پایگاه رسمی دکتر محسن دیناروند

«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»

۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سبک زندگی» ثبت شده است

يكشنبه, ۲۶ دی ۱۴۰۰، ۱۲:۴۹ ب.ظ

عزت

بسم رب الفاطمه(س) 

سلام عزیزان همراه 

 

انسان عزتمند خلق شده است، پس لازم است در انجام کارها به معیار عزت توجه کنیم، کاری که به ما عزت می دهد، همان کاری است که باید انجام دهیم و از کاری که ذلت می دهد باید دوری کنیم

                                                                                          محسن دیناروند 

 

پی نوشت: وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ... قرآن کریم، سوره اسراء، آیه ۷۰

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۰۰ ، ۱۲:۴۹
محسن دیناروند
پنجشنبه, ۱۶ دی ۱۴۰۰، ۱۱:۴۲ ق.ظ

فاطمه(س) یک زن است!

بسم رب الفاطمه(س) 

سلام عزیزان همراه 

این یک گزاره درست است که از زمان تولد تا شهادت، به حضرت فاطمه(س) از طرف جامعه مدعی اسلام ظلم ها و ستم های فروانی شد و حضرت(س) ناروایی ها و ناملایمات بیش از حد تصوری را دید نه فقط از دشمن خارجی که بیشتری سختی ها و شدائد ایشان را افرادی بر او روا داشتند که مدعیان صف اول اسلام و جانشینی پیامبر(ص) بودند. 

اگر حتی مساله خلافت و امامت، حق و باطل و این دست مباحث هم در میان نمی بود باز بر همه لازم بود به دوست داشتن پاره تن پیامبر(ص) و حتی اگر دوست داشتن هم در کار نبود واجب بود حفظ حرمت خانواده پیغمبر(ص) ، از همه این ها کوتاه بیاییم دیگر نمیتوانیم از این کوتاه تر بیاییم که لا اقل واجب بود که آزار و اذیت نبیند دختر پیامبر(ص) ، اما در تاریخ آنچه آمده بعد از پیامبر(ص) ، نه حضرت فاطمه(س) را دوست داشتند، نه او را احترام کردند و بلکه بر وی ظلم ها و ستم های بسیار شد که قلم ناتوان از بیان آنهاست! 

اینکه این ستم ها چرا بر فاطمه(س) گذشت؟ خود جای تحلیل جداگانه ای می طلبد اما مختصر اینکه ورود مسلمانان به قدرت سیاسی و حاکمیتی بدون داشتن تقوا آنها را به چنین جایی برد که در تاریخ می بینیم. این را هم بگویم تقوا یک مدل رفتار ظاهری نیست که مثلا سر نماز گریه کنی، یا پیشانی جای مهر باشد یا از این قبیل! تقوا یک برنامه عملی است که جز با شناخت درست دین و تفکر در دین به دست نمی آید! یعنی شما اگر کل روز را عبادت کنید اگر تفکر نداشته باشید نه تنها بی فایده است که ضررش قطعا بیشتر است!  در همه زمینه ها هم همین است، اخلاق هم همین است، شما کل روز را با مردم خوش رفتاری کنید اگر این اخلاق بدون پشتوانه تفکر باشد شما در واقع گرفتار بداخلاقی هستید و خود خبر ندارید و روزی چرک های این بداخلاقی ناشی از بی فکری سر باز خواهند زد و بوی تفعن آن را همه خواهند چشید! تفکر هم خودش راه و رسمی دارد. این دو دوتا چهارتایی که گاهی گمان می کنیم عقل ورزی هست! نه! ربطی به اندیشیدن ندارد و حیله است و نه تفکر! 

آنچه می خواهم به آن بپردازم این نکته ضروری است که آنچه بر فاطمه ستم شد بیشترش بلکه با کمی تامل همه اش از مدعیان داخلی دینداری بود؟ شما زندگی فاطمه(س) را نگاه کنید و یک لیستی از ستم های بر او را فهرست کنید! صاحبان ستم ها را بنویسید و دین آنها را بنویسید و سابقه آنها را ببینید! کسی که مدعی خلافت مسلمین است که بدون رزومه و بی ربط چنین ادعایی نمی کند که اگر چنیین بود هر کس دیگر مدعی خلافت می شد! پس واقعیت این است که آنان که بر بیشترین ستم را بر فاطمه(س) روا داشتند خود از مدعیان اصلی مسلمانی بودند چنانکه مدعی جانشینی پیامبر(س) را کردند و دست بر قضا مدتی هم در این مسند نشستند! شما نمی بینید که یهودی ها، مسیحی ها و حتی مشرک ها بر فاطمه(س) ستمی کرده باشند و سبب نزول اشکی از حضرت شده باشند! شما همه ستم ها و دردها و ناملایماتی که بر فاطمه(س) گذشت را ببینید، همه اش از جانب خودی ها بوده! اگر غیر این را سراغ دارید بیاورید! بگویید فلان یهودی، فلان کافر، فلان مسیحی، فلان مشرک بر فاطمه(س) ستم کرد و موجب اشک وی شد؟ هر چه خورده، از خودی ها بوده است! 

