پایگاه رسمی دکتر محسن دیناروند

«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
بایگانی
چهارشنبه, ۲۴ بهمن ۱۴۰۳، ۰۷:۱۸ ب.ظ

رازهای ممنوعه!

یا الله 

سلام

 

حرف های ممنوعه! 

دوستی برایم تعریف میکرد که همسرش به او گفته است:《هیچکس نمی تواند جای پدرم را بگیرد حتی تو!》حالا او از من کمک میخواست تا در واکنش به این حرف چه کند؟ 
راهکارهایی دادم اما در درونم می دانستم درمانگر این زخم نیستند این راه ها برای او! 

از این دست حرف ها را ممکن است در خانواده ها  شنیده باشید؛ مثلا شوهری به همسرش بگوید تو جای مادرم را نمی توانی بگیری! یا پدر و مادری به فرزندشان بگویند که تو نمی توانی جای فلان فرزند دیگرمان را بگیری! و از این قبیل مثال ها هم فروان است و هم تجربه شده اند!

کاش می دانستیم بعضی از حرف ها را باید با خودمان تا پس از مرگمان همراه کنیم هرچند حق باشد یا نگهداری آن در دل سخت باشد و جانکاه هم. 

البته اینکه توقع داشته باشیم فردی جای خالی فرد دیگری را برای ما پر کند توقع مناسب و عاقلانه ای نیست چرا که پدر، مادر، برادر، خواهر، دختر، پسر ، دوست و هر کس در هر نقشی که هست جای خودش را دارد و دیگری نمی تواند جایگزین نقشش باشد چون هر فرد در زندگی ما نقش ویژه ای دارد که هر نقش هم ویژگی ها و شاخص های  جداگانه و مختص به خود را دارد‌ مثلا صمیمیت با پدر و مادرتان به این معنا نیست که شما آنها را به اسم کوچک صدا بزنید ولی صمیمت با همسرتان دقیقا برعکس نتنها می توانید به اسم کوچک صدا بزنید بلکه مخف آن را هم ممکن است فراوان استفاده کنید! 

زندگی مثل بازی فوتبال نیست که یک نفر را با نفر دیگر تعویض کنیم و منتظر گل زدن ذخیره طلایی باشیم! نه! اصلا اینطور نیست! نه شوهر می تواند جای پدر را بگیرد نه زن می تواند جای مادر را! 

اگر چنین توقعی از همسر یا هر کس دیگری داشته باشیم ضمن اینکه توقع نا به جایی از او داریم راه را بر او و خودمان برای رضایتمندی از همدیگر بسته ایم!

از دیگر عواملی که باعث غیر عاقلانه بودن این توقع است این است که با این بیان دست به مقایسه می زنید و آدم ها معمولا از مقایسه خوششان نمی آید. شما شاید تصور کنید که اگر به همسرتان بگویید نتوانسته جای پدر یا مادر او را بگیرید، همسرتان در صدد اصلاح خود برمی آید و تلاش میکند تا مثل پدر یا مادرتان شود؟! اگر اینطور فکر می کنید سخت در اشتباهید چرا که همسرتان با مقایسه شدنش با دیگری هم از شما دور می شود و هم از پدر و مادرتان و آنها را در بهترین حالت ممکن رقیب خود می داند و آدم ها با رقیبانشان رابطه خوب و صمیمانه ای ندارند.

از سویی دیگر شما با این سخن همسرتان را تحقیر کرده اید، خودتان را جای او بگذارید از تحقیر شدن لذت می برید؟ چه می کنید با کسی که تلاشش تحقیر شماست؟ 

