پنجشنبه, ۱۰ مرداد ۱۴۰۴، ۰۱:۴۶ ب.ظ
چشای تو
چشاى تو چشاى تو یه جورى بى قرارم کرد
من کهنه دلو با عشق مثل یه تازه کارم کرد
چشات ابرو کمونى بود پى یه یار جونى بود
یه تیرانداز ماهر بود که آخر هم شکارم کرد
چشاى تو نمىدونن چه آتیشى میسوزونن
که دود از کنده پا میشه ببین چشمات چه کارم کرد
خیال کردم چشات خامن زیر دستاى من رامن
خودم تو دامش افتادم چشاى تو مهارم کرد
چشات زیباى بى درده فقط بازیگوشى کرده
به شیشم سنگ زد تازه مثل بچه فرارم کرده
چشای تو یه حالى داشت عجب ماه هلالى داشت
دلم از درد دل وا شد چشات دونه انارم کرد
چشات رو چشم من جا داشت روى قلبم یه امضا داشت
دلم رو برد و بعدش هم منو عاشق زارم کرد
شعر افشین مقدم با صدای علیرضا عصار
۰۴/۰۵/۱۰