در آن زمان تفکیک مسلمانان که اینگونه نبود که اسم های مختلف داشته باشیم! همه مسلمان بودند! این را گفتم تا بگویم گمان نبریم که ما امروز شیعه هستیم دیگر هیچ ضلمی بر فاطمه( س) نمی کنیم! 

بله !  هرچه قدر که این گزاره درست است که فاطمه(س) را خودی ها آزار دادند همانقدر نیز درست است که ما نیز بر او ستم هایی کرده ایم! و این درد فاطمه(س) است که باید از خودی ها بچشد! نه لذت زیستن را و نه خوشی زنگی را! که درد زیستن را و تلخی روزگار را! 

این یک گزاره اشتباه و غلط انداز است که ما می پنداریم با برگزاری مراسمات نوحه و مداحی و سینه زنی و بکایی و سخنرانی و از این دست در کنار فاطمه(س) ایم و یار او و دوستدار او هستیم!  نه همانقدر این تصور اشتباه است که مسلمانان صدر اسلام تصور می کردند پیرو پیامبر(ص) هستند و با نام و لباس پیامبر(ص) داغ بر فاطمه(س) نهادند! 

ستم های ما بر فاطمه(س) بسیار است، اینکه حق خواهی و حق طلبی او را نمی بینیم و فریاد های او را نمی بینیم و او را در چادر خاکی و پهلوی شکسته خلاصه کرده ایم تا مباداحق طلبی فاطمه(س) گریبانمان را بگیرد! این آیا همان ستم برحضرتش نیست که فریاد های حق خواهانه او را نادیده می گیریم و او را پیگیر ارث پدر معرفی می کنیم؟ چه می خواهیم؟ گاهی گمان می کنم تصویری که از فاطمه(س) در جامعه ما ترسیم شده است که فرسنگها با فاطمه(س) فاصله دارد عمدی و از روی غرض است که اگر چنین باشد وای بر ما! وای بر ما که چنین تصویری از فاطمه(س) ساخته ایم که تا می پرسیم از فاطمه(س) چه می دانیم؟ پاسخ می دهیم که او الگوی خوبی برای رعایت حجاب زنان است، دیگر چه داریم که بگوییم؟ نمی گویم فاطمه(س) الگوی حجاب نیست! حرفم این است او را در این قبیل چیزها خلاصه کردن ستم بر اوست! اینکه مدام بر گریه هایش تاکیید می کنیم و سبب آن را نادیده می گیریم، اینکه مدام بر پهلوی شکسته او تاکیید داریم و تمام ستم های بر او را در همین خلاصه می کنیم و نمی گوییم چه بر امت مسلمان گذشت که بعد از مدت کوتاهی پس از پیامبر(س) بر فاطمه(س) چنین شد؟ این  ندیدن ها و نیاندیشیدن ها و خلاصه کردن ها ستم های ناروایی است که ما بر فاطمه(س) وارد آورده ایم؟ ما که علت گریه های او را نمی دانیم، ما که عبت شکستن پهلوی او را نمی دانیم،ما که نمیدانیم علت ستم های بر او چه بود قطعا به ستم های گذشتگان بر او دامن خواهیم زد و چه دردی بالاتر از این که نام فاطمه(س) بر وی ستم شود؟ 

از ستم های جدی و بزرگی که در طول تاریخ و به ویژه الان ما بر فاطمه(س) روا داشته ایم این است که او را زن ندیده ایم! و زنانگی او را فقط در دختر خوبی برای پیامبر(س) بودن، در همسر خوبی برای علی(ع) بودن و مادر خوبی برای فرزندانش و حجابش دیده و خلاصه کرده ایم آن هم در بهترین حالتش! نه که فاطمه(س) همه اینها نباشد ! نه، هست و اینها همه فاطمه(س) نیستند! بلکه او به عنوان یک زن کارهای اجتماعی و سیاسی و اخلاقی بیشتری از مرد بر دوش می کشد ، خدا به واسطه زن بودن از او توقع بیشتری دارد در اخلاق و اجتماع و نقش آفرینی تاریخی در جامعه انسانی، همانطور که از مرد توقع بیشتر جسمی می رود . البته اینها به صورت عمومی است و اسثناهایی دارد. 

