پایگاه رسمی دکتر محسن دیناروند

«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
بایگانی

۴۷ مطلب با موضوع «یادداشت» ثبت شده است

سه شنبه, ۱۶ آبان ۱۴۰۲، ۰۸:۴۵ ق.ظ

آیا بهترین دین انسانیت است؟

یا رحمان 

سلام 

 

این روزها مُد شده که برخی می گویند بهترین دین، انسانیت است و بهترین دین برای هر کس انسانیت اوست! 

 

خب ابتدا باید ببینیم دین الهی آیا با انسانیت در تضاد هست یا نه؟ و مهمتر از آن دین هر کس انسانیت اوست چه شکلی است و چه سازمان و ساختاری دارد؟ 

 

 امام علی(ع) می فرمایند: 《شنیده ام که مردی از لشکریان او(معاویه) به خانه ی زن مسلمان و زن دیگر غیرمسلمانی که در پناه اسلام جان و مال شان محفوظ بوده است، وارد شده اند و خلخال از پا و دست بند از دست و گردن بند از گردن و گوشواره های آن ها را از گوش شان بیرون آورده و ربوده اند، در حالی که هیچ وسیله ای برای دفاع جز گریه و التماس نداشته اند. آنان با غنیمت فراوان برگشته اند بدون این که حتی یک نفرشان زخمی گردد یا قطره خونی از ایشان ریخته شود. اگر از این پس، مسلمانی از غم چنین حادثه ای بمیرد، جای ملامت نیست، بلکه به نظر من سزاوار است》

 

آیا این نوع طرز فکر جز این است که کمال و اوج و ایده آل رسم انسانیت است؟ 

آیا هدف دین به معنای حقیقی اش که با تراز قرآن و معصومین(ع) می توان به آن دست یافت جز برای خدمت به انسان و رساندن بشر به نقطه آرمانی اش است؟ 

 

اما اینکه عده ای دم از انسانیت منهای دین می زنند چه؟ جهان با اینها چه شکلی است؟ 

جهان با شعار انسانیت بهترین دین است جهان وحشتناکی خواهد بود، نمونه کوچکش را در این روزها می بینیم که در غزه چه می گذرد؟! 


در حدود دو هفته چشم در چشم جهان می گویند بیش از ده هزار انسان غیر نظامی را کشته ایم و بعد از این هم خواهیم کشت! 

 

آنوقت جهان مدعی انسانیت گرایی سکوت می کند و دم نمیزند در برابر این ستم! 

چهره واقعی دین انسانیت همین است که می بینیم، جهان قدرت طلبی ، زورگویی، ستمگری و هر روز گسترش کارخانه های اسلحه سازی و به روز شدن بی اخلاقی ها! 

 

چرا اینچنین؟ چون انسان دارای غریزه ها و فطرت های مختلفی ای است که اگر نتواند آن را مدیریت کند به افسارگسیختگی اخلاقی می رسد و نتیجه اش همین است که گوشه ای از آن را می بینیم. 

 

جایزه صلح نوبل را که شنیده اید!  دو ایرانی برنده این جایزه شده اند یکی شیرین عبادی و دیگری نرگس محمدی! هر دوی اینها فعال حقوق بشر هستند و مدعی انسانیت گرایی! 

برای هرچه که نوبل صلح گرفته اند به کنار! این جایزه ها نشان می دهد تراز جامعه جهانی برای حقوق بشر و انسانیت گرایی می تواند همین افراد باشد! 

 

اینها برای مبارزه مدنی با اسلام به نوبل صلح رسیدند اما نگاه کنید که در جریان نسل کشی غزه توسط اسرائیل که در محدوده دو هفته بیش از ده هزار کودک و زن و مرد بی گناه و غیر نظامی جانشان را از دست داده اند، بیمارستان ها را هم زده اند حتی اما در محکومیتش لب به سخن نمی گشایند و دست کم با سکوتشان مهر تایید می زنند!

 

به راستی لعنت بر چنین حقوق بشری که این وسعت از ظلم و انسان کُشی جلوی چشمت اتفاق بیافتد و آنگاه ژست انسانیت گرایی به خودت بگیری و از ظالم حمایت کنی! لعنت به چنین جایزه های صلح که آغشته به خون انسان هاست. 

 

برای همین نباید فریب شعار به ظاهر زیبای بهترین دین انسانیت است را بخوریم. این شعار بنا به شواهد و راه و رسم مدعیانش یک دروغ بزرگ در عصر حاضر است که عده ای ستمگر و همراه ستمگران دارند با ژست های شیک و مدرن به خورد ما می دهند. 

 

آری خواهر و برادرم نباید دل ببازیم به دروغ های آشکار!

 

محسن دیناروند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۰۲ ، ۰۸:۴۵
محسن دیناروند
جمعه, ۲۴ شهریور ۱۴۰۲، ۰۲:۲۶ ق.ظ

لزوم و ضرورت توجه به بدیهیات فکری و دینی!

بسم رب الرسول الله (ص) 

از نشانه های انسانِ بی فکر این است که باید بدیهیات را هم برای او اثبات کرد! 

برای نمونه اینکه خورشید گرمابخش است یا 
تابستان گرم است این ها یک سری امر بدیهی هستند و نیاز به اثبات برای اهل فکر ندارند! 

