پایگاه رسمی دکتر محسن دیناروند

«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»

۲۱ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۲:۴۸ ق.ظ

راهی جز عشق

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

سلام رفقا 

 

                               راهی جز عشق

 

دنیای حال ندار ما

این روزها 

خودش را پاک باخته 

به هوس هایی 

به جای عشق 

قبول که دنیا این روزها 

یک رنگی اش را باخته 

به هزار جور رنگ مختلف 

و می رود به هزار بیراه

جز آن یک راه اما 

برای آباد شدن 

راهی جز عشق نداریم 

رفقا! 

دنیای کالی که ساخته ایم 

تنها با آب و خاک و آفتاب عشق 

سبز می شود! 

 

    شعر: محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۲:۴۸
محسن دیناروند
شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۲:۳۴ ب.ظ

صداقت و سیاست

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام بر دوستان صدیق

 

برد با صداقت است هرچند با تو به سیاست رفتار کنند.

 

                                                        محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۳۴
محسن دیناروند
شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۲:۴۱ ق.ظ

بر ماست که نیما یوشیج را گرامی بداریم

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

سلام بر دوستان عزیز 

 

همانطور که در محلی دیگر عنوان کردم و بر آن عقیده هستم حرف زدن در عصبانیت راه رفتن در تاریکی است. اینک متاسفانه با تماشای صحنه ای به شدت سطحی و بی نهایت متضاد با فرهنگ کشور عزیزمان آن هم از پخش شبکه سوم سیما به شدت عصبانی هستم اما منشا اینعصبانیت نه تندخویی که از نوع غصه ای است که چه بر سر ما آمده که اینک رسانه ای که بار عظیم ی در عرصه فرهنگ سازی بر دوش می کشد باید شاهد چنین صحنه هایی در ضدیت با فرهنگ و ادبیات باشیم؟! شاید پاسخی نشنویم ولی حق داریم عصبانی باشیم که چرا یک مجری با تمام وقاحت به خود اجازه بدهد به نام نیمایوشیج و سبک شعری این عزیز بخندد و شعر او را که اینک جزیی از فرهنگ و ادب این مرز و بوم است بخندد و شعر نو را که شاعران بزرگی با این سبک شناخته شده اند از خود نیما بگیرید تا قیصر و از سهراب تا اخوان و بسیاری شاعران بزرگ دیگر را درست و درمان نداند!؟ 

از جایی هم ناراحت و غصه دارم که سالهاست می خواستم درباره نیمایوشیج عزیز قلمی روان کنم و مطلبی با عنوان چرا باید نیما را گرامی بداریم؟ بنویسم اما با عرض تاسف نتوانستم و از این بابت متاسف برای خودم هستم که چرا زودتر دست به قلم نشدم برای بزرگی چون نیما یوشیج ننوشتم و خودم را از وصف عظمت کارهایی که ایشان کرده است محروم کرده ام! 

 شعر چیست؟ این سوالی است که نیما یوشیج پاسخ آن را تغییر داد و رها کرد ما را و ذهینیت ما را از قالب همیشگی شعر! اینکه شعر فقط در قالب خاص با وزن و مابقی ماجرا!  پس اولین خدمت نیما به شعر ما بیرون آوردن ذهنیت اهل شعر و مردم از قالب سنتی شعر بود و به شاعران آموخت که می توان جور دیگری هم شعر گفت که وزن و قافیه اش مثل همیشه نباشد اما شعر باشد بالاتر از شعرهای دیگر و به مردم آموخت می توان شعری خواند که در قالب سنتی همیشگی نباشد اما از آن حتی بیشمارتر از شعرهای گذشته لذت برد و درس اموخت. 

همیشه اولین کارها سخت هستند مخصوصا که بخواهی تغییری ایجاد کنی در قالب سنتی و فراگیر  راه نویی را پیش روی جامعه ات بگذاری و از همین رو باید هم توانایی و هم شجاعت بسیار داشته باشی که پای در این عرصه بگذاری. نیما هم توانا بود و هم شجاعتش را داشت. نیما می توانست در قالب سنتی شعر بگوید و زندگی اش را با چند کتاب غزل و قصیده یا مثنوی تمام کند و امروز هم شاید از او نامی برده نمی شد! اما نیما نه برای نام که برای ترقی و بالابردن سطح شعر فارسی به خود شجاعت داد و آغازگر راهی شد که امروز آن را به شعر نو می شناسیم. چند سال از نیما گذشته است ولی هنوز که هنوز است به سبک او شعر نو می گوییم یا نیمایی! این یعنی عظمت کار نیما یوشیج زنده است! 