فاطمه(س) قبل از اینکه دختر پدری باشد و همسر مردی باشد و مادر فرزندانی باشد زن است! اگر ما که مدعی فاطمه(س) دوستی و فاطمه(س) یاوری هستیم‌ زن بودن فاطمه(س) را بپذیریم، جامعه ما دچار این همه ستم بر زن نمی شود! 

ما می گوییم فاطمه(س) بزرگ است و افضل است و علت خلقت جهان! خب درست اما به من بگویید این همه عظمت زن هست یا نه؟ اگر زن است‌پس زن چه کم از مرد دارد و بلکه بالاتر می رود! 

خدا هیچوقت در قرآنش  به قول امروزی ها جوک نگفته! می دانید چرا؟ چون خواسته بگوید آهای مردم من در این قرآن با کسی شوخی ندارم! همه اش جدی است بی شوخی! ولی ما با بی اعتنایی به مفاهیم بلند آن گاهی شوخی می گیریم! آقا جان قرآن را جدی بگیریم. شوخی که نیست حرف خدا! قرآن در دو جا تولد دختر را بالاتر می داند از پسر!  و هیچگاه تولد پسر را اشاره نکرده بالاتر است! کجا!  بروید آیه ۳۶ سوره آل عمران را بخوانید در وصف عظمت مریم(س) و جای دیگر سوره کوثر! در هر دو جا جامعه پسر داشتن را خوب و دختر داشتن را ضعف می پندارد اما می بینید که خدا چه می گوید؟ خدا دختر دار شدن را بالار و خیر کثیر می داند. در هر دو جا از دو زن بقای نسلی قرار می دهد که از بین نمی رود! یعنی شما مریم(س) ببینید و نسل او را! و فاطمه(س) را ببینید و نسل او را! اگر این دو به جای دختر  پسر بودند الان چه می شد؟ نسلی نمی ماند و ابتر می شد، اما واسطه ابتر نشدن نسل پیامبر(س) یک زن است! و این خنده دار است که ما فاطمه(س) را ضامن بقای نسل پیامبر(ص) می دانیم ولی هیچ زن دیگری را صاحب این انتقال وارثت نمی دانیم! مزخرف است هر تحلیلی که پشت این قضیه باشد! خودمان را فریب ندهیم. باید زن بودن فاطمه(س) و مریم(س) را بپذیریم و اگر بپذیریم آنوقت می شود قدم هایی برای عدالت و دفاع از حقوق زنان برداریم. 

خداوند در قرآن بارها و بارها به صورت نظری در دفاع از حقوق زن پرداخته ولی به مباحث نظری اکتفا نکرده و دو نمونه زن بارز را در قرآن آورده که مبادا شک و شبهه ای در میان باشد! مریم(س) و فاطمه(س)، آری این ظلم بزرگی است این دو را از زن بودنشان جدا کرده ایم تا به واسطه آنها جنس زن به عظمت خودش نرسد در جامعه ما! 

اگر زن بودن فاطمه(س) و مریم(س) پذیرفته شود بسیاری از نابرابری ها بر علیه زنان در جامعه ما و بسیاری از تصورات اشتباه و نا حقی های محرز در حق زنان جامعه از بین می رود و تکلیف تمام سخنان و گفتارهایی که قرن ها بر علیه زن به نام اسلام زده شده است روشن می شود و ساختماد بدقواره ای که ما مسلمان ها از جایگاه زن در جامعه خودمان ساخته ایم ویران می شود و ساختمانی نو با نظام فکری اسلامی که صحیح است در مورد زن بنا نهاده خواهد شد. 