اما وقتی یک بچه سه چهار ساله در وسط تابستان به قصد بیرون رفتن مدام اصرار می کند حتما باید کاپشن بپوشم چون او در محیط منزل جلوی کولر سردش است، قانع کردن او به اینکه الان تابستان است و خورشید گرمای بیشتری می تاباند در نتیجه هوا گرم است و امکان بیرون رفتن با کاپشن نیست و یا اینکه اگر الان با  کاپشن بروی مردم به ما می خندند نشدنی است چرا که او قوه تفکر برخوردار نیست و نمی تواند این بدیهیات را در آن واحد تحلیل کند، روانشناسان در چنین مواردی به والدین توصیه می کنند که بگدارید کودک شما این خواسته اش را تجربه کند و در همین تجربه کردن هاست که بدیهیات را فرا میگیرد و بزرگتر که شد از این امور بدهی با تحلیل خود یک زیست مناسب بر می سازد! 

در امور تجربی مثل آنچه در مثال بالا آمد کار آسان است و انسان ها با کسب تجارب زیسته به امور بدیهی باورمند می شوند اما در امور نظری بسیار کار دشوار است و گاهی هم به امری ناممکن تبدیل می شود و از همین رو توصیه می شود که در همان کودکی به فرزندانمان نحوه بهره گیری از فکر را بیاموزیم و به او اجازه دهیم تا فکر کردن را مدام تجربه کند، از او نظر خواهی کنیم حتی در خرید های بزرگ مثل خرید خانه! بگذاریم فرزندانمان فکر کنند و از آن لذت ببرند تا امور بدیهی نظری و فکری برایشان روشن و اثبات شده باشد نه اینکه به خاطر فقدان بهره گیری از تفکر نیاز باشد در بزرگسالی برایش نکات بدیهی فکری و نظری اثبات شود. 

برای نمونه اینکه این امر بدیهی که اعتماد به فرد ناشناس و ناآزموده در اجتماع می تواند به فرد آسیب مالی، جسمی، روحی و... برساند را اگر در کودکی به فرزندمان نیاموزیم و اینچنین تربیتش نکنیم سخت می شود در بزرگسالی او را به این مهم رساند مگر احتمالا به تجربه سنگین و یا جبران ناپذیری! 

بحث ما اینک در امور دینی سنگین تر می شود چرا که از طرفی مباحث دینی به عمق بیشتری از تفکر نیازمند است و کار را سخت تر می نمایاند‌ و از طرفی اگر شناخت دین از کانال صحیح خودش اتفاق نیافتد و امور اشتباهی به عنوان امور بدیهی در ذهن گنجانده شود به خاطر وابستگی اش به امور مقدس تغییر دادن این شناخت کار به شدت دشوارتری از سایر امور و علوم نظری است.
 
نمونه دینی اش اینکه معصومین(ع) در نظر ما رابطه عینیت دارند نه مِثلیت! و این امری بدیهی به شمار می آید‌. 

یعنی آنچه امام علی (ع) کرد همان است سایر معصومین(ع) می کردند و تمام. 

برای روشن شدن تفاوت رابطه های عینیت و مثلیت به مثال یکی از اساتیدم اشاره می کنم که عرض کردند: وقتی یک رئیس جمهور به سفری می رود، محافظینی با خود همراه دارد، از محافظین هم مثل رئیس جمهور پذیرایی می شود یعنی همان غذا، همان میوه، همان هتل و از این تشابهات اما آیا جایگاه رئیس جمهور با محافظ یکی می شود؟ نه! این رابطه محافظ و رئیس جمهور اینجا رابطه مثلیت است چون از محافظ مثل رییس جمهور پذیرایی می شود اما رابطه معصومین(ع) با هم چنین رابطه ای نیست بلکه رابطه عینیت است یعنی عین هم و هم جایگاه و هم شان! 

طبق آنچه به آن پرداخته شد این یک امر بدیهی است که اگر امام حسین(ع) در جریان  نبرد با معاویه بود همان پیمان صلحی را می بست که امام حسن(ع) بست و اگر امام حسن(ع) در واقعه عاشورا بود همان می کرد که امام حسین(ع) با قیام بر علیه دستگاه ظالم یزید کرد.  پس بدیهی است که هر معصوم عین آنچه گفت و می زیست که هر معصوم(ع) دیگر! 

و برخی چون این اصول بدیهی فکری را نمی شناسند گمان اشتباه می برند نسبت به صلح امام حسن(ع)  و یا قیام امام حسین(ع) و اموری از این دست! 

برخی می گویند کاش امام حسن(ع) در برابر معاویه قیام می کرد تا تاریخ اسلام به عاشورا نیانجامد و از این رو به امام حسن(ع) معترض هستند و برخی دیگر به امام حسین(ع) که چرا مثل امام حسن(ع) صلح نکرد تا واقعه عاشورا اتفاق نیافتد. 

 این دو دسته گمان می برند که این دو امام(ع) دو روش متفاوت داشته اند در صورتی که اینگونه نبوده و نیست  بلکه راه و روش و عمل معصومین(ع) عین هم هستند و هر معصوم(ع)   مطابق ظرف زمان و مکان و سایر امور موثر در تصمیم گیری و عمل، تصمیم گرفته و عمل کرده اند. 

با توجه به این مهم می توان به بسیاری از شبهات دیگر نیز پاسخ داد مثل این شبهه که چرا برای امام حسین(ع) اینقدر زیاد و پرهیجان سوگواری می شود ولی برای سایر معصومین(ع) به ویژه پیامبر(ص) ،امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) اینچنین سوگواری نمی شود؟ 

پاسخ می تواند واضح باشد با آن اصل بدیهی رابطه عینیت بین معصومین(ع) که ذکر شد! 

