دوشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۹، ۰۷:۵۲ ق.ظ
چند بار باید بمیریم ؟
این روزها عادت کردهایم دیگر به خبرهای مرگ در تمام نقاط جهان. خبرهای سیاه و درد آور، خبرهایی که شنیدن حتی یکی از آن هزاران کشنده باید باشد برای ما.
به اینکه بشنویم کودکی را در جنگی و اِشغالی کشته اند، به اینکه بشنویم عدهای به هر نامی به حقوق اولیه انسانی تجاوز کرده کنند، به اینکه انسانی از گرسنگی بمیرد، به اینکه ببینیم خبرهای جنگ و کشتن و خبرهای خونین در صدر اخبار است عادت کرده ایم و باید بگویم متاسفانه چه عادت بدی و چه بد عادتی کرده ایم.
گاهی کار ما به شوخی هم میرسد و این را دیگر کجای دلمان بگذاریم؟
کجای دلمان بگذاریم این بی تفاوتیها را؟ این بی تفاوتیها اصلا از کجا آمده؟ چرا آمده؟ حالا این¬ها به کنار، این واکنشهای ما چه بر سر ما میآورد؟ چه بر سر ما آمده؟
مگر مولایمان علی (ع) نیست؟ حتما همه شنیده ایم ماجرای مولایمان را با خبر آن زن یهودی را...
بگذارید با هم مرور کنیم آن ماجرا را در خطبه ۲۷ نهج البلاغه را: «شنیده ام که یکى از آنها بر زن مسلمانى داخل شده و دیگرى، بر زنى از اهل ذمّه و، خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره اش را ربوده است؛ و آن زن جز آنکه از او ترحم جوید چاره اى نداشته است. آنها پیروزمندانه، با غنایم، بى آنکه زخمى بردارند، یا قطره اى از خونشان ریخته شود، بازگشته اند. اگر مرد مسلمانى پس از این رسوایى از اندوه بمیرد، نه تنها نباید ملامتش کرد بلکه مرگ را سزاوارتر است.»
امام ما سزاواری مرگ را برای ظلمی که بر زنی غیر مسلمان رفته است برای ما مسلمانان سزاوار دانسته است. حالا این همه خبرهای سخت سیاه را در مورد خودمان مسلمانها در حال شنیدنیم و هیچ باکمان هم نیست.
اگر هم مثل منی بگوید عدهای میگویند ما را چه به فلسطین و یمن و عراق و سوریه و ... به ما چه؟ خودمان را درست کنیم؟ نمیدانم مگر ما میگوییم خودمان را درست نکنیم؟ نمیدانم باید چه بشود که بفهمند عدهای که اگر کاری نداشته باشیم به این مسائل، همین اتفاقهای بد را همین جا باید بچشیم و آن دیگر خبر نیست!
به قلم محسن دیناروند
۹۹/۰۷/۲۱