پایگاه رسمی دکتر محسن دیناروند

«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قیصر امین پور» ثبت شده است

شنبه, ۸ آبان ۱۴۰۰، ۱۰:۵۶ ب.ظ

شاعر دردهای ناتمام

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام عزیزان 

 

درد های من

 

دردهای من 
جامه نیستند 
تا ز تن در آورم، 
چامه و چکامه نیستند 
تا به رشته ی سخن درآورم، 
نعره نیستند 
تا ز نای جان بر آورم، 

دردهای من نگفتنی 
دردهای من نهفتنی است 

دردهای من 
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست 
درد مردم زمانه است 
مردمی که چین پوستینشان 
مردمی که رنگ روی آستینشان 
مردمی که نامهایشان 
جلد کهنه ی شناسنامه هایشان 
درد می کند 

من ولی تمام استخوان بودنم 
لحظه های ساده ی سرودنم 
درد می کند 

انحنای روح من 
شانه های خسته ی غرور من 
تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است 
کتف گریه های بی بهانه ام 
بازوان حس شاعرانه ام 
زخم خورده است 

دردهای پوستی کجا؟ 
درد دوستی کجا؟ 

این سماجت عجیب 
پافشاری شگفت دردهاست 
دردهای آشنا 
دردهای بومی غریب 
دردهای خانگی 
دردهای کهنه ی لجوج 

اولین قلم 
حرف حرف درد را 
در دلم نوشته است 
دست سرنوشت 
خون درد را 
با گلم سرشته است 
پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟ 
درد 
رنگ و بوی غنچه ی دل است 
پس چگونه من 
رنگ و بوی غنچه را ز برگهای تو به توی آن جدا کنم؟ 

دفتر مرا 
دست درد می زند ورق 
شعر تازه ی مرا 
درد گفته است 
درد هم شنفته است 
پس در این میانه من 
از چه حرف می زنم؟ 

درد، حرف نیست 
درد، نام دیگر من است 
من چگونه خویش را صدا کنم؟ 

 

«قیصر امین پور»

 

پی نوشت ۱: روحش شاد 

پی نوشت ۲: سالروز درگذشت قیصر امین پور

پی نوشت ۳: او در تاریخ ایران عزیز ماندگار است چون او شاعر دردهای ناتمام ما بود

پی نوشت ۴: همیشه دوست داشتم مجموعه کامل شعرهای قیصر را هدیه بگیرم...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۰۰ ، ۲۲:۵۶
محسن دیناروند
پنجشنبه, ۲۲ مهر ۱۴۰۰، ۱۲:۲۶ ق.ظ

دستور زبان عشق

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

سلام عزیزان عاشق 

اگر مرا دقیق شناخته باشید حتما در مورد من می دانید که چقدر از اشعار قیصر امین پور لذت می برم. یکی از  شعرهایش را اینجا برایتان می آورم و تقدیم حضورتان می کنم، بخوانید و لذتش را ببرید‌.  

                                              دستور زبان عشق! 

دست عشق از دامنِ دل دور باد!
می توان آیا به دل دستور داد؟

می توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟

موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟

آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد

خوب می دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد

 

                                           قیصر امین پور

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۰۰ ، ۰۰:۲۶
محسن دیناروند