ما وقتی برای امام حسین(ع) سوگواری می کنیم عین سوگواری برای سایر معصومین(ع) است! و از نظر ما بین معصومین هیچ تبعیض و اختلافی نیست

 و از طرفی دیگر احترام به هنجارهای مثبت اجتماعی یک امر بدیهی اخلاقی است حال آنکه به لحاظ نحوه وقوع حادثه کربلا در میان اجتماع مسلمین نحوه سوگواری برای امام حسین(ع) متفاوت است لذا به این هنجار اجتماعی مثبت لازم است احترام بگذاریم. 

و اصل بدیهی دیگر اینکه از هیچ معصومی دنبال برتری جویی از معصوم دیگری نیست که به هم حسادت کنند یا رقابت جویند و چنین رذیلت هایی در وجود مقدس و مبارک ایشان نیست که اگر می بود معصوم نمی بودند لذا از طرف خود معصومین(ع)  هم این مساله تبعیض یا مسائل منفی نیست و این دست شبهات و مسائل از روی عدم توجه به این نوع از بدیهیات ساخته و نشر داده میشود که اگر ما متوجه این امور بدیهی نباشیم یا خود  _خدا نکند_ دچار تردید می شویم یا  پاسخ هایی می دهیم که بر شبهه می افزاید. 

به قلم: محسن دیناروند 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۰۲ ، ۰۲:۲۶
محسن دیناروند
سه شنبه, ۲۱ شهریور ۱۴۰۲، ۱۲:۱۶ ق.ظ

چرا ساختن فیلم هایی مثل عشق کوفی غلط محض است؟

یا حق 

سلام 

سریال عشق کوفی طبق اعتراف و اذعان سازندگانش در رسانه های متعدد نه بر مبنای تاریخ صحیح که بر اساس تخیل نویسندگانش ساخته شده است که خود عجیب است و جای تاسف دارد. در ادامه چند سوال مطرح می کنم:

 

اول) آیا تاکنون در مورد تاریخ ملت ها و کشور ها و تمدن ها فیلم تخیلی ساخته شده است؟ اگر شده اعلام گردد تا بدانیم که چه کشورهایی در مورد تاریخ خودشان فیلم تاریخی بر مبنای تخیل ساخته اند؟ 

 

دوم) سازندگان و پخش کنندگان و ناظران این فیلم آیا گمان نمی کنند با ورود به ساختن فیلم تخیلی در مورد موضوع مهم عاشورا زمینه ورود تحریفات نو در تاریخ عاشورا را فراهم کنند؟ 

 

سوم) ایشان نمی پندارند که با ساخت و ترویج چنین فیلم هایی زمینه را برای مغرضان و بدخواهان فراهم کنند تا بر این طبل ظالمانه اشان که کل تاریخ عاشورا یک صفحه هم نمی شود و ما بقی اش دروغ و ساختگی بکوبند که ببینید این هم نمونه  اش؟ 

 

چهارم) سازندگان فیلم مدعی شده اند که چهره زنان در فیلم مقتدر و بهتر نشان داده شده استو هیچ نگاه جنسیتی نبوده، سوال این است اصل داستان شما بر ضعف یک زن از نجات خودش در امر ازدواج با یزید است که در این راه محتاج دیگری است؟ یا در صحنه ای دیگر  از فیلم پدری با شرطی در مورد دخترش مواجه می شود که بنا بر آن دخترش را می کشد و حتی با افتخار به این دخترکشی اذعان میکند که برای عزایش سیاه هم نمی پوشد!!! در این صحنه تاسف بار و جاهلی اخیر دختر کشی نه برای بیان تاریخ آن دوران بلکه به عنوان یکی از بهترین نقاط تصمیم گیری پدر و غلبه ایمان بر هوای دل نمایش داده می شود؟  دقیقا معنای اقتدار و بهتر بودن از نظر سازندگان فیلم چیست؟ و آیا کدام امام معصوم(ع) بر دختر کشی برای حفظ آبرو سفارش کرده که شما اینچنین تهمت هایی را برای  شیعیان روا می دارید؟  اگر کسی خبری داده که مبتنی بر آن قتلی رخ داده توسط دیگری و حداکثر در قتل دیگری معاونت داشته حکمش چیست؟ آیا باید قصاص شود؟ یا توسط پدرش با افتخار کشته شود؟ آیا این فقه سازی نیست؟ با کدام فقیه یا مجتهدی این صحنه را مرور کرده اید که آن را مجاز دانسته؟ یا با کدام حقوقدان مشورت کرده اید؟ 

 

پنجم: غرض نگارنده این است که بر این مهم تاکید شود  ساختن فیلم بر اساس تخیلات در مورد عاشورا غلط است. و تکرار چنین اشتباهاتی نه خدمت به عاشورا که خیانت به آن واقعه عظیم تاریخی است. 


امید که صدا وسیما با توجه به این نقد، از ساخت و نشر چنین آثاری جلوگیری نموده چرا که در صورت ادامه اینچنین آثاری با بحران جدی تحریف عاشورا و نیز حمله بدخواهان به واقعیات کربلا که خیلی خطرناک است مواجه خواهیم شد.

 

 

 محسن دیناروند 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۰۲ ، ۰۰:۱۶
محسن دیناروند
پنجشنبه, ۱۶ شهریور ۱۴۰۲، ۰۲:۳۶ ق.ظ

نمایش جلوه ای از زیبایی های عاشورا !

