پایگاه رسمی دکتر محسن دیناروند

«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»

۹ مطلب در آذر ۱۴۰۰ ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۵ آذر ۱۴۰۰، ۰۹:۱۳ ب.ظ

انسان کیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام رفقا

 

انسان، موجودی است که دل دارد و وجه تمایز انسان با سایر مخلوقات خدا در همین دل داشتن اوست.

                     محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۰۰ ، ۲۱:۱۳
محسن دیناروند
جمعه, ۱۹ آذر ۱۴۰۰، ۱۰:۱۵ ب.ظ

زینب(س) و ستم های ما بر او

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام 

 

سخن گفتن از زینب(س) در عصر حاضر به ظاهر بسیار ساده می آید و مطالب پیرامون این شخصیت عزیز فراوان! اما به هیچ وجه اینگونه نیست و کار بسیار دشوارتر از آن است که تصور می کنیم، نه از آن جهت که نمی توان حرف زد! نه! بلکه از آن جهت که نمیتوان زینب(س) را آنگونه که بوده و هست گفت و به تصویر کشید.

یکی از ظلم هایی که به شخصیت های بزرگ روا داشته ایم این است که ما ایشان را در یک وجه از ساحت هایی که داشته اند خلاصه کرده ایم و دست بر قضا ساحتی را برگزیده ایم که به نوعی خنثی نسبت به جامعه امروز ما در شناخت ایشان است! زینب(س) را در ساحت پرستاری خلاصه کرده ایم! پرستاری مقدس و ارزشمند است ولی آیا این تمام زینب(س) است؟ و آیا این ساحت فعال ترین ساحت ایشان برای تعالی جامعه است؟  و آیا این روز را روز شناخت زینب(س) می دانیم یا روز تبریکات و گرامی داشت پرستاران؟! 

امید دارم که سخنم را درست دریابید که مقصودم اصلا نادیده گرفتن زحمات و ارزشهای والای پرستاران عزیز نیست بلکه غرضم نقد گم شدن نام زینب(س) در زیر سایه توجه به شغل دیگری است هر چند که شغل شریفی باشد! 

از دیگر ستم هایی که به شخصیت های به خصوص مذهبی روا داشته ایم منحصر کردن ایشان در مداحی ها و جلوه های هنری است و این چه ستم بزرگی است که راه تفکر را در شناخت چهره های مذهبی بسته ایم و بسنده کرده ایم به مداحی ها و جلوه های هنری!  این سخن به معنای نفی مداحی ها و جلوه های هنری در ستایش چهره های دینی نیست بلکه شاید مفید واقع شود آنچه بر نفی آن می کوشم بستن راه تفکر و انحصار آن در مداحی ها و جلوه های هنری است. نفی این مهم که به جای اینکه چهره های فکری و اندیشه های دینی به معرفی و شناخت شخصیت ها بپردازند غالبا مداحان و هنرمندان این کار را می کنند. به جای اینکه اندیشمندان ما به مداحان و هنرمندان ما خط و جهان بینی و شناخت بدهند تا به شناخت درستی برسیم ،می بینیم که این مداحان و هنرمنران هستند که وجه غالب را به خود گفته اند و بر جامعه و حتی آنان که لا اقلدبه ظاهر اهل فکر هستند چیره شده اند! بر نفی غلبه شعارها بر اندیشه می دمم که شعار های بی شعور اگر حتی در آغاز محکم و مفید باشند چون وارد چرخه تجارت می شود و اندیشه ورزی و جهان بینی روشنی ندارند اگر به انحرافات سخت و شدید دینی نیانجامد قطعا در راه مستقیم و به حق هم نخواهد رفت و این ظلم است به ایشان نه گرامی داشت!

ستم عظیم دیگری که بر زینب(س) روا داشته ایم این است که ما او درست نشناخته ایم، و لا اقل و خوشبینانه اگر بگوییم برای شناخت درست حضرتش بنایی بر تلاش نداریم! و و وای بر ما اگر همتی تعمدی بر شناخت درست حضرتش نداریم! 

