(س) 

سلام 

برای یافتن حسین(ع)، او را میان هیئت ها جستجو کردیم ولی افسوس که حسین(ع) را در میان مداحی ها، روضه ها، شئون مجالس، عادات هیئت ها، نذری ها و سخنرانی ها گم کردیم. برای یافتن حسین باید به جستجو ادامه دهیم اما به شیوه معقول تری! 

                                                                                                     محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۰۱ ، ۰۱:۱۰
محسن دیناروند
جمعه, ۱۹ آذر ۱۴۰۰، ۱۰:۱۵ ب.ظ

زینب(س) و ستم های ما بر او

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام 

 

سخن گفتن از زینب(س) در عصر حاضر به ظاهر بسیار ساده می آید و مطالب پیرامون این شخصیت عزیز فراوان! اما به هیچ وجه اینگونه نیست و کار بسیار دشوارتر از آن است که تصور می کنیم، نه از آن جهت که نمی توان حرف زد! نه! بلکه از آن جهت که نمیتوان زینب(س) را آنگونه که بوده و هست گفت و به تصویر کشید.

یکی از ظلم هایی که به شخصیت های بزرگ روا داشته ایم این است که ما ایشان را در یک وجه از ساحت هایی که داشته اند خلاصه کرده ایم و دست بر قضا ساحتی را برگزیده ایم که به نوعی خنثی نسبت به جامعه امروز ما در شناخت ایشان است! زینب(س) را در ساحت پرستاری خلاصه کرده ایم! پرستاری مقدس و ارزشمند است ولی آیا این تمام زینب(س) است؟ و آیا این ساحت فعال ترین ساحت ایشان برای تعالی جامعه است؟  و آیا این روز را روز شناخت زینب(س) می دانیم یا روز تبریکات و گرامی داشت پرستاران؟! 

امید دارم که سخنم را درست دریابید که مقصودم اصلا نادیده گرفتن زحمات و ارزشهای والای پرستاران عزیز نیست بلکه غرضم نقد گم شدن نام زینب(س) در زیر سایه توجه به شغل دیگری است هر چند که شغل شریفی باشد! 

از دیگر ستم هایی که به شخصیت های به خصوص مذهبی روا داشته ایم منحصر کردن ایشان در مداحی ها و جلوه های هنری است و این چه ستم بزرگی است که راه تفکر را در شناخت چهره های مذهبی بسته ایم و بسنده کرده ایم به مداحی ها و جلوه های هنری!  این سخن به معنای نفی مداحی ها و جلوه های هنری در ستایش چهره های دینی نیست بلکه شاید مفید واقع شود آنچه بر نفی آن می کوشم بستن راه تفکر و انحصار آن در مداحی ها و جلوه های هنری است. نفی این مهم که به جای اینکه چهره های فکری و اندیشه های دینی به معرفی و شناخت شخصیت ها بپردازند غالبا مداحان و هنرمندان این کار را می کنند. به جای اینکه اندیشمندان ما به مداحان و هنرمندان ما خط و جهان بینی و شناخت بدهند تا به شناخت درستی برسیم ،می بینیم که این مداحان و هنرمنران هستند که وجه غالب را به خود گفته اند و بر جامعه و حتی آنان که لا اقلدبه ظاهر اهل فکر هستند چیره شده اند! بر نفی غلبه شعارها بر اندیشه می دمم که شعار های بی شعور اگر حتی در آغاز محکم و مفید باشند چون وارد چرخه تجارت می شود و اندیشه ورزی و جهان بینی روشنی ندارند اگر به انحرافات سخت و شدید دینی نیانجامد قطعا در راه مستقیم و به حق هم نخواهد رفت و این ظلم است به ایشان نه گرامی داشت!

ستم عظیم دیگری که بر زینب(س) روا داشته ایم این است که ما او درست نشناخته ایم، و لا اقل و خوشبینانه اگر بگوییم برای شناخت درست حضرتش بنایی بر تلاش نداریم! و و وای بر ما اگر همتی تعمدی بر شناخت درست حضرتش نداریم! 

 زینب(س) را خواهری، غصه دار برادرش، زنی مرثیه خوان خانواده اش و عمه ی داغدار و صبور و از این داستان ها! و مهم نیست که هر خواهری دلسوز و داغدار برادرش هست و در داغ خانواده اش صبوری می کند و این کار شاخی نیست! اینکه خواهری داغ برادرش را سخت تحمل کند، اینکه مادری پرستار خانواده اش باشد جدای از وظیفه اش یک امر طبیعی برای تمام افراد است یعنی هر کس دیگری می بود هم این کار را می کرد که اگر نمی کرد جای تعجب بود و افسوس!