یا لطیف 
سلام

در انسان ها امیال غریزی و فطری فراوانی هست،  یکی از امیال غریزی انسان میل به سلطه گری است، یعنی انسان به طور غریزی تمایل دارد که بر دیگران سلطه یابد و بر ریز و درشت امور دیگران احاطه داشته باشد. برای مثال اینکه انسان می خواهد به واسطه هوش مصنوعی بر امور زندگی دیگران نظارت و کنترل و هدایتگر داشته باشد ناشی از وجود همین غریزه میل به سلطه گری است. 

غریزه دیگری که در انسان هست و میل به سلطه گری را تکمیل و تقویت می کند میل به سلطه پذیری است. یعنی انسان هایی هستند که تمایل دارند همیشه زیردست، فرمانبردار و زیر سلطه دیگری باشند. برای مثال اینکه یک سری از آدم ها تمایل به زیردستی غرب یا شرق دارند! حالا به جای میل به سلطه پذیری شما بخوانید غرب زده یا شرق زده!  به هر حال این هم یک میل غریزی در انسان است. 

اما سوال این است که آیا میل درونی سومی در میان این دو غریزه هست یا نیست؟ که نجات دهنده انسان از زیر بار ستمگری ها باشد چرا که تیغ این دو غریزه بر حق انسان هاست که می بُرَد و ستم تولید می کند. 

میل فطری سلطه ستیزی درست همان میل فطری است که با بیداری اش و کنار رفتن غبار فتنه ها و بهانه و منفعت جویی های ناصواب می تواند در برابر سلطه گری ها و سلطه پذیری ها بایستد و دنیایی زیبا را که حاصل عدالت است برای انسان ها بسازد! 

یکی از جلوه هایی زیبایی شناسانه عاشورا روشن کردن چراغ همین میل فطری در بشر است که مولا حسین (ع) با کنار زدن غبارهای گوناگون نشسته بر آن از جمله منفعت خواهی های ناصواب، بی اخلاقی های بی شمار، عادت کردن های کُشَنده به وضع موجود، قدرت خواهی های ناشایست و بسیاری دیگر از غبارهای فتنه آلود، بتواند میل فطری به سلطه ستیزی را در بشر بیدار کند تا جهان به نمایش تمام قد این زیبایی منحصر به فرد بپردازد. 

با توجه به این گرایش های فطری و غریزی بهتر می توانیم یکی از رازهای زیبایی عاشورا را ترسیم و باز خوانی کنیم تا قدرت جمله حضرت زینب(س) را بهتر دریابیم، آنجا که فرمودند: ما رایت الا جمیلا 

محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۰۲ ، ۰۲:۳۶
محسن دیناروند
جمعه, ۲۷ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۱۱ ب.ظ

هدیه های حرام!

یا لطیف 
سلام 

 

یک) پیامبر اعظم اسلام(ص):  الهَدِیَّةُ تُورِثُ المَوَدَّةَ

هدیه محبت (و عشق) می آورد. 

دو) ارزش هدیه نه به قیمت که به قلب اهداء کننده است. 

سه) تا می توانیم به آنها که دوستشان داریم هدیه بدهیم مخصوصا اعضای خانواده به هم و از هدیه دادن هیچگاه خجالت نکشیم. 

چهار) هدیه دادن قلب ها را به هم نزدیک می کند. 

پنج) اخلاق خوش، زیباترین هدیه ای است که می توان روی آن همیشه حساب کرد. 

شش) کادو های بی بهانه در ارتقای روابط معجزه می کند. 

هفت) به هنگام خطا، عذرخواهی هدیه ارزشمندی است که می توان کادو داد.

هشت) از حالا تصمیم بگیریم به هنگام عصبانیت، سکوت را به آن کس که از او عصبانی هستیم هدیه دهیم تا مبادا با حرفی یا کاری او را برنجانیم. 

نه) کتاب هدیه بدهیم و این خیلی خوب است. 

ده) البته یک نوع هدیه حرام هم هست که در احادیث از آن به عنوان خیانت یاد شده است و آن هدیه ای است که به مسولان حکومتی داده می شود! چه حدیث عجیبی است اینکه رسول خدا (ص) می فرمایند: 

                       هَدایا العُمّالِ غُلولٌ .

هدایایى که به کارگزاران پیشکش مى شود، خیانت است. 

 


پی نوشت(توضیح تصویر): کتاب شعرهای عاشقانه پاپلو نرودا با عنوان 《هوا را از من بگیر، خنده ات را نه!》 با ترجمه احمد پوری کتابی است که از همسر ارجمندم چند سال پیش هدیه گرفتم. از بابتش ممنونم. 


محسن دیناروند 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۰۲ ، ۲۲:۱۱
محسن دیناروند
جمعه, ۶ مرداد ۱۴۰۲، ۰۱:۱۲ ق.ظ

بررسی امکان دین منهای اخلاق!

بسم رب الحسین(ع) 

سلام 

 

آیا دین منهای اخلاق شدنی است؟ اگر بخواهم بر حسب آنچه که در روال پاسخگویی دارم به این پرسش پاسخی دهم لازم بود قبل از پاسخ،  مقدمه ای می چیدم و اگر این سوال موضوعی دیگر داشت به همان ترتیب قبل، اول مقدمه ای می گفتم و سپس پاسخ را! 

 

 اما عمق درد و التقاط و کج فهمی و فتنه گری در مساله دین منهای اخلاق هست که صبر را از من می رباید و وادارم می کند بی مقدمه پاسخ دهم که دین منهای اخلاق دروغ است، دین منهای اخلاق از دین سوی خدا نیست ، دین منهای اخلاق زشت ترین و لجن ترین برنامه است که می تواند نه فقط به بشر که به کل جهان آسیب برساند‌.

 

 اگر دیندار بی اخلاق به گمان خودش دروغ نمی گوید پس دچار توهم دینداری است و اگر این دو نباشد پس دین را نردبانی ساخته برای رسیدن به مقاصد و منافع شخصی اش! و اگر اینها نباشد در شناخت دین بد جور فریب خورده است!

 

اگر بخواهیم از تصویر دین منهای اخلاق دنیایی را نمایش دهیم می توانیم آن را در دنیای اهل یزید در عاشورا ببینیم و در مقابل دنیای اهل حسین(ع) نمایش دین بر محوریت اخلاق است. 

یزیدیان را نگاه کنید! درست ببینید! آنها خود را نه مخالف دین بلکه دیندار کامل می دانند و در مقابل حسین(ع) را خارجی! 

 

می خواهم شما را به مقایسه این دو شکل از دین دعوت کنم تا ببینیم وقتی از جایگاه اخلاق در دین حرف می زنیم دقیقا از چه چیز حرف می زنیم! 

 

یزیدیان آب را بر حسینیان بستند! بر طفل شیرخوار در آغوش پدر تیر سه شعبه زدند! انبوه حدود ۳۰ هزاری بر جمعیت حدود ۷۲ نفری تاختند!  با لشکری نظامی به خیمه ها و غیر نظامی ها یورش بردند! خانواده ها را بی هیچ ارتکاب جرمی به اسری بردند! سر بریده پدری را بر سیر نیزه به دختر سه ساله اش نشان دادند! که این حادثه اخیر منجر به شهادت دختر شد! و حوادث دیگری در صحنه عاشورا از طرف یزیدیان به همین شکل می بینیم! 

 

قصد روضه خوانی ندارم، می خواهم بپرسم کدام یک از این حوادث گفته و ناگفته در قبل اخلاقی است؟ و آیا یزیدیان بدون تکیه بر دین این اعمال را به انجام رساندند؟ 

 

می بینیم که ذره ذره این رفتارها و کردار ها نه که فقط غیر اخلاقی که کاملا ضداخلاقی بوده اند و دست بر قضا همه آنها به هر دلیلی همه آن اعمال زشت و نجس را با روکش دین انجام دادند که اگر نبود حکم خروج حسینیان توسط امثال قاضی شریح دست به چنین جنایاتی نمی زدند! آنها برای شهید کردن تک تک حسینیان نیت قرب الهی داشند! عجبا از این دینداری! 

 

این همه عمل ضد اخلاقی و دین داری؟! 

 

اما طرف مقابل را ببینیم؛ بخشیدن و نادیده گرفتن تمام ظلم های فردی که از صمیم قلب توبه کرده و در آغوش گرفتنش؟ توجه مدام به خانواده؟ نپذیرفتن ظلم؟ احترام به نظر و آزادگذاشتن یارانش بین رفتن و ماندن در نبرد؟ و خیلی موارد دیگر که بر همگان روشن است!  اینها چه رابطه ای با دین دارند؟ بله این گروه هم دین دارند اما با یک فرق دین اخلاق بنیان! 

 

حال کدام یک دین است؟ دین بی اخلاق یا دین اخلاق بنیان؟ تشخیص تفاوت این دو به راحتی مشخص است؟ آیا نیست؟ 

 

مثلا الان اگر در خیابان سر بریده یک پدر را حالا به هر دلیل حتی حق یا ناحق به دختر سه ساله اش نه اصلا به هر کس نشان دهند و بگردانند آیا این اخلاقی است یا ضد اخلاقی؟ 

 

اگر الان در خیابان چند نفر بیایند راه مردم را ببندند آیا این اخلاقی است یا ضد اخلاق؟ 

و هزار اگر دیگر که می توان ساده به نگاه اخلاقی و وجدانی به پاسخ آن ها دست یافت؟ 

بحث بر سر چه بود؟ سر رابطه دین و اخلاق؟ دین اخلاق بنیان در تقابل با دین منهای اخلاق! در نبرد عاشورا این دو شکل از دین را می بینیم با دو دنیای کاملا متفاوت و متضاد. 

 

دنیای حسنیان، دین اخلاق بنیانی است که سر همین نگاه اخلاقی است که حضرت زینب(س) می گوید: جز زیبایی چیزی ندیدم! و دنیای یزیدیان، دنیای دین منهای اخلاق است که در این دنیا همه چیز هست جز زیبایی ، زیبایی نمایش وجود خداست! آری خدا در دنیای یزیدیان نیست و این برای تاریخ روشن است چون زیبایی ندارد! زیبایی ندارد چون سراسر ضد اخلاق را داریم می بینیم از یزیدیان! 

 

سوال دیگری که لازم است پرسیده شود این است که آیا خدا سخن و عمل غیر اخلاقی یا ضد اخلاقی بروز می دهد یا اخلاق بنیان؟ قطعا پاسخ همه اخلاق بنیان بودن اعمال خداست.

 

 حال ابلاغ و یا پسندیدن عمل غیر اخلاقی یا ضد اخلاقی، آیا اخلاقی و عاقلانه است؟ پاسخ بدیهی است که نه! 

 

پس چگونه خداوند که خود اخلاقی است،دینی غیر اخلاقی برای بشر می فرستد!؟ پس نمی فرستد! دین خدا قطعا اخلاق بنیان است یعنی هرگز با اخلاق فطری انسان در تضاد نیست. 