 زینب(س) را خواهری، غصه دار برادرش، زنی مرثیه خوان خانواده اش و عمه ی داغدار و صبور و از این داستان ها! و مهم نیست که هر خواهری دلسوز و داغدار برادرش هست و در داغ خانواده اش صبوری می کند و این کار شاخی نیست! اینکه خواهری داغ برادرش را سخت تحمل کند، اینکه مادری پرستار خانواده اش باشد جدای از وظیفه اش یک امر طبیعی برای تمام افراد است یعنی هر کس دیگری می بود هم این کار را می کرد که اگر نمی کرد جای تعجب بود و افسوس!

سوال این است که راز ماندگاری حرکت زینب(س) چه چیز دیگری است که ما از بیان آن یا ناتوانیم یا عاجز یا می هراسیم از تاکید بر آن؟ اینگونه نگرش ها و بازنشر های خنثی در مورد زینب(س) دقیقا مثل همان مخلفت ها و شبهات کوری است که نبرد عاشورا را نبری قومی و قبیله ای عنوان می کنند. این دو به یک اندازه سست و خنده دار هستند ولی ما امروز به اسم زینب(س) بر زینب(س) جفا می کنیم. 

حضور زینب(س) در کنار مولایمان حسین(ع) حضوری فراتر از یک نسبت خانوادگی است و ما در روایت زینب(س) عمدا یا سهوا از کنار آن می گذریم و برای اشک درآوردن دست به  انتقال اشتباه مفهوم حضور زینب(س) در کنار حسین(ع) می کنیم و شوربختانه این تحریف را به نام زینب(س) و حسین(ع) انجام می دهیم. 

زینب(س)، زینت است برای خانواده و جامعه شکوه بخش و زیبایی آفرین برای این دو، نیست؟ هست اما چرا بر این تاکید نمی کنیم؟ شاید می ترسیم از اینکه زینب(س)  الگوی هز زن در جامعه اسلامی باشد  پس اوج الگو گیری از زینب(س) را در حجابش خلاصه کرده ایم ولی نمی گوییم زینب(س) اگر در برابر ستم یزید نمی ایستاد امروز نه عاشورایی بود و نه حقی و نه اهل عصمت(ع) به این شکل! ما مقاومت او را در برابر ظلم نمی ستاییم و ایشان را به عنوان چهره اعلی در مقاومت و انقلابی گری معرفی نمی کنیم که ترجیح می دهیم حضرت را به مثابه پرستاری به جامعه بقبولانیم!

 اگر هر انسان در جامعه اسلامی زینبی عمل کند هیچگاه همچون یزیدی پدید نمی آید!

بگذارید صریح، رک و بی پرده سخن بگویم اگر چهره واقعی زینب(س) در جامعه ما ترسیم شود و از سوی دیگر، زنان جامعه ما در مسیر حرکتی خود از زینب(س) الگو گیرند و نه فقط زن ها که مردان هم لازم است از این شخصیت والا الگودبگیرند. قطعی بدانید جامعه چه لحاظ مدیرتی، چه به لحاط سیاسی، اقتصادی و هر چیز دیگر از فساد به دور است! 

تصویر درست زینب(س) زنان جامعه ما را بیدار می کند و اینگونه شاید مزاحم شوند پس بهتر است که اوج الگوگیری از زینب(س) برای زنان جامعه ما حجاب باشد و دلسوزی برای برادر نه مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و نه حضور و کنش گری فعال در جامعه! آری ترسیم یک زینب(س) خنثی و منعل در مقابل یک زینب(س) کنشگر و فعال از بزرگترین ستم هایی است که ما بر زینب(س) روا داشته ایم! 