دومین خدمتی که نیما به شعر فارسی کرد این بود که اگر او نمی بود و شعر نویی نمی بود اینک خیلی از شاعران عزیز و بزرگوارمان را هم نمی دیدم. از سهراب سپهری، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد بگیرید تا شاعران امروزی تر مثل قیصر و دیگران که هر کدامشان برای فرهنگ و ادبیات کشورمان شناسنامه ای هستند بزرگ و معتبر‌. شما فکر می کنید اگر سهراب غزل می گفت یا قیصر شعر نو نمی گفت الان اینقدر مانا بودند؟ قیصر را مردم با چقدر ناگهان زود دیر می شود می شناسند ودردواره هایش و  اشعاری بر این قرار یا اخوان را با زمستانش و فروغ را همچنین و سهراب را با آب را گل نکنیم و دیگر بزرگان را هم همنطور! 

سومین اثر گذاری نیما با گسترش شعر نو را می توان یافتن راه و زبان جدید برای بیان احوال دل دانست. در ترجمه زبانی به زبان دیگر هم برخی جملات و کلمات هستند که یا ترجمه ناپذیرند یا در صورت ترجمه آن ترجمه نمی تواند تمام حالات و مفاهیم زبان مبدا را به زبان مقصد برساند. شعر ترجمه حالات دل و فکر شاعر است از زبان دل و فکر به زبان قلم. برخی حرف ها هستند در قالب های سنتی نمی گنجند و اگر هم بگنجند ترجمه درستی از آب برایمان در آید اما شعر نو که آمد بسیاری از این حرفها را می توان به شعر ترجمه کرد و این خود خدمتی است که نمی توان شمرد.. مثلا شما هزار غزل و قصیده هم که بگویی نمی توانی در یک کلام این مفهوم را برسانی که: بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم ، یا ناگهان چقدر زود دیر می شود، یا تو را من چشم در راهم شباهنگام‌... و خیلی از این دست اشعار گرانبها که بار و بارها ما  به عنوان مخاطب شعر آنها را خوانده ایم حرف دلمان دانسته ایم و از آنها بسیار استفاده کرده ایم! 

از نیما یوشیج قطعا آموخته ها و اثرات فراوان دیگری هم هست ولی آنچه بیان رفت  آنچه بود که از قلم من کم ترین برآمد که قطعا شاعران، ادبیان و کاوشگران این عرصه از زحمات وی بیشتر و بیشتر گفته اند و می دانند. 

آنچه بر آنم تا به آن برسم نه نقد شعر سنتی ما و نه بی عیب نشان دادن شعر نو ماست! اصلا چنین چیزی ممکن نیست. شما شعر حافظ و مولوی و سعدی و شاعران عزیز دیگر شعر سنتی را که می خوانید عظمتی را می بینید نگفتنی همانطور که شعر نیما و سهراب و قیصر و.. را در قالب شعر نو می خوانیم و عظمت بیشمار و لذت بیشمار می بریم از  خواندن آنها!  نقد ها هم به هر دو گونه هست بعضا آثار شعر سنتی را می بینیم که بی خاطب مانده و شعرهایی نویی می بینیم که خواننده اش فقط خود شاعر آن است! اما هدف این است که بگوییم که شعر سنتی و نو هر دو بالهای پرواز ادبیات فارسی هستند. نباید شعری را کوباند آن هم شعری که امروز چه بخواهیم چه نخواهیم و چه بخواهند و چه نخواهند از میراث ادبی ماست و پرمخاطب تر از هر شعر دیگری است‌. ان شالله همه ما با هر سلیقه و اندیشه که هستیم به این مهم برسیم. 

اما سخن دیگرم با کسانی است که مثل آن مجری که نمیدانم با چه مجوزی روی آنتن سیما نیشخند میزنند به نام نیما و سبک شعری او را به تمسخر می گیرند می گویم اگر این همه عظمت و بزرگی نیما و شعر نو را نمی فهمید لااقل به رسم ادب و اخلاق برای مخالفتان احترام قائل بشوید و خود را از زیر نام ننگ بی ادبی برهانید. 

سخن پایانی اینکه بنا به آنچه بیان آن رفت برای حفظ و قدرشناسی از میراث گرانبهای نیمایوشیج و سبک شعری او هم در میان ماست و هم گوشه ای هویت ملی و دینی ماست بر ما لازم است که نیما یوشیج را همواره گرامی بداریم. 