 

لذا می توان به این مهم رسید که هر چه از اخلاق فاصله دارد به همان اندازه از دین توحیدی فاصله دارد و هر چه به اخلاق نزدیک است به دین توحیدی نزدیک تر! 

آری این یک واقعیت در مورد دین و دینداران است و یکی از معیارهای مهم تشخیص دین توحیدی از غیر آن و دیندار راستین از غیر آن همین توجه به معیار اخلاقی بودن است و فاصله اخلاقی اش با حق و ناحق، درست و نادرست، خوب یا بد!

 

به قلم: محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۰۲ ، ۰۱:۱۲
محسن دیناروند
سه شنبه, ۲۷ تیر ۱۴۰۲، ۰۹:۲۲ ب.ظ

چرا به عاشورا محتاجیم؟

محسن دیناروند:
بسم رب الحسین(ع) 

سلام

عاشورا فرصتی غیر تکراری برای توبه ای است که می توان به واسطه امام حسین(ع) از گرفتاری های ناصواب به دردهای های زندگی ساز رسید.

عاشورا نماد و فرصت مستمر بازگشت انسان ها به خداست. 

عاشورا فرصت تجربه زیستن به بهترین حال هاست. 

عاشورا بهترین فرصت برای انقلاب قلب هاست که اگر در عاشورا قلبی به انقلاب با شکوه انسانی نرسد دیگر در هیچ صحنه ی دیگری به این دگرگونی عظیم نخواهد رسید. 

عاشورا ظاهر و باطنش نماد پیروزی حق است در برابر تمام یزیدهای باطل تاریخ. 

عاشورا یعنی نگاه محبت آمیز خدا به بشریت. 

عاشورا نشانگر مفهوم بلند و جایگاه رفیع انسان در جهان است. 

عاشورا نمونه کامل جایگاه و نقش زن در جامعه و حکمرانی اسلامی است. 

عاشورا کلید موفقیت اسلامِ حق طلب در برابر اسلامِ منفعت طلب است. 

عاشورا روشنایی دائمی است در تاریکی های این جهان! 

عاشورا از قله های با شکوه اسلام است که قطعا برای شناخت دقیق اسلام گام برداشتن در عرصه های آن تماشایی است. 

عاشورا نمایش حیرت انگیر اخلاق در زیست انسانی است.

از این روست که ما همواره به عاشورا محتاجیم که عاشورا همچون هوا، آب و تمام نیاز های ما به زیستن مادی اما برای زیست انسانی است. 


الهی العفو بحق الحسین(ع)
                  
                                                            محسن دیناروند


#عاشورا
#امام_حسین_ع 
#حضرت_زینب_س
#حضرت_ابوالفضل_ع

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۰۲ ، ۲۱:۲۲
محسن دیناروند
پنجشنبه, ۲۲ تیر ۱۴۰۲، ۰۱:۲۲ ق.ظ

امروزِ ما و مباهله!


بسم رب الفاطمه(س)

سلام 

روز عزیز و تاریخ ساز مباهله بر همه خوبان و حق جویان عالم مبارک باد که این روز برای همیشه چون آفتابی روشن و گرم برای جهانیان مبارک و گرامی است. 

 

مباهله یک راهکار عملی برای آخرین راه هدایت انسان ها به سمت حق است که ما هرگز نباید آن را در یک روز و یک واقعه خاص که زمانش گذشته است آن را خلاصه کنیم در همان رویداد  و آن واقعه عظیم را تمام شده بدانیم و البته غیر قابل تکرار! نه اینگونه نیست ما همیشه در صحنه مباهله ایم چون نبرد حق و باطل همواره در جریان است. و مباهله یک راهکار عملی مواجه جبهه حق با باطل! 


 آری! مباهله همانطور که قبل از مباهله پیامبر اعظم(ص) بوده است، قطعا پس از آن واقعه عظیم نیز یک راهکار شناخت حق از باطل است البته به عنوان آخرین راهکار! 

 

مبارزه حق و باطل همیشه بوده است و تا وقوع قیامت ادامه خواهد یافت و ما در این میان گاهی دچار مشکل می شویم! یک مشکل این است که گاهی توان تشخیص حق از باطل را از دست می دهیم و دچار فتنه می شویم، مشکل دیگر این که ما گاهی دچار توهم حق بودنیم‌ و مشکل دیگر که درد بزرگتری است اینکه گاهی حق را می فهمیم و باطل برای ما مشخص است اما باز بنا به منفعت، سیاست، ترس، لجاجت یا هر دلیل دیگری دچار نپذیرفتن حق می شویم. مباهله یک راهکار درست برای مواجه با این دوگانگی حق وباطل است. 

 

پیامبر اعظم (ص) با عزیزترین هایش به میدان آمد در مقابل مسیحیان نجران! مسیحیان عاقل بودند که دانستند که پیامبر اسلام(ص) جان عزیزانش را کف دست نمی گذارد اگر بداند حق نیست! پس حتما حق است! این تشخیص از خردورزی آنان بود و وارد میدان مباهله نشدند و برخی از ایشان نیز مسلمان شدند. 