یک مدل دیگر از ستم بودن ندیدن زن بودن فاطمه (س) این است که زنان جامعه را محروم ساخته ایم از الگوی حق طلبی و مقاوت و کرامت انسانی یک زن به عنوان عضو فعال و مطالبه گر در جامعه! به زنان چنان گفته ایم که فاطمه (س) تنها و تنهاهمسر خوبی بود، دختر خوبی بود، مادر خوبی بود، حجاب خوبی هم داشت! اگر می خواهی فاطمی باشی همین ها را باش و دیگر هیچ! زنان جامعه هم شوربختانه در اکثر مواقع پذیرفته اند چنین الگویی را! اما فهم صحیح و ترسیم صحیح فاطمه(س) به زنان جامه الگویی می دهد که برای جامعه جریان ساز و پیشرو باشد‌‌ . 

پس وقتی در مورد فاطمه(س) سخن می گوییم باید بپذیریم که او یک زن بود و در مورد یک زن حرف می زنیم، زنی که عظمت و شکوه دارد و در هر زمینه از خوبی در اوج و قله است، پس با نادیده گرفتن زن بودن فاطمه(س) و ستم روا داشتن به زنان و دختران بر او ستم نکنیم. 

 

 

   به قلم: محسن دیناروند 

 

پی نوشت۱: این یادداشت همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه(س) نگاشته شده است. باشد که مورد رضای حق تعالی واقع گردد. 

پی نوشته۲: شهادت مظلومانه حضرت فاطمه را به همه شما خوبان تسلیت عرض می کنم به امید آنکه پیرو حقیق حضرتش باشیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۰۰ ، ۱۱:۴۲
محسن دیناروند
دوشنبه, ۶ دی ۱۴۰۰، ۰۵:۲۸ ب.ظ

شش چاه زندگی

بسم رب الفاطمه(س) 

سلام 

 

تعصب، غرور، قدرت، شهوت ، بی تقوایی و توهم دینداری چاه های عمیق و بی آب زندگی هستند. همیشه باید مراقب این شش چاه زندگی باشیم که گرفتارشان نشویم! 

                                                                                                          محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۰۰ ، ۱۷:۲۸
محسن دیناروند
جمعه, ۲۸ آبان ۱۴۰۰، ۰۲:۲۹ ب.ظ

دروغ چه بلایی سر ما می آورد؟

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام عزیزان 

 

هیچ چیز به اندازه دروغ گویی نمیتواند یک رابطه را آنچنان از بین ببرد که سخت بتوان آن را بازسازی کرد! 

وقتی در یک رابطه حرفی می زنیم که در عمل به آن پایبند نیستیم یا حتی برعکس آن عمل می کنیم، تخریب این رابطه حتمی است. 

بله! دروغ بلایی سر روابطمان می آورد که هیچ چیز دیگری نمیتواند آن بلا را بر سر روابط ما بیاورد. 

در این مورد هیچ رابطه ای مستثنا نیست. از یک دوستی ساده دو نفره بگیرید تا یک رابطه پیچیده دوستی گروهی! از یک رابطه کاری ساده بگیرید تا یک رابطه سخت و مهم دولت ها با ملت ها، از رابطه زن و شوهری تا رابطه والدینی و فرزندی! از یک رابطه عاشقانه تا  حتی رابطه انسان با خدا! هیچ استثایی وجود ندارد! پس مراقب سلامت روابطمان باشیم. 

فراموش نکنیم و خودمان را فریب ندهیم! خدا به گونه ما را خلق کرده که غالبا همه می توانیم دروغ را از راست تشخیص دهیم. حتی یک نوزاد یک ساله هم در حد خودش راست و دروغ را می فهمد! پس سعی نکنید فریب بدهید چون در واقع خودتان را فریب داده اید. 

پس روابطی را که دوست دارید پابرجا بماند را بر پایه صداقت بگذارید و هیچ راه دیگری برای پایداری یک رابطه جز صداقت و شفافیت ندارید. 

                                                                               محسن دیناروند 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۰۰ ، ۱۴:۲۹
محسن دیناروند
سه شنبه, ۲۵ آبان ۱۴۰۰، ۰۳:۴۸ ق.ظ

روشی برای شناخت اصالت

بسم الله الرحمن الرحیم 

با سلام 

 

توجه به ثروت، مسکن، خودرو، مدرک، شغل و شانیت مادی آدم ها یکی از بهترین راه های تشخیص اصالت افراد است! نه از آن جهت که اینها اصالت بخش هستند!  بلکه می توانیم به بی اصالتی افرادی که معیار اصالت را این موارد می پندارند راحت تر پی ببریم! 