و نترسیم از اینکه چهره واقعی زینب(س) به ضرر ماست! اصلا اینگونه نیست! جامعه ما به شدت محتاج است به زینبی شدن! اگر زینبی شد اخلاق هست، زیبایی هست. یکی از دلایلی که حضرت در عاشورا جز زیبایی نمی بیند نگرش زیبایی گرایانه زینب(س) به عاشوراست! آدم که زیبا باشد زیبا می بیند! پی نترسیم را که حضور زینب(س) در جامعه ما جز زیبایی به ما نمی بخشد! جلوی نازیبایی ها را می گیرد و آنها را رسوا می کند و نترسیم از رسوا شدن نا زیبایی ها! یکی از ستم هایی که بر زینب(س)  روا می داریم همین محروم کردن جامعه از زینبی شدن است. بگذاریم جامعه به شکل حقیقی زینبی شود خود به خود نا زیبایی ها و نارستی ها در وهله اول رسوا شده و از بدنه جامعه پاک می شوند و در وهله دوم نازیبایی ها و کژی ها جرئت رشد و نمو نخواهند یافت. پس زینبی شدن جامعه بهترین کمکی است که می توانیم برای آراستگی جامعه به زیبایی ها انجام دهیم. 

مساله مهم دیگر زینبی شدن جامعه، دستیابی به مقام حقیقی زن است! زینب (س) در عاشورا چه کرد؟ و چه جایگاهی داشت؟ و اگر نبود چه بر سر عاشورا و دین می آمد؟ گفته اند کربلا در کربلا می ماند اگر زینب(س) نبود‌، اما یقین داشته باشیم که اگر زینب(س) نبود قطعا عاشورایی اتفاق نمی افتاد! که امام حسین(ع) به دلگرمی، پشتوانه و افتماد حضور زینب(س) است که وارد عرصه عاشورا می شود واینک سوال مهم این است که آیا زنان جامعه اسلامی امروز چنین نقشی را دارند؟ نه اینکه نخواهند نه! که ما اجازه حضور زینبی به ایشان در عرصه های مختلف جامعه فراهم نکرده ایم! 

تنفر آمیز است دیدن مردان و زنانی که به زیارت زینب(س) اصرار دارند ، خود را علاقه مند به ایشان می داند و اینچنین خود را معرفی می کنند و... ولی در ذهن خود به زن نگاه بعد از مردی دارند! این رفتار مصداق بارز نفاق و دو رویی است که به فرمایش قرآن کریم از کفر بدتر که کفر حقیقی همین است. و ستم بر زن در جامعه، یکی از آن ستم های نابخشودنی در حق زینب(س) است و به گمانم زینب(س) هرگز نخواهد بخشید کسانی را که دم از زینب(س) می زنند ولی برای زن عظمت و شکوه واقعی اش در جامعه را نمی پسندند. 

اگر به زینب(س) و راه او و مرام او و جایگاه او علاقمندیم فقط یک راه داریم زینبی شدن جامعه در عمل و بر اساس شناخت درست و بر حق وگرونه گوش ها از زینب(س) زینب ها گفتن و شنیدن پر است. 

 

به قلم محسن دیناروند 

 

پی نوشت: این یادادشت پر از درد در روز میلاد ولیه الله حضرت زینب (س) نگانشه شده است که این ولادت را به همه شما خوبان تبریک می گویم. 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۰۰ ، ۲۲:۱۵
محسن دیناروند
پنجشنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۰، ۰۸:۵۷ ب.ظ

اخلاق و خدا

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام

 

دعوت به اخلاق، دعوت به خداست.

هرجا اخلاق هست، بی شک خدا همان جاست. 

 

                                             محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۰ ، ۲۰:۵۷
محسن دیناروند
يكشنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۰، ۱۱:۵۵ ب.ظ

عاشقی ها

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام رفقا 

 

دستهای تو 

آغاز خوبیهاست 

چشمهای تو 

لحظه تحویل بهار 

تو جمع تمام عاشقیهایی

 

 

                                     شعر محسن دیناروند

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۰۰ ، ۲۳:۵۵
محسن دیناروند
دوشنبه, ۸ آذر ۱۴۰۰، ۰۱:۱۶ ق.ظ

از خدای راستین تا خداهای اشتباهی!

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام خوبان همراه 

اگر از شما بپرسم آیا به خدا ایمان دارید؟ چه پاسخ می دهید؟ اما نه! باید بپرسم کدام خدا! چه خدایی در ذهن ما ترسیم شده است؟ خدا را در دو سه خط وصف کنیم تا ببینیم به چه خدایی ایمان داریم؟ 

گاهی ما اشتباهی خدا را می فهمیم ولی سخت به این باور اشتباهی امان به خدا تعصب هم می ورزیم! اینکه در سخن چه می گوییم درمورد خدا نه اینکه مهم نباشد اما به اندازه عملمان نسبت خدا مهم نیست! 