 

و اما باعث تاسف است که ما مسلمان ها گاه به اندازه جریان مقابل نبی مکرم اسلام(س) در صحنه مباهله به حق در مبارزه حق و باطل ها روی خوش نشان نمی دهیم! و کجاست خردورزی امان؟ 

 

کی؟ کجا؟ یک نمونه اش صحنه عاشورا! امام حسین(ع) چرا با خانواده اش رفت؟ چرا عزیزترین هایش را با خود همراه کرد؟ چرا زینب(س)؟ چرا امام سجاد(ع)؟ چرا رقیه(س)؟ چرا علی اصغر(ع) ؟ چرا علی اکبر(ع)؟ چرا قاسم(ع) و چرا ابوالفضل(ع)؟ و... چرا با عزیزانش رفت مگر نه این که می توانست مثل هر نبردی فقط با نیروهای نظامی اش می رفت؟ پس اینجا این یک پرسش اساسی، مهم و اثرگذار است که امام حسین(ع) چرا به جز نیروی نظامی با عزیزانش به کربلا رفت؟

 

عده ای اینگونه تحلیل می کنند که این نشان می دهد امام(ع) برای قیام نرفته! و این چه تحلیل کوتاه و ناپخته ای است! او با عزیزانش رفت تا مباهله ای دیگر باشد! اما صحنه روبروی آنها با نام اسلام این مباهله را نفهمیدند و دچار باطل شدند! حسین (ع) با عزیزانش آمد تا بگوید ای کسانی که آمده اید به مبارزه با من، اگر به حق بودن قیامم یقین و ایمان نداشتم عزیزانم را به عرصه نبرد نمی آوردم! دریابید و دست بردارید از باطلتان و بیایید به راه! 

 

کاش جبهه مقابل امام حسین(ع) مدعی مسلمانی آن روز آنقدر می فهمید که دست کم مثل مسیحیان نجران در مقابل حق صف نکشند و افسوس که منفعت طلبی، دنیاپرستی، ترس های بی مورد و اسیر جو زمانه شدن نگذاشت که در مباهله عاشورا سربلند بیرون آیند! 

 

و اما ما ؟  مباهله هست تا حق و باطل در نبردند!  وظیفه ما به عنوان مسلمان سنگین تر است چرا که گاه برداشت های متعدد از اسلام موجب می شود بین انتخاب حق دچار تردید شویم. حق عموما مشخص است! آنجا که عدالت است، آنجا که اخلاق است، آنجا که هدایت الهی و ولایت هست... آری! آنجا حق است در مقابلش باطل!  حق و باطل همیشه مرز روشنی داشته اند مثل روز و شب! روز مشخص است و شب نیز!  حق و باطل هم همین است! اما گاهی وسوسه ها، دنیادوستی ها، ترس ها، منفعت طلبی ها، لج بازی ها، و ناآگاهی ها و اسیر جو محیط شدن ها باعث می شود دچار به فتنه ها و گرایش به جبهه باطل شویم. 

 

آنچه واضح است اینکه ما همواره باید صحنه ها را ببینیم که حق کجا نشسته و باطل کجاست؟ باید به این وضوح از حق برسیم که با یقین پشت حق درآییم! اجر شهید هم به خاطر همین است در صحنه های مباهله حق را دیده و با جانش در این صحنه حضور یافته و خدا به او برای این مهم پاداش شهادت را به او می دهد. 

 

نکته دیگر اینکه هم باید خود را گونه ای بار بیاوریم که هیچگاه فریب هیچ چیز  برای پاسداشت حق را نخوریم و هم خود را خالی از نبرد حق و باطل ندانیم و در همه صحنه ها و عرصه ها به حق بودن بیاندیشیم! و هم برای دریافت هدایت نهایی از خدا یاری طلبیم و سرنوشت مطلوب خودمان را به خدا واگذاریم که خدا بهترین هادی است. 

 

                                                                       به قلم: محسن دیناروند 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۰۲ ، ۰۱:۲۲
محسن دیناروند
شنبه, ۱۷ تیر ۱۴۰۲، ۰۲:۲۳ ق.ظ

دست های خالی ما !

بسم رب اافاطمه(س) 

سلام

چند روزی است در تلاشم یادداشتی برای مولایمان امیرالمومنین(ع) به مناسبت عید غدیر خم‌ بنویسم اما هر چه فکر میکنم و جلوتر می روم می بینم دستمان به عنوان پیروان علی(ع) خالی و خالی تر می شود! و ما در محضر ایشان شرمنده و شرمنده تر! 
خدا ما را ببخشد برای دست های خالی امان برای دست کم سخن گفتن از اماممان علی (ع) . 

                                         محسن دیناروند

 

پی نوشت ۱: عید غدیر بر همه مسلمانان مبارک باد.ان شالله از پیروان راستین حضرتش باشیم. 


پی نوشت ۲: عید غدیر، عید ادامه ولایت پیامبر اسلام (ص) است که مهمترین شاخص های حکمرانی نبوی وحدت است، اخلاق مداری است و حق گرایی، سه رکن سیاسی که در عمل و گفتار مولاعلی(ع) بعد از رحت پیامبر(ص) به وضوح قابل مشاهده است. 


پی نوشت ۳: از خدا می خواهم توفیقم دهد برای مکتب علی (ع) یادداشتی که قصد داشتم در روز غدیر امسال بنگارم را هر چه زودتر تمام کنم با تمام شرم ساری ام در پیشگاه امیرالمومنین (ع) و دست های خالی ام.