 

                                                 محسن دیناروند 

 

پی نوشت یک: رضا رشید پور در مسابقه سیم آخر از  میهمانان برنامه که اصلا شاعر نیستند می خواهد که با کمله بی ربط از جمله سیم آخر و شرط اول شعر بسرایند! یکی از میهمانان مثلا شعری می گوید! خواهرش می گوید این شعر نیمایی بود ، این مجری وقیحانه می خندد و می گوید نه! شعر درست و درمان باید بگویید! انتظاری از این مجری نمی رود چون در پاسخ به اینکه عده ای گفته اند چرا مسابقه را از یک شبکه اسراییلی کپی کرده ای ؟ گفت بذارید بگن و با لحنی وقیحانه اینجور با منتقدین سخن گفت. انتظاری از این فرد نداریم . ولی کاش مسولان سیما و شبکه سه پاسخ دهند چرا به یک مجری اجازه می دهند اینقدر وقیحانه به یک میراث ماندگار ایرانی اسلامی توهین کند؟ 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۰:۴۱
محسن دیناروند
دوشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۰:۵۶ ب.ظ

ما و انتخاب کدام راه؟

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

سلام بر شما خوبان

 

سیاستمداران دو گونه اند، دسته ای از  آنها خدا را در نظر دارند و دسته ای دیگر رفقای شیطان هستند. سیاستمداران باتقوا و سیاستمداران نابغه، تمام زشتی های دنیا حاصل عملکرد سیاستمداران نابغه است اما دنیا بهشت می شود وقتی سیاستمدار باتقوایی حکمروایی می کند. دقیقا یکی از فلسفه های ظهور هم همین است که خداوند حاکمیت کلی جهان را به نیابت از خود به سیاستمدران باتقوا بسپارد که ایشان از خدا پروا دارند و درست در مسیر الهی حکمروایی می کند.  

انسان باید دقیق شود در اینکه اگر می خواهد در مساله ظهور نقش آفرینی کند کدام راه سیاسی را انتخاب می کند : سیاستمداری با تقوا باشد یا سیاستمداری نابغه؟ 

نباید گمان کرد که سیاستمدار شدن مساله پیچیده ای است! به هیچ وجه! خیلی هم ساده است به گونه ای که همه ما سیاستمداریم! فقط سطح  و نوع ورودمان به سیاست متفات است. گاه در کوچه و بازار حرف سیاسی می زنیم و گاه سرمان را گرم می کنیم به ورزش و چیزهای دیگری که ظاهر سیاسی ندارند مثل اینکه در روز عاشورای حسین ع باشی و خود را سرگرم کشاورزی کنی و بگویی مرا به سیاست چه! این کار دقیقا خود سیاست است که می گویی به من چه! گاه سکوت به حق می کنی در برابر ظلم مثل مولا علی ع که ۲۵ سال سکوتش عین سیاست بود و گاه سکوت نابه جا می کنی درست همان لحظه ای که باید در هم شکنی لشکر نفاق معاویه را در جنک صفین و یک راست می شوی خوارج! گاه فریاد به حق می زنی گاه نابجا! گاه به اندازه یک بیعت یا رای سیاستمداری و گاه به اندازی بیعت نکردن و رای ندادن،  گاه به اندازه یک کارمند سیاستمداری و گاه به اندازه یک مدیر اداره، گاه فرماندار یا وکیل مجلس و یا گاه وزیر یا رییس جمهور! فقط باید دانست که در هر سطحی و به هر شکلی همه انسانها سیاستمداریم و راه فرار و گریزی از آن نیست، همه انسان ها سیاستمدار هستند فقط می توانند انتخاب کنند سیاستمدار باتقوا باشند یا سیاستمدار نابغه؟ 

نکته مهم دیگر این است که تقوا جدای از ظواهر دینی و عبادت هاست چرا که وقتی تاریخ را می بینی بسیاری از حکومت ها و سیاست کاری ها لباس دین پوشیده اند و با نام دین حکمروایی کرده اند، اهل خوارج را ببینید چه حالت هایی داشتند؟ قرآن را با چه صوتی تلاوت می کردند؟ شمر را ببینید که چندبار پیاده به حج رفته؟ معاویه و حاکمان بعدش را ببینید با چه نامی حکومت کرده اند؟ 

عزیزان من! تقوا یعنی خدا را نظر داشتن و برای خدا گام برداشتن هم در دل و هم در نیت باطنی نه فقط در ظاهر! که ظاهر و باطن انسان با تقوا یکی است. و البته این ظلم بزرگی در حق کلمه تقوا بوده که آن را به اشتباه ترس از خدا تعبیر کرده اند، درست بی ربط ترین تعبیر و ترجمه به تقوا!