با این دلایل گفتیم که گفتن این حرف که 《شما نمی توانید جای فلانی را برای من بگیرید》به کسی که در زندگی شما نقشی دارد علاوه بر اینکه عاقلانه نیست از دریچه اخلاقی هم که بخواهیم نگاه کنیم به نظر می رسد این مدل حرفها هر چند ممکن است در دل ما پدید آید و بر فرض درست هم باشد ولی گفتنش به دیگری اصلا اخلاقی نیست لذا اینچنین حرف ها را باید مثل رازی در دلمان نگاه داریم و این رازهای یک نفره را با هیچکس در میان نگذاریم حتی با خودمان هم مرورش نکنیم چرا که اینطوری توقعمان را از طرف مقابل بالا می بریم و به همین دلیل م فاصله امان را با او بیشتر‌! 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۰۳ ، ۱۹:۱۸
محسن دیناروند
دوشنبه, ۲۲ بهمن ۱۴۰۳، ۰۹:۵۱ ب.ظ

تجربه شیرین انقلاب اسلامی

یا الله 

سلام 

 

قطعا انقلاب اسلامی بی اشکال نیست چرا که اگر مدعی بی اشکال بودن آن باشیم بر فلسفه اعتقاد به ظهور موعود خدا عجل الله تعالی فرجه شریف خدشه وارد می شود؛  اما درست این است که بگوییم انقلاب اسلامی در کنار کاستی ها بی شک دارای قوت هایی است که به نظر می رسد کفه ترازوی قوت ها بر کاستی ها سنگینی می کند.

از نقاط مثبت و ارزشمند آن استقلال در برابر زورگویان و بلکه بالاتر ایستادن و سیلی زدن به زورگویانی بوده و هست که گمان می کردند قدرت یکتای عرصه سیاسی و نظامی جهان هستند. در داخل هم همین ویژگی مثبت به چشم می آید و ملتی شجاعت یافت به پا خیزد در برابر خان بازی ها و سیلی بزند بر دیکتاتوربازی ها و این شیوه حکمرانی را برای همیشه کنار بگذارد.

رسیدن به این نقطه و تجربه لذت بخش این استقلال ملی_فراملی به همراه مقاومت جانانه در مقابل زورگویان داخلی و خارجی آنقدر به کام ملت ایران شیرین آمده که بنا به آنچه که پیداست به هیچ وجه حاضر به از دست دادنش و بازگشت به پیش از آن نیستند. 

این مهم را البته نباید به عنوان نادیده گرفتن کاستی ها و تلاش نکردن برای رفع آنها در نظر گرفت،  بلکه واقعیت این است که  آنکه راه را بر شناسایی کاستی ها و و رفع آنها ببند جز خیانت همراه با نفاق نکرده است؛ لذا مطلوب، لازم، ضروری و فوری این است که باید ضمن تقویت قوت ها به حل مشکلات همت مضاعف گمارد؛ ان شالله.

 

                                                                               دکتر محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۰۳ ، ۲۱:۵۱
محسن دیناروند
پنجشنبه, ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، ۰۳:۱۸ ق.ظ

شروع از خویشتن!

یا الله 

سلام 

 

در آزمون پایان ترم از دانشجویان عزیزم پرسیدم در جامعه ی ما جایگاه و نقش اندیشه ورزی را کجا می بینند و چه راه هایی را برای توسعه آن پیشنهاد می کنند؟ 

نقطه نظر مشترک همه دانشجویان ارجمندم بر پایین بودن جایگاه و نقش ضعیف و تن نحیف و پژمرده و ژولیده و ویران اندیشه ورزی بود همانطوری که به احتمال فراوان نظر بیشتر افراد نیز همین است. 

خوشبینانه به داستان اندیشه ورزی در فضای جامعه امان هم که نگاه کنیم، باز جایگاه درجه اولی یا حتی دومی و سومی برای آن نمی توانیم تصور کنیم! 

از قدیم گفته اند حرف راست را از بچه باید پرسید و از طرفی یکی از بزرگان نیز می گوید کودکانِما آنچه می شوند که ما هستیم نه آنچه که می خواهیم! 

