پنجشنبه, ۲۳ شهریور ۱۴۰۲، ۰۱:۰۵ ق.ظ
داستان نرسیدن!
بسم رب الحسن(ع)
سلام
شبیه هستم بی تو
به داستان نرسیدن
به یک عشق!
می بازم تمام راه های بی تو را
می شوم آنوقت درست
شبیه به یک مردودی
به خاطر غلط های پرتکرار املایی اش
در یک مشق
هزار بار کشته ای مرا با آتش چشم هایت
هزار بار آفریده ای مرا از نو با لبخندهایت
بسان روز تولدی پر از هلهله و رقص برق
دورم نکن از چشم ها و لبخندهایت
برسان مرا به عمق خواستنت
به هزار طریق که می دانی
اگر شده حتی
به هزار اگر و اما
به هزار درد مبتلا
به هزار غم نا آشنا
به هزار سوال بی پاسخ
به هزار شبهه ی بیراهه
به هزار فتنه سردر گم
به هزار راه ناممکن
به هزار جنگ و صلح
به تبعید به هزار شهر
از همین شهر های خودی
تا دورترین شهرهای دمشق!
شعرِ محسن دیناروند
۰۲/۰۶/۲۳