                                                                                         

                                                                                                       محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۰۰ ، ۰۳:۴۸
محسن دیناروند
جمعه, ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ۱۱:۱۸ ق.ظ

لذت زندگی

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام خوبان همراه 

 

ما به همان اندازه که با اخلاقیم، زیبایی و لذت زندگی را تجربه می کنیم.

 

                         ‌                                                        محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۰۰ ، ۱۱:۱۸
محسن دیناروند
چهارشنبه, ۱۲ آبان ۱۴۰۰، ۱۲:۴۱ ب.ظ

قاعده کلی اثر تبعیض

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام عزیزان

 

از دری که تبعیض وارد می شود، از همان در محبت از میان می رود و محبت اساس هر کار  است. لذا با تبعض، کارها به سرانجام نیک نمی رسند. 

 

                                                                                 محسن دیناروند

 

پی نوشت ۱: پدرها و مادر ها اگر می خواهید زندگی خوبی داشته باشید بین بچه هایتان تبعیض نکنید و گرنه زندگی اتان تلخ می شود. 

پی نوشت ۲: معلم ها و اساتید محترم بین دانش آموزان و دانشجوهایتان مرزبندی نکنید و تبعیض قائل نشوید البته اگر می خواهید معلم خوبی باشید. 

پی نوشت ۳: به یاد داشته باشیم اساس هر کار محبت است، محبت نباشد هیچ کاری روبه راه نیست، محبت نباشد زندگی روبه راه نیست. تبعیض که باشد محبت نیست. با تبعیض زندگی امان را به کام خودمان و دیگران تلخ نکنیم. پس بیاییم با نه به تبعیض زندگی امان را رو به راه کنیم. 

پی نوشت ۴: می توان اینجور هم گفت: تبعیض و محبت در زیر یک سقف نمی گنجند. 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۰۰ ، ۱۲:۴۱
محسن دیناروند
دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۴۰۰، ۱۰:۱۶ ب.ظ

فقط عاشق باش

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام 

 

شوخ طبع باش اما هزله گو نه! 

منتقد باش اما بی انصاف نه! 

رک باش اما بی ادب نه! 

زیبا و آراسته باش اما مغرور نه! 

پست و مقام بگیر اما با تملق نه! 

با همه خوب باش اما دو رو نه! 

مطالعه کن اما حفظ نه! 

متواضع باش اما ذلیل نه! 

صلح کن اما به ناحق نه! 

فکر کن اما به جهالت نه! 

عجله کن اما به خلاف نه!

خوب باش اما به ریا نه! 

خداپرست باش اما فقط به حرف نه! 

عاشق باش اما به دروغ نه! 

 به راستی و درستی فقط عاشق باش!

عاشق باش و فقط عاشق باش و عاشق بمیر.

 

                                        محسن دیناروند

 

پی نوشت ۱: این روزها وقتی می نویسم بیشتر حس می کنم این شاید آخرین نوشته ام باشد. و چقدر حرف نگفته دارم.‌خدا اگر عمری دهد ... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۰۰ ، ۲۲:۱۶
محسن دیناروند
پنجشنبه, ۶ آبان ۱۴۰۰، ۱۰:۳۵ ق.ظ

نقاط ضعف ما آدم ها!

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

 

آنوقت که خواستیم نقاط ضعف دیگران را به رویشان بیاوریم، به نقاط ضعف خودمان فکر کنیم!  و اگر خود را خالی از نقاط ضعف یافتیم آنجا یقین کنیم که به موجودی پست و مزخرف تبدیل شده ایم! پس همیشه به نقاط ضعف خودمان فکر کنیم، باشد که به جای پرداختن به نقاط ضعف دیگران، به اصلاح آنها بپردازیم.

                                                                                           محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۰۰ ، ۱۰:۳۵
محسن دیناروند
يكشنبه, ۲ آبان ۱۴۰۰، ۰۸:۳۵ ب.ظ

به کودکانمان چه چیز بیاموزیم؟

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام عزیزان 

همه ما دوران کودکی امان را یادمان هست! و حتما یادمان هست چقدر دوست داشتیم مهارت های مختلفی را به دست بیاوریم! 

شنا کردن را دوست داشتیم، دوچرخه سواری را ، دوست یابی را، میهمانی رفتن را، میهمان آمدن را هم، ماهی گیری را،  اردو رفتن را، مستقل سفر کردن را، خوب تماشا کردن را و حتی از دیوار بالا رفتن را هم دوست داشتیم! ( برای بازکردن در خانه وقتی کسی خانه نبود! و کلید نداشتیم!) 

