سه شنبه, ۶ آذر ۱۴۰۳، ۰۸:۵۷ ق.ظ
شوخی تلخ!
یا لطیف
سلام
مدام که ببارد باران باران مدام باران
خوب است از عشق همین و از درد همان
خوشم با حال خوب آسمان
از رقص همزمان ماه و آفتاب تابان
بگو در این مساحت پر رنج، مرا چیست تاوان؟
راضی ام، کنارم اگر باشی، به هر پایان
عشق، کُشنده نیست که جانی است ذوب در جانان
فرسوده نبینم که این شاعر، جوانی ست در ظاهر پیران
شوخی تلخی است غیر تو دلبستن به این جهان
خدا پیش روی ماست، آری یک دم است انسان
شعرِ محسن دیناروند
۰۳/۰۹/۰۶