سوال این است که راز ماندگاری حرکت زینب(س) چه چیز دیگری است که ما از بیان آن یا ناتوانیم یا عاجز یا می هراسیم از تاکید بر آن؟ اینگونه نگرش ها و بازنشر های خنثی در مورد زینب(س) دقیقا مثل همان مخلفت ها و شبهات کوری است که نبرد عاشورا را نبری قومی و قبیله ای عنوان می کنند. این دو به یک اندازه سست و خنده دار هستند ولی ما امروز به اسم زینب(س) بر زینب(س) جفا می کنیم. 

حضور زینب(س) در کنار مولایمان حسین(ع) حضوری فراتر از یک نسبت خانوادگی است و ما در روایت زینب(س) عمدا یا سهوا از کنار آن می گذریم و برای اشک درآوردن دست به  انتقال اشتباه مفهوم حضور زینب(س) در کنار حسین(ع) می کنیم و شوربختانه این تحریف را به نام زینب(س) و حسین(ع) انجام می دهیم. 

زینب(س)، زینت است برای خانواده و جامعه شکوه بخش و زیبایی آفرین برای این دو، نیست؟ هست اما چرا بر این تاکید نمی کنیم؟ شاید می ترسیم از اینکه زینب(س)  الگوی هز زن در جامعه اسلامی باشد  پس اوج الگو گیری از زینب(س) را در حجابش خلاصه کرده ایم ولی نمی گوییم زینب(س) اگر در برابر ستم یزید نمی ایستاد امروز نه عاشورایی بود و نه حقی و نه اهل عصمت(ع) به این شکل! ما مقاومت او را در برابر ظلم نمی ستاییم و ایشان را به عنوان چهره اعلی در مقاومت و انقلابی گری معرفی نمی کنیم که ترجیح می دهیم حضرت را به مثابه پرستاری به جامعه بقبولانیم!

 اگر هر انسان در جامعه اسلامی زینبی عمل کند هیچگاه همچون یزیدی پدید نمی آید!

بگذارید صریح، رک و بی پرده سخن بگویم اگر چهره واقعی زینب(س) در جامعه ما ترسیم شود و از سوی دیگر، زنان جامعه ما در مسیر حرکتی خود از زینب(س) الگو گیرند و نه فقط زن ها که مردان هم لازم است از این شخصیت والا الگودبگیرند. قطعی بدانید جامعه چه لحاظ مدیرتی، چه به لحاط سیاسی، اقتصادی و هر چیز دیگر از فساد به دور است! 

تصویر درست زینب(س) زنان جامعه ما را بیدار می کند و اینگونه شاید مزاحم شوند پس بهتر است که اوج الگوگیری از زینب(س) برای زنان جامعه ما حجاب باشد و دلسوزی برای برادر نه مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و نه حضور و کنش گری فعال در جامعه! آری ترسیم یک زینب(س) خنثی و منعل در مقابل یک زینب(س) کنشگر و فعال از بزرگترین ستم هایی است که ما بر زینب(س) روا داشته ایم! 

و نترسیم از اینکه چهره واقعی زینب(س) به ضرر ماست! اصلا اینگونه نیست! جامعه ما به شدت محتاج است به زینبی شدن! اگر زینبی شد اخلاق هست، زیبایی هست. یکی از دلایلی که حضرت در عاشورا جز زیبایی نمی بیند نگرش زیبایی گرایانه زینب(س) به عاشوراست! آدم که زیبا باشد زیبا می بیند! پی نترسیم را که حضور زینب(س) در جامعه ما جز زیبایی به ما نمی بخشد! جلوی نازیبایی ها را می گیرد و آنها را رسوا می کند و نترسیم از رسوا شدن نا زیبایی ها! یکی از ستم هایی که بر زینب(س)  روا می داریم همین محروم کردن جامعه از زینبی شدن است. بگذاریم جامعه به شکل حقیقی زینبی شود خود به خود نا زیبایی ها و نارستی ها در وهله اول رسوا شده و از بدنه جامعه پاک می شوند و در وهله دوم نازیبایی ها و کژی ها جرئت رشد و نمو نخواهند یافت. پس زینبی شدن جامعه بهترین کمکی است که می توانیم برای آراستگی جامعه به زیبایی ها انجام دهیم. 