هر کسی بسته به علاقه اش یادگیری های مهارت های خاصی در دوران کودکی اش را دوست میداشته ولی احتمالا بیشتر مواقع توسط خانواده یا مدرسه سرکوب شده ایم! ممکن است شما شنا کردن را یا دوچره سواری را آموخته باشید، مهارت هایی که من بلدش نیستم اما قطعا چیزهایی دوست داشته اید که بهشان نرسیده اید و هنوز هم که هنوز است مثل من غصه اش را می خورید!  و در این زمینه هم دردیم! 

یادم هست در دوره ابتدایی ، کلاس پنجم بودیم و حوالی بهار بودیم که در این ایام کوچ عشایر متداول است. ما رفتیم بیرون از مدرسه و داشتیم از مشاهده کوچ عشایر لذت می بردیم و مثل اکثر دهه شصتی ها هم عاقل بودیم و مواظب خودمان بودیم که مدیر  یکهویی از راه رسید  و ما را برد دفترش و با چوب حسابی از پسمان برآمد و زده شدیم از کوچ عشایر! در صورتی که او می تواست ما را ببرد داخل کوچ و خودش بشود یک خاطره توپ برای ما و از زندگی عشایر سختی ها و زیبای هایش بیشتر آگاه و آشنا شویم. 

یا یادم هست کلاس چهارم زنگ هنر،  معلم به ما تکلیف داد که شعر توانا بود هرکه دانا بود را خطاطی کنید . من به نی و جوهر علاقه مند بودم و ته خطی هم داشتم!  نوشتم و نگاه کرد به نظرش قشنگ آمد و گفت خیلی قشنگ است ولی چون برادرت برایت نوشته یک نمره ۱۶ زد توی دفتر خطم! و بیزار شدم از خطاطی و... 

یا مثلا یادم هست کلاس اول عروسی برادرم بود و خانواده تاکید داشتند مدرسه بروم! با هزار گریه و بدبختی رفتم یه جورایی از مدرسه فرار کردم. مراسم هم انقدر که باید بهم نچسبید، آخر کسی نبود بگه من یک روز مدرسه نروم چه اتفاق وحشتناکی برایم خواهد افتاد؟ و خاطره های فراوان دیگری که مجال بیان نیست! 

مطمئنم شما هم فراوان از این خاطره ها دارید که چقدر زده اند زیر استعداد و مهارت هایتان و اگر چنین خاطراتی ندارید خیلی عجیب است چرا انیشتن نشده اید! 

 کودک جماعت دوست دارد تجربه کند، و مهارت بیاموزد فقط حیف که قدرت لازم برای اجرای آنها ندارد! و وابسته است به تایید و همراهی ما به عنوان خانواده و مدرسه. 

بگذاریم کودکانمان آنچه را دوست دارند تجربه کنند. علایقشان را بشناسند و بروز دهند. اجازه بدهیم شکست بخورند و بلند شوند و بیاموزند زندگی همه اش برد یا همه اش باخت نیست! به جای امر و نهی و ممانعت همراهی اشان کنیم مثل یک راهنمای خوب. 

نگران دوست داشتنی های کودکانمان نباشیم آنها لوح سفیدند چیز بدی نمیخواهند مگر ما این وسط موش بدوانیم! 

خلاصه حرفم این است که اگر ما به کودکانمان اجازه تجربه زندگی ندهیم و فرصت مهارت ورزی و مهارت آموزی را از آنها دریغ کنیم بعدها حسرت هایی در دلشان خواهند ماند که با هیچ چیز دیگری جبران نمی شود. و از طرفی اگر می خواهیم بیشترین خیر و خوبی را در حق کودکانمان، تقدیمشان کنیم، این است که بگذاریم خودشان را کشف کنند، تجربه کنند و مهارت هایی که دوست دارند را به درستی بیاموزند‌ و ما به خوبی در این مسیر نقش همراه و راهنمای خوب را ایفا کنیم.‌

این را هم لازم است یاداوری کنم برای مهارت ورزی نباید به کودکمان فشار بیاوریم که تو باید حتما فلان مهارت،مثل زبان یا شنا یا هر چیز دیگری  را بیاموزی یا نباید فلان مهارت را مثل بازیگری یا موسیقی را بیاموزی، یادمان باشد ما فقط نقش راهنما و همراه را ایفا کنیم. 

 

                                                                      محسن دیناروند 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۰۰ ، ۲۰:۳۵
محسن دیناروند