اگر این دو مقدمه را کنار هم بگذاریم می توانیم به راحتی جایگاه و نقش اندیشه ورزس را نزد خودمان دریابیم و بفهمیم که وقتی بچه های ما تمام زحمتشان را برای آن می کِشند که نه استعدادی در آن دارند و نه علاقه ای هم و نه حتی برای دست یافتن به آن تلاش حرفه ای و برنامه ریزی حرفه ای می کنند و فقط پی آن هستند چون شُهرت و ثروت را در پی آن می بینند و یا اینکه در انتخاب رشته همه تلاشها به سمت چند رشته پول آورتر نظیر پزشکی و امثال آن است، از این رو این بچه ها هستند که با زبان عمل به ما صریح می گویند که اندیشه ورزی در میان جایگاه اصلی که ندارد هیچ! جایگاه فرعی هم نمی توان برایش در نظر گرفت. 

البته  این بی اندیشگی نتیجه اش جایی درز می کند که احتمالا کار از کار گذشته است! لذا اگر ما نسبت به خودمان و جامعه امان، خویش را مسئول می دانیم نباید دست روی دست بگذاریم و غرق شدن کشتی را نظاره کنیم چرا که همه سوار بر یک کشتی هستیم! و به نظر می آید توسعه اندیشه ورزی راهی است که ما را به سلامت به ساحل خواهد رساند! 

نکته ی مهمتر در مورد سوال مذکور اما پاسخ هایی است که دانشجویان عزیزم برای توسعه اندیشه ورزی ارائه دادند. 

از نقش آموزش و پرورش تا دانشگاه ها و مجموعه های حکمرانی تا رسانه ها و فیلم ها و بهره مندی از اندیشکده ها و راهکارهای متعدد دیگر که دست بر قضا همه هم درست از آب درآمده اند و قابل اعتا برای ترویج اندیشه ورزی! 

روزهایی را پس از دریافت پاسخ ها با خود فکر کردم آیا ممکن است که متولیان این مجموعه راه های پیشنهادی دانشجویان، خود ندانند که موثرند در توسعه اندیشه ورزی؟ یا نکند خود را به خواب زده باشند؟ 

در هر حال به این مهم رسیدم: هر صورتی که باشد در تراز بالادست، دست یافتن به راهی که بتوانیم آن را کمک حال اندیشه ورزی بیاوریم دست کم فعلا از دسترس ما خارج است چرا که علی الحساب مسئولیت اجرایی بالا دستی نداریم و راه ارتباط با آنها هم تا حدودی در وضعیت فعلی دور از دسترس است،  لذا واقع بینانه تر برای این مسئله یعنی یافتن راه توسعه اندیشه ورزی این است که باید از کار های بالا دستی و بلندپروازانه دست شست و بهره گیری از این راه را بگذاریم برای زمانی که یا به مسئولیت اجرایی رسیدیم یا زمانی که مسئولین محترم را در این مورد  متقاعد کنیم که باید به اندیشه ورزی و توسعه آن بها داد! به هر حال مسئله اکنون این راه دور و دراز نیست و کار به درازا می کِشد و عمر ما کوتاه! 

اگر اینها راه ما نیست پس اکنون راه کدام است؟ باید دست روی دست گذاشت تا کارمان یکسره شود؟ آیا باید نا امید شویم؟ نه! اصلا! باید به دنبال راه گشت و اگر حتی نباشد باید آن راه را ساخت. 

اما پاسخ به این سوال که اکنون راه ما کدام است؟ و چه باید بکنیم؟ دقیق همان جایی است که در پاسخ ها دیده نشد! 

لازم است بار دیگر سوال را اینبار ساده تر بیان کنیم؟ اندیشه ورزی را از کجا شروع کنیم؟ 

حالا جواب را خلاصه، صریح و دقیق تر بیان کنیم: از خودمان! 

بله اینکه منتظر باشیم دیگران چه مجموعه های حکمرانی و چه مجموعه های رسانه ای و آموزشی و ... بیایند و لقمه های آماده ی  اندیشه را به ذهنمان بخورانند نه ممکن است و نه اثر گذار و نه به جایگاه اندیشه کمک می کند! چه بسا یَحتَمِل شاهد نتیجه معکوس خواهیم بود!

بنا بر آنچه بیان شد راه اصلی و فراموش شده اندیشه ورزی شروع از خویشتن است! 