یعنی اینکه باید دید در عمل چه می کنیم؟ آیا آن نماینده خدا هستیم؟ خلیفه الله !  ما در عمل هرگونه که هستیم به همان گونه خدایی معتقدیم! باید خودمان را همیشه مرور کنیم، باید خودمان را لحظه به لحظه بررسی و سنجش کنیم، باید خودمان را در هر کاری بیازماییم تا ببینیم خدایی که در باور ماست را درست برگزیده ایم! و راه را اشتباه نرفته باشیم. 

یک تعبیر جالبی در قرآن هست که می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ   ....

این تعبیر بسیار زیباست. یکی از برداشت ها و جلوه های  درستی که این آیه می توان کرد دعوت خدا به رهایی از ایمان های اشتباهی و رسیدن به ایمان های درست و حقیقی است. 

برای شناخت درست خدا و دین خدا چاره ای جر تفکر نداریم و تفکر بی مطالعه نمیشود! خوانش عالمانه قرآن، احادیث و دعاها از بهترین منابع برای شناخت دقیق خدا و دین هستند. 

دقت کنیم به محتوای دعاها! نخوانیم و فقط ژست گریه برداریم! نه عزیز! روی دعا باید با انگیزه تفکر توقف کرد! بفهمیمش و بعد ادامه مسیر! 

یک مثالی میزنم ، دعای جوشن کبیر یک فرازی دارد که می گوید: 

یَا کَرِیمَ الصَّفْحِ یَا عَظِیمَ الْمَنِّ یَا کَثِیرَ الْخَیْرِ یَا قَدِیمَ الْفَضْلِ یَا دَائِمَ اللُّطْفِ یَا لَطِیفَ الصُّنْعِ یَا مُنَفِّسَ الْکَرْبِ یَا کَاشِفَ الضُّرِّ یَا مَالِکَ الْمُلْکِ یَا قَاضِیَ الْحَقِّ

ما این را بخوانیم و برویم چه فایده؟ لازم است که برویم‌ ترجمه اش را بفهمیم  و راجبش تامل کنیم که مثلا صفح یعنی چه؟ اینکه خدا صفح دارد یعنی چه؟ فرقش با بخشش در چیست؟ ما جقدر صفح داریم؟ اگر نداریم پس چقدر از خدا دوریم؟  

ما اگر همین فراز را از جوشن کبیر بفهمیم می بینید که چقدر خدا را درست شناخته ایم و می بینید که چه تحولی در زندگی ما اتفاق می افتد! 

عزیزان بر ما لازم است که تفکر کنیم و تلاش کنیم در راه شناخت خدا و دین وگرنه زیادند افرادی که به نیات مختلف می خواهند برای سفت کردن جای پای خودشان خدا را و دین را آنگونه که خودشان هستند و به نفع خوشان هست به ما معرفی کنند. و نفعش البته دنیوی و زودگذرش در جیب آنها برود و ضررش در دنیا و آخرت برسد به من و شما! پس لطفا مراقب خودمان و ایمانمان باشیم فقط با تفکر و مطالعه دقیق ! 

خداوند عزیز در آیه ۲ سوره عنکبوت می فرمایند:

أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ

بله عزیزان، کار ما با گفتن ایمان آوردیم تمام نمی شود که این آغاز ماجراست! دچار فتنه ها خواهیم شد! و فتنه همیشه درد و رنج و سختی و بیماری و مال و فزونی و کاستی در دنیایمان و از این قبیل نیست!

دست بر قضا یکی از مهمترین وجوه فتنه قرار گرفتن انسان در بین راه درست دین با راههای مختلف گمراهی نه به نام غیر دین که دقیقا به نام خدا و به نام دین و شکل ایمان است! 