پی نوشت ۴: یک نقد درون گفتمانی داشته باشم. اینکه این روزها شاهد مراسماتی بودیم و اطعام هایی و از این قبیل که جای تقدیر و تشکر دارد اما جای خالی تدبیر در برگزاری مراسمات به وضوع قابل مشاهده بود. پیشنهاد بنده این است که جشن های غدیر را هیئات مذهبی سپرده شود. در برپایی مراسمات مذهبی هیئت های مذهبی کار خودشان را بلدند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۰۲ ، ۰۲:۲۳
محسن دیناروند
پنجشنبه, ۱۳ بهمن ۱۴۰۱، ۱۲:۲۷ ب.ظ

من یک انقلابی ام

بسم رب الفاطمه(س) 

 

من یک انقلابی ام 

یادداشت محسن دیناروند؛ 

قرن‌ها در کشورم افراد مختلف با عنوان‌های مختلف به شیوهٔ پادشاهی حکومت می‌کردند. در دهه ۵۰ قرن حاضر یک موج فکری و عملی به پا خاست، موجی که نه
با سلاح که با فکر و نه فقط با حرف که همراه با عمل از اسلام ناب محمدی (ص) سخن به میان آورد. موجی که ترس از شاه و هر غیر خدایی را در وجود مردم سوزاند و موجب شد تا نسلی به وجود آید به معنی واقعی کلمه مسلمان.

این موج به انقلابی انجامید که همه ارکانش بر پایه اسلام بنا نهاده شده از این رو با یک موج انقلابی‌گری اسلامی با مدل تشیع مواجه‌ایم.

از تفاوت‌های مهم و اساسی انقلاب اسلامی ما با سایر انقلاب‌ها در طول تاریخ روح مستمر آن است یعنی این نبوده که نسلی بنا بر دلایلی انقلاب کنند و در نسل‌های بعدش پدیدهٔ انقلاب نباشد، بلکه در انقلاب ما این روحیه انقلابی در نسل‌های بعد هم مانده و از همین رو است که من به عنوان یک نسل سومی از همین جنس می‌توانم با افتخار انقلابی‌گری خویش را فریاد بزنم و بگویم: من یک انقلابی‌ام. و این عبارت را قطعا نسل‌های بعد از من نیز می‌توانند بگویند و خواهند هم گفت.

اینک من از نسل سوم انقلاب چه وظیفه‌ای بر عهده دارم؟ پاسخ به این سوال بسیار مهم و حیاتی است چرا که اگر یک انقلابی نداند چه باید بکند و نداند چه راهی باید برود به بیراهه قدم خواهد گذاشت.

من وارث انقلابی هستم که باید آن را به نسل‌های بعد هم برسانم از این رو باید با وظیفه خود در این قبال آشنا باشم.

حالا وظیفه چیست؟ قطعا اولین وظیفه شناخت است، من باید انقلابم را بشناسم با تمام زوایایش، آرمان‌هایش، راه‌هایش، تاریخش و ایده آل‌هایش و مبانی‌اش و حتی دشمنانش و دوستانش، همه و همه و همه چیز را در مورد انقلابم باید بدانم. و بعد هم باید راه درست را در این زمانه تشخیص دهم و بعد هم این راه را باید بروم چون روح انقلاب بر عمل بنا نهاده شده نه صرفا حرف.

اینکه عده‌ای اینطور وانمود می‌کنند که انقلاب فقط مال ماست و دیگران هیچ، یکی از دروغ‌های بزرگ است چرا که انقلاب مال همه است و همه انقلابی هستیم و همهٔ ما با هر سلیقه‌ای در این گزاره مشترکیم که: «ما انقلابی هستیم».

انقلاب اسلامی همیشه در مسیر آرمان‌هایش بوده و هست و در این مسیر باید ما اگر انقلابی هستیم که هستیم همیشه و همیشه همراهش باشیم که یکی از این همراهی‌های مهم نقد و آسیب‌شناسی است. نه نقد اصول که نقد روش‌ها برای اصلاح بهتر راه برای رسیدن به مقصدِ مطلوب انقلابی.

این آسیب‌شناسی و نقد را انقلابیون نسل نخست از جمله شهید مطهری (ره)، شهید بهشتی(ره) و... انجام داده‌اند و ما هم اگر دوستدار راه انقلابیم که هستیم باید این مهم را از قلم نیاندازیم که هر صدایی که مانع نقد می‌شود قطعا صدای دوستداران انقلاب نیست و این صدا برخاسته از انقلابیون نیست.

یکی از خواسته های  انقلابیون نسل اول ما ترویج این انقلابدر سراسر دنیاست. آن‌ها تلاش‌های ارزشمندی کرده‌اند و ما هم باید به تلاش با در نظر داشتن اصول انقلابی و روش‌های زمانهٔ خود بپردازیم.

در این مسیر آنچه که تجربه ثابت نموده است و سیره عقلای انقلابی هم می‌پذیرد این است که انقلاب اسلامی ما نه با افراطی‌گری فهمیده و ترویج می‌شود و نه با پایین آمدن از سقف اصول، آرمان‌ها و ارزش‌ها؛ که مسلما آنچه موجب فهم و تقویت انقلاب اسلامی ماست چیزی نیست جز روح انقلابی‌گری و روح انقلابی‌گری چیزی نیست جز عمل در مسیر عدالت، وحدت، ایستادگی، آرمان خواهی، حق طلبی و اعتدال در پرتوی اندیشه، اخلاق و عمل اسلامی.

در مسیر انقلابی‌گری امان باید از خدای متعال یاری بطلبیم که کمکمان دهد تا دست به دست هم پرچم این انقلاب را به دست ولیعصر (عج) بسپاریم که عالیترین آرمان ما ظهور حضرتش می‌باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۰۱ ، ۱۲:۲۷
محسن دیناروند