از خودمان شروع کنیم اندیشه ورزی را! از انتخاب رشته تحصیلی تا حضور در انتخابات را! از ورزش کردن تا روضه رفتن را! از خرید لباس و مایحتاج تا کتاب خواندن را! از گشت و گذار در فضای مجازی تا سفرهای متعدد تفریحی را! از اخلاق تا حتی دینداری را آمیخته با اندیشه ورزی کنیم و نتیجه آن را در خودمان ببینیم. 

مگر نه اینکه جامعه متشکل از افراد است پس باید بپذیریم هر چه تعداد افرادی که اندیشه ورزی از مسائل درجه اول آنهاست بیشتر باشد جامعه ما   نفع خود را از آنان خواهد برد!

پس بیاییم اندیشه ورزی را از خودمان شروع کنیم تا دست کم خود از فواید بسیار آن بهره مند شویم و لذت آن را بچشیم؛ این دستاورد حداقلی شروع از خود است چرا که اگر نتوانیم  با الگوسازی اینچنینی اندیشه ورزی را در جامعه توسعه دهیم باز حداقلخودمان از لذت اندیشه سرحال خواهیم شد؛  هرچند واقعیت این است که اگر از خودمان شروع کنیم به حتما به توسعه اندیشه ورزی در جامعه منجر می شود چون که دست کم یک پدر و مادر اندیشه ورز می توانند با الگو سازی فرزندانی اندیشه ورز تربیت کنند ضمن اینکه اگر اطرافیانمان فواید اندیشه ورزی را در زندگی ما ببیند حتما تشویق به قدم زدن در محیط اندیشه ورزی خواهند شد. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۰۳ ، ۰۳:۱۸
محسن دیناروند
شنبه, ۶ بهمن ۱۴۰۳، ۰۳:۱۱ ب.ظ

موانع به نتیجه رسیدن اهداف انسان چیست؟

یا الله 

سلام 

اگر اراده و حرکت در انسان باشد هیچ چیز مانع به نتیجه رسیدن اهداف او نخواهد شد. 

                                                                                              دکتر محسن دیناروند 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۰۳ ، ۱۵:۱۱
محسن دیناروند
جمعه, ۵ بهمن ۱۴۰۳، ۰۱:۲۵ ب.ظ

دلخوشی

یاالله 

سلام 

 

بخشی از تازه ترین ترانه ای که سروده ام را می خوانید: 

 

با عید به پایان زمستون نمی رسی 

قانون زندگیه یه بهار نمیشه دلخوشی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۰۳ ، ۱۳:۲۵
محسن دیناروند
سه شنبه, ۲ بهمن ۱۴۰۳، ۱۱:۱۲ ب.ظ

زشتی دروغ

یا الله 

سلام 

 

ناشایسه ترین ها،  دروغگویانیهستند که زشتی دروغشان را با راستی زینت می بخشند. 

      دکتر محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۰۳ ، ۲۳:۱۲
محسن دیناروند
يكشنبه, ۳۰ دی ۱۴۰۳، ۱۲:۰۵ ق.ظ

حادثه ها

یا الله 

سلام 

 

پر شده دنیا بی تو برایم از سانحه ها 
به خیر گذشت با یادت تمام حادثه ها

 

       از  تک بیت ها _ محسن دیناروند 

       #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۰۳ ، ۰۰:۰۵
محسن دیناروند
جمعه, ۲۸ دی ۱۴۰۳، ۱۱:۱۶ ب.ظ

بهترین سکانس این سالها!

یا الله 

سلام 

 

با تمام انتقادهایی که می توان از صدا و سیما کرد اما می توان گفت که یکی از بهترین سکانس های درجه یک در این سالها را در سریال سوجان دیدیم، آنجا که خسرو خان برای اینکه کار اصلی خودش را که کشتن غلام و انیس بود را با کمترین هزینه اجتماعی به سرانجام برساند یک گروه تعزیه را دعوت کرده بود و مردم روستا را همه به تماشای آن نشانده بودند! 