از دیگر مشکلات ما در این راه این است که گاه گمان می بریم کار ما بر اساس تقوا است و یا گاها دچار وسواس می شویم که این کار من در چه فضایی است ؟ فضای تقوا یا ریا؟ 

برای تشخیص این مهم و خطا سه راه داریم : اول تفکر ، تفکر یعنی مراجعه به قرآن، حدیث ، تعقل و تاریخ  و تحلیل صحیح منابع مذکور که این روش تخصص بیشتر و کار بیشتر می طلبد و راه دوم که ساده تر و همگانی تر است ولی شاید عمل به ان سخت تر باشد مراجعه به اخلاق است!  و راه سوم پذیرش سخن ولی خدا بی چون و چرا! نکته راه سوم فقط شناخت دقیق و درست ولی خداست که این خود بحث مفصلی است. اگر شناخت درست نباشد و انسان اسیر سیاستمداران نابغه شود، آنها می توانند به بدترین شکل ممکن از انسان چیزی بسازند از لجن بدبوتر و از شیطان هم زشت تر! 

                                               

                                                                    محسن دیناروند 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۵۶
محسن دیناروند
دوشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۹:۴۳ ب.ظ

از سخت ترین کارهای دنیا

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام بر همه دوستداران مولا علی علیه السلام 

 

از سخت ترین و شاید نشدترین کارهای دنیا این است که به یک سیاستمدار نابغه بفهمانی شهادت یعنی چه؟ چراکه سیاستمداران نابغه با عشق بیگانه اند! چه شهادت و چه عشق، هر دو مرد میدان می خواهند. 

 

                                                                    محسن دیناروند 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۱:۴۳
محسن دیناروند
يكشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۵:۳۴ ب.ظ

درد معلمی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

دوستان خوبم سلام

 

معلم بودن هیچ ارتباطی با حکم کارگزینی ندارد، معلمی همیشه با درد و رنج همراه است ، آن کس که آسایش دارد و درد جامعه را بر دوش نمی کشد باید بداند که معلم نیست. 

 

                                                                      محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۳۴
محسن دیناروند
يكشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۱:۳۵ ق.ظ

راه رفتن در تاریکی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام خوبان

 

حرف زدن در عصبانیت مانند راه رفتن در تاریکییست .

 

                                                     محسن دیناروند

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۱:۳۵
محسن دیناروند
شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۱:۳۸ ب.ظ

درسی که مولا علی علیه السلام به معلمین آموخته است

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام خوبان همراه 

 

یک معلم باید محبوب باشد و با محبتش شاگردانش را به سمت رستگاری ببرد وگرنه هر کس دیگری هم می تواند معلم باشد. این را از بزرگ معلم تاریخ مولا علی علیه السلام آموخته ام. 

 

                                                                                                   محسن دیناروند 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۳:۳۸
محسن دیناروند
سه شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۳:۵۵ ب.ظ

سیاستمدار!

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

سلام خوبان همراه 

 

ترجیح می دهم انسان باشم نه سیاستمدار نابغه!

 

                                      محسن دیناروند

 

پی نوشت: سیاستمدار این روزها به کسی می گویند که یا قصد قدرت طلبی دارد یا در بازی سیاست دنبال منافع خویش است. من نه قدرتی می خواهم و نه منافعی که در سیاست بخواهم به آن برسم. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۵:۵۵
محسن دیناروند
دوشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۲:۴۰ ق.ظ

راه ذلیل شدن!

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

سلام خوبان همراه 

 

به دنبال دنیا رفتن و پیروی کردن هواهای نفسانی آدم را ذلیل می کند. 

 

                                                                          محسن دیناروند

 

پی نوشت ۱: شاید بعضی وقت ها این جمله باورمان نشود تا برویم ته دنیا و ته هوس ها و بکشیم ته ذلت ها را .پس ای کاش دریابیم راه ذلیل شدن را و نرویم به همان راه و راه کرامت را در پیش گیریم. 

پی نوشت ۲: بدون شعار و حرف تنها و تنها وسیله و راه  در امان ماندن از شر ذلیل شدن خداست و از او خواستن است. بقیه راه ها گمراهی است. 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۰:۴۰
محسن دیناروند