دوشنبه, ۶ آبان ۱۴۰۴، ۱۱:۴۷ ب.ظ
خطاب کردم!
برای بودن با تو، رو دستات حساب کردم
از سر شوق و ذوقم کلی نذر و ثواب کردم
نشد که شَوَم آنچه خواهی هرچند ماندم و ...
با تمام قلبم از غیر تو اجتناب کردم
خارج است از دستِ عقلم کار، نسوزانم هم
کار دل است هم که تو را همدوش آفتاب کردم
خونسردیت بهم گاهی نشون میده چقد دوریم!
کُشتی مرا، با این حال آیا تو را بیتاب کردم؟
محال است چشمم جز به خیالت جای دِگَر بیند
افسوس اما پل های پشت سر را خراب کردم!
نکرد مرا دوا، بوسه وُ آغوش و دعا هم
امیدوارم که تو را اینگونه باز خطاب کردم
شعرِ محسن دیناروند
۰۴/۰۸/۰۶