آری! یکی از روش های به اشتباه انداختن مردم استفاده ابزاری از دین است تا ذهن ها از مسئله اصلی غافل شود! 

مرز شناخت این فریب هم بهره گیری از عقل در شناخت و همراهی با دین است! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۰۳ ، ۲۳:۱۶
محسن دیناروند
چهارشنبه, ۲۶ دی ۱۴۰۳، ۰۸:۳۰ ب.ظ

بی اعتنایی به چه چیز؟

یا الله 

سلام

 

در صورت بها یافتن نزد حاکمان،  چاپلوس ها حاکمان را ذلیل و حکومتشان را زمین می زنند‌. چاپلوس ها واقعیات را از دید حاکم پنهان می کنند. برآورد دروغ به خورد حکومت ها می دهند و با چاپلوسی در صدد کسب منافع خود هستند! 

هر حاکمی که بخواهد از حکومتش مراقبت کند باید دست چاپلوسان را از سطوح مختلف قدرت کوتاه کند! 

امام حسین علیه السلام در این باره می فرمایند: مَن اَحَبَّکَ نَهاکَ وَ مَن اَبغَضَکَ اَغراک؛ (بحار الانوار،ج75،ص128) که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند!

هرچند در همه امور حتی امور خانوادگی نیز چنین است اما بیشترین تطبیق این حدیث شریف را می توان در زمره حکمرانی دانست که راه حکمرانان را  گوش دادن به انتقادها و گرفتار نشدن در دام چاپلوسی ها معرفی می کند. 

اولین گام زنده ماندن امید در دل ها این است که حرف هایشان شنیده شود و در مقابل نیز اولین گام ناامیدی بستن این راه و گشودن مسیر چاپلوسی است! 

 

در روایتی گرانبها از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله آمده است که فرمودند: احْثُوا فِی‏ وُجُوهِ‏ الْمَدَّاحِینَ‏ التُّرَاب‏؛(من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص 11) یعنی به صورت چاپلوسان خاک بپاشید! 

خاک بپاشید کمش یعنی اعتنا نکنید، بها ندهید! عبارت تندی است این خاک پاشیدن! و این صراحت و تندی بیانگر این است که در ترک چاپلوسی و عدم اعتنا به آن، هیچ شکی و راهی برای نرمش نیست! علتش هم خطری است که چاپلوسی ها، انسان ها به طور خاص و حکومت ها را به طور عام تهدید می کند.

اولین کاری که هر کسی که قدرتی دارد باید انجام دهد در حد قدرتش، اگر یک کلاس درس باشد یا یک کشور یک کانال شخصی در فضای مجازی باشد یا یک شبکه تلویزیونی و ...‌ این است که راه را بر جولان چاپلوسان ببندد. این کار را کرد نفعش را خواهد چشید اگر نه جایی خواهد فهمید باخته که آب رفته به جوی باز نمی گردد.

درباره مفهوم چاپلوسی نیز امام علی علیه السلام آن را زیاده روی در ثناگویی و ستایش کردن دانسته اند.

اینکه واقعیت ها را پنهان کنند و کاستی ها را ناگفته بگذارند و اینگونه چشم ها را کور و ذهن ها را قفل می کنند ‌و در نهایت انسان را سمت پرتگاه می کشانند.

   

                 به قلم: دکتر محسن دیناروند.

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۰۳ ، ۲۰:۳۰
محسن دیناروند
چهارشنبه, ۲۶ دی ۱۴۰۳، ۰۵:۴۹ ب.ظ

پایان ۳۸ سالگی!

یا الله 

سلام

 

از عبور زمان
نمی توان هرگز رست 
این درست
در جوانی ولی  
از دست زمانه 
چه زود 
پیر شدیم رفت!

 

                           شعرِ محسن دیناروند 

 

پی نوشت: امروز سی و هشت سال از عمرم رفت و به سادگی از جوانی عبور کردم ولی حس میکنم هنوز همان کودک ۷ ساله ام! یا بچگی نکردم یا بزرگی اما هر چه هست راضی ام. 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۰۳ ، ۱۷:۴۹
محسن دیناروند