باید مدام از خودمان مراقبت کنیم در شناخت صحیح خدا و دین وگرنه راهزن ها زیادند برای قلب کردن خدای مطابق میلشان به ما! نه با ظاهر عجیب و غریب که با ظاهر دین! خیلی عجیب و ترسناک است! برای همین باید به خدا پناه برد و خود را به سلاح تفکر بیاراییم تا مبادا خدای حقیقی را نبینیم و گرفتاد خداهای اشتباهی شویم! 

 

به قلم: محسن دیناروند 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۰۰ ، ۰۱:۱۶
محسن دیناروند
دوشنبه, ۸ آذر ۱۴۰۰، ۱۲:۱۷ ق.ظ

ارزش از دست دادن خدا!

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

 

هیچ چیز ارزش از دست دادن خدا را ندارد! 

 

                                       محسن دیناروند

 

پی نوشت۱ : خیلی وقته دارم به این فکر می کنم که چه چیزی میتونه ارزش ازدست دادن خدا رو داشته باشه که به این نتیجه رسیدم که هیچ چیز! 

پی نوشت ۲: خوش اخلاقی، آرامش داشتن و آرامش دادن به دیگران، ایمان همراه با خدا هستند پس اگر دیدیم که اینها در ما می لنگد باید مطمئن باشیم خدا را در ازای چیزهای بی ارزشی از دست داده ایم! 

پی نوشت ۳: گمان نبریم هر آرامشی هر خوش اخلاقی هر ایمانی ما را به در جبهه خدا نگاه می دارد! شناخت درست خداست که به ما آرامش درست، اخلاق خوب و ایمان الهی می بخشد! اگر خدا را درست نشناسیم و آرامش و اخلاق و ایمان داشته باشیم در واقع دچار توهم آرامش،اخلاق و ایمانیم! و اینها به هیچ دردی نمیخورد هیچ که خطرناک هم هست. ایمان و اخلاق و آرامش اشتباهی و متوهمانه خطرناک است چرا که به نام خدا منحرف باشی و ندانی که این خدا نیست هیچوقت هدایت نمیشی. راه شناخت درست خدا تفکر است. یعنی اخلاق ما باید پشتوانه فکری داشته باشد، ایمان ما باید پشتوانی فکری داشته باشد. همه چیز ما باید پشتوانه فکری داشته باشد اگر فکر در ما و ایمان ما و اخلاق ما جاری و ساری نبود همه چیز ما می لنگد. 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۰۰ ، ۰۰:۱۷
محسن دیناروند
يكشنبه, ۷ آذر ۱۴۰۰، ۱۱:۱۳ ب.ظ

راه نجات

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام 

 

سرانجام هر کار بدون تفکر سقوط است؛ با تفکر نجات یابیم. 

 

                                                              محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۰۰ ، ۲۳:۱۳
محسن دیناروند
يكشنبه, ۷ آذر ۱۴۰۰، ۱۲:۵۹ ق.ظ

وجه مشترک سیاستمدران نابغه و دلال ها

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام 

 

دروغ بزرگی است که بگوییم سیاستمدران نابغه و دلال ها حتی خانواده خود را دوست دارند! از همین روست که حتی جان خانواده هم برایشان اهمیتی ندارد برای همین باید تا می توانیم از سیاست بازی و دلالی دوری کنیم که این دو انسانیت را در ما می کشند و آخرتمان را جهنم می کنند. 

                                                                         محسن دیناروند

 

پی نوشت: قطعا سیاست بازی نابغه محور و سیاست ورزی مومنانه دو دنیای متفاوتند، مولاعلی(ع)  مولای سیاست ورزان مومن و معاویه راهنمای سیاست بازان نابغه است. از این مثال میتوان تفاوت این  دو را درک کرد‌ و مفهوم رسید. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۰۰ ، ۰۰:۵۹
محسن دیناروند
يكشنبه, ۷ آذر ۱۴۰۰، ۱۲:۳۹ ق.ظ

بازنده ترین

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام 

 

غافل ترین و بازنده ترین انسان ها، دلبسته ترین آنها به دنیاست. 

‌‌‌‌                                                                   محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۰۰ ، ۰۰:۳۹
محسن دیناروند