مساله مهم دیگر زینبی شدن جامعه، دستیابی به مقام حقیقی زن است! زینب (س) در عاشورا چه کرد؟ و چه جایگاهی داشت؟ و اگر نبود چه بر سر عاشورا و دین می آمد؟ گفته اند کربلا در کربلا می ماند اگر زینب(س) نبود‌، اما یقین داشته باشیم که اگر زینب(س) نبود قطعا عاشورایی اتفاق نمی افتاد! که امام حسین(ع) به دلگرمی، پشتوانه و افتماد حضور زینب(س) است که وارد عرصه عاشورا می شود واینک سوال مهم این است که آیا زنان جامعه اسلامی امروز چنین نقشی را دارند؟ نه اینکه نخواهند نه! که ما اجازه حضور زینبی به ایشان در عرصه های مختلف جامعه فراهم نکرده ایم! 

تنفر آمیز است دیدن مردان و زنانی که به زیارت زینب(س) اصرار دارند ، خود را علاقه مند به ایشان می داند و اینچنین خود را معرفی می کنند و... ولی در ذهن خود به زن نگاه بعد از مردی دارند! این رفتار مصداق بارز نفاق و دو رویی است که به فرمایش قرآن کریم از کفر بدتر که کفر حقیقی همین است. و ستم بر زن در جامعه، یکی از آن ستم های نابخشودنی در حق زینب(س) است و به گمانم زینب(س) هرگز نخواهد بخشید کسانی را که دم از زینب(س) می زنند ولی برای زن عظمت و شکوه واقعی اش در جامعه را نمی پسندند. 

اگر به زینب(س) و راه او و مرام او و جایگاه او علاقمندیم فقط یک راه داریم زینبی شدن جامعه در عمل و بر اساس شناخت درست و بر حق وگرونه گوش ها از زینب(س) زینب ها گفتن و شنیدن پر است. 

 

به قلم محسن دیناروند 

 

پی نوشت: این یادادشت پر از درد در روز میلاد ولیه الله حضرت زینب (س) نگانشه شده است که این ولادت را به همه شما خوبان تبریک می گویم. 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۰۰ ، ۲۲:۱۵
محسن دیناروند
پنجشنبه, ۲۸ مرداد ۱۴۰۰، ۱۱:۵۰ ب.ظ

شرط از حسین(ع) گفتن!

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام بر همه سوگواران عاشق و حقیقی امام حسین(ع) 

 

مدت هاست که انگیزه ای برای کوچکترین حرفی ندارم چه رسد به گفتن از مولایم حسین(ع) که از بزرگترین مسائل است. آنقدر به نام حسین(ع) ضایع کرده ایم! بریده ایم! تهمت ها زده ایم! غیبت ها کرده ایم! دل ها شکسته ایم! ناعدالتی ها کرده ایم و نا تدبیری ها و نامهربانی ها و تمام چیزهایی که نباید است را با همین دست های خودمان انجام داده ایم به نام حسین(ع) که انگیزه ای برای گفتن از این عظمت الهی نمانده... اما ... نه! انگیزه به کنار واجب است که درباره مولایمان حسین(ع) بگوییم و بشنویم تا به حقیقت حسین(ع) برسیم و گرنه سکوت ما همراهی است با این ناهمواری های فراون مسیر پیش رو! 

غریبی حسین(ع) هنوز هم که هنوز است ادامه دارد و در بین ما سینه زنانش بیشتر و حتی  تنها تر و غریب تر! 

مولا حسین(ع) راه را بر چه کسی بست؟ آب را بر چه کسی قطع کرد؟ که ما اینک راه را بر  بر مردم می بندیم به نام حسین(ع) ؟ حسین (ع) همواره راهگشا بوده و هست ولی ما به نام او راه بند می آوریم، حسین(ع) مزاحم برای چه کسی شد که ما با نام حسین صدای طبل و بلندگویمان گوش فلک را کر میکند؟ کجای مکتب اخلاقی موایمان حسین(ع) این همه اصراف و مخارج در دسته های عزاداری را  گرفته ایم؟ و این قصه کوتاهی از غریبی مولاست میان ما! 

درس بزرگ حسین (ع) به ما ایستادن در مقابل ظلم است و ما پای علم حسین (ع) سینه می زنیم و بی تفاوتیم به ظلم هایی که میشنویم و می بینیم! این چیزی است که یزید هم حاضر است برایش سینه بزند! 

می خواهید برایتان بگویم روضه ها و سینه زنی های ما قبول شده یا نه؟ برایمان مهم است؟ بگذار صریح و روشن بگویم اگر ظلمی دیدیم و سکوت کردیم و یا با خود فریبی خودمان را به آن راه دیگر زدیم ؛اگر گفتند ظلمی در فلسطین، یمن و افغانستان و یا هر جای دیگر این جهان رخ داده و گفتیم به ما چه ؟ این یعنی بویی از حسین (ع) به خود نگرفته ایم!  مگر میشود حسینی بود و در برابر ظلم گفت بیخیال!؟ خنده دار نیست؟ 

شاید نشود در جغرافیای جهان کنونی نتوان رفت آنور دنیا تا از مظلوم دفاع کنیم اما می توانیم که دردش را بچشیم و غصه اش را بخوریم! 

حر را ببینید از عبادات چه کم داشت؟ نماز؟ روزه؟ و یا هر چیز دیگر؟ همه چیز داشت جز ولایت حق!  چه شد که به ولایت حق گروید؟ چه شد که آمد به سمت حسین(ع) ؟ چه اتفاقی افتاد میان حر و حسین(ع)؟ تفاوت یزیدی که حر سردار سپاهش بود با حسین(ع)  که همین حر در نهایت از سرداران ارجمند سپاهشان شد چه بود؟ حر در این ده روز از حسین(ع) چه دید که پشت پا زد به تمام دنیا و شهادت در رکاب مولای مظلوم حسین (ع) رابرگزید؟ نماز حسین(ع) یا تشنگی حسین(ع) یا مظلومیتش؟ نماز را حر که بیشتر خوانده، آب را هم که حر بر حسین(ع) بسته و تا آن زمان که حسین (ع) را محق ندانسته که بخواهد مظلوم برشمرد، نه! هیچکدام! حر در حسین یک چیز دید که او را پسندید و آن اخلاق نیکو بود! نماز ما، روزه ما، سینه زنی ما و تمام عبادات ما یک روح دارد به نام اخلاق نیکو! اگر این عبادات ما را به  روح اخلاق نیکو رساند که قبول است و ان شالله همان چیزی است که خدا از ما خواهد پذیرفت و گرنه عباداتی که ما را اخلاق نیکو نرساند  از ما یک یزید یا یک شمر یا یک چیزی هم خانواده اینها خواهد ساخت.

می دانید چه می خواهم بگویم؟ می خواهم بگویم این سینه زنی ها و عزاداری ها و تمام عبادات باید روح داشته باشد و روح آن اخلاق نیکو است. عبادت بی روح خطرناکترین چیزی است که در جهان می تواند وجود داشته باشد و ریشه تمام ظلم ها همین عبادات بی روح است!  

بد دفاع کردن از دین همین است که دین را در عبادات منهای اخلاق خلاصه کنیم و تمام! اینگونه حرکت کردن برای دین خیانت به دین است. دین منهای اخلاق ترسناک است! 

عزیزانم بیایید به مساله اخلاق به عنوان روح دین توجه ویژه داشته باشیم و بیاراییم خودمان را و عباداتمان و سینه زنی هایمان را به زینت اخلاق! 

باید درباره مولا حسین(ع) حرف بزنیم، چراکه هر چه بیشتر بگوییم و بدانیم درباره امام حسین(ع) بیشتر به اخلاق و ولایت حسین(ع) متوسل خواهیم شد‌  و بر عکس اگر فقط به ظاهر نام حسین (ع) تکیه کنیم نتیجه ای جز دوری از معارف عاشورا و حسین نداریم! 

بر ماست که از حسین(ع) حرف بزنیم و چه زیباست ازحسین(ع) گفتن...

اما نمی توان از حسین(ع) گفت و دروغ هم گفت! نمیتوان ظلم کرد و باز از حسین(ع) گفت! نمی توان به فکر مردم نبود و سینه چاک کنیم و از حسین(ع)  بگوییم! نمی توان حقوق اجتماعی زنان را ندید و از حسین(ع) گفت! نمی توان از حسین بگوییم و بی اخلاق یا بد اخلاق باشیم. نمیتوان مدعی با حسین(ع) بودن باشیم و اخلاق حسینی نداشته باشیم. 

از حسین (ع) گفتن یک شرط دارد و آن این است که ربط داشته باشیم به حسین(ع) و ربط ما با حسین(ع)، در اخلاق ما ظهور می کند.

 

به قلم : محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۰۰ ، ۲۳:۵۰
محسن دیناروند