بسم رب الفاطمه( س)
سلام
کُت تن تو یا من، دارد چه فرقی؟
وقتی که می شود تمام این بازی
با بی وفایی و سرانجام بی کُتی
#شعرِ_محسن_دیناروند
#ضربُ_ المَثَل
بسم رب الفاطمه(س)
سلام
اعتراف خدا
خوشا به حال من
خدا می زند مرا صدا
از زبان تو
خوشا به حال من
خدا می نوازد به شکل یک ساز مرا
از زبان تو
خوشا به حال من
اعتراف کرده خدا هم به همین
که هدیه داده است به من تو را
از زبان تو
نشان به این نشان که می زند حرف های عاشقانه با من خدا
از زبان تو
شعر محسن دیناروند
بسم رب الفاطمه(س)
سلام
نمی چسبد!
نمی چسبد به هیچ صورت
بی صورت ماهت
نه این دنیا فقط
بهشت هم حتی، ذره ای نمی چسبد بی تنت
ای تمام خوشبختی ام بودنت
بهشت و خوبی دنیا همین است
تو باشی و من در آغوشت
شعرِ محسن دیناروند
بسم رب الفاطمه(س)
سلام رفقا
مپرس از دین؟
شکم های گرسنه را
پاهای برهنه را
آدم های درگیر قسط های تا ابد ناتمام را
با پرداخت نزول وام ها را
آدم های لَنگ اجاره و رهن و کذا را
دل های عاشق شکست خورده را
آدم های تا خدا می داند کجا
در پی رنج های زندگی را
از دین مپرس
که نیست شان انسان به خدا
خدایی
چند بار گریه کرده ای برای
ظلم های بر شکم های خالی
با پاهای برهنه؟
چند بار پریشان شده ای
برای چشم های نگران مادران جنگ زده ؟
برای پدر های با دست های پینه بسته؟
و انگار برای همیشه شرمنده؟
چند بار مرده ای
برای دختران بریده سر در خیابان های شهر ؟
چند بار وحشت کرده ای
چند بار پریده ای از خواب
از تماشای داس های وحشی
که لمس کرده تا انتها جان های بی گناه را؟
چند بار فریاد زده ای ....؟
خدا این نیست که در ذهن های بسته ماست
بس است!
دست برداریم از توهم ایمان
و ایمان بیاوریم به خدا
آری به جای مقام خدایی!
محسن دیناروند
پی نوشت : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ... (نساء/ ۱۳۶)
بسم رب الفاطمه(س)
سلام
لعنت به چشم هایش
چشم های نگران را
برای تو که خواست؟
لعنت به چشم هایش
مرگ بر دلهره های تو
مرگ بر زخم های روی گونه های تو
مرگ بر درد های روی شانه های تو
مرگ بر تمام رنج های هر کجا
نیست دلی که بجوشد بی شک
به عشق جنگ های ناروا
سیاه باد روی موشک های ناشکیبا
که سوختند خانه تو را
شکسته باد دستان ابولهب های روزگار
که دست های تو را به جنگ کشید و آه
لعنت به جنگ
که پاشید بر رخسارت
رنگ خون را
خدا که دلش رضا نیست به جنگ
به درد به زخم به ظلم های بی پروا
مرگ بر هوس های انسان
مرگ بر فکرهای خودپرستانه
مرگ بر دروغ های به نام خدا
مرگ بر هر چه جنگ
مرگ بر روح های سرد
قلب های تا همیشه سنگ
مرگ بر ترس های شرم آور بی خدا
مرگ بر سیاست های بی تقوا
مرگ بر توهم ایمان
مرگ بر توحش موشک ها
در قرن بیست و دوم
مرگ بر قرن های وحشی ادامه
مرگ بر جهنم دنیا
مرگ بر ادامه ی صدام ها
مرگ بر هر چه چکش است با داس ها
مرگ بر مصادره آزادی با مجسمه های شیک
مرگ بر حبس های به نام آزادی
مرگ بر دیوارهای بلند حاشا
مرگ بر خواستن های نازیبا
چشم های تو را پریشان که خواست؟
لعنت به او که چنین خواست تو را
تو اما باز لبخند را دعوت کن به لب هایت
بخند به پایان سیاه زغال ها
و سرنوشت تلخ شغال ها
تصویر خنده ات می برد مرا
باز به عمق آن جان منتظر در پس این آوارها
شعر محسن دیناروند
پی نوشت ۱: اللهم عجل لولیک الفرج
پی نوشت ۲: برای مردم عزیز اوکراین، یمن، فلسطین و هر مردمی که ظلمی از هر طریقی و از هر کسی بر آنها روا داشته می شود در هرکجای جهان و در هر زمان.
پی نوشت ۳: خدایا مگذار در هه عرصه ها جز خودت به کسان دیگری وابسته باشیم و دل ببندیم.
پی نوشت ۴: در اسلام آنچه مقدس، محترم و زیباست دفاع است نه جنگ!
بسم رب الفاطمه (س)
سلام خوبان
این روزها
شادتر می شود این روزها
هرکس که بیشتر خفته است!
عشق هم این روزها دیگر
شبیه قیمت جان های بی پناه رنگ باخته است!
مرگ یقینی است
و ملاقات خدا حتمی است
دل جهان ما به جای خدا اما
به هر چه دنیاست سختر دلبسته است!
برای همین است حتما
درها به روی مردم جهان همواره بسته است!
سخت است این روزها
دعوت به چشم انتظاری به روزهای سخت ادامه
و امید هم هرچند
نزدیک به محال شده است اما
راز ظهور بی شک در عشق نهفته است!
آری عشق نجاتمان خواهد داد
شعرِ محسن دیناروند
پی نوشت ۱: اللهم عجل لولیک الفرج
پی نوشت ۲: حدود ۱۲ سال پیش چند شعر با عنوان این روزها سرودم و این شعر را هم اضافه می کنم به آن مجموعه. نمیدانم چرا حال و هوای این شعر با آن شعرها یکی است؟!
پی نوشت ۳: جهان به اندازه ای که عاشق است به ظهور هم نزدیک است. اینکه عاشق نباشیم و انتظار ظهور داشته باشیم دروغ و محال است!
پی نوشت ۴: این شعر ویرایش نشده و نهایی نیست و ممکن است در شعر نهایی تغیراتی بدهم.
بسم رب الفاطمه(س)
سلام رفقا
به مرور
عشق نمی میرد
به یک بارگی
آری
آدم به مرور
گاو می شود
محسن دیناروند
بسم رب الفاطمه(س)
سلام
عمق جان
برای همسر نازنینم
دردها فراوان
زخم ها کهنه
رنج ها بیشمار
فصل ها خزان
با تو اما
همه چیز خوب است
خوب تا عمق جان
خزان با تو می شود
یک پا گلستان
عشق ها هم هموار
با بوسه های ناب آبدار
رنج ها ی کهنسال با تو
می شوند یک دست ترانه
ترانه های تا ابد دردانه
محسن دیناروند
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام رفقا
دستهای تو
آغاز خوبیهاست
چشمهای تو
لحظه تحویل بهار
تو جمع تمام عاشقیهایی
شعر محسن دیناروند
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
ندارم حرف تازه ای
هیچ حرف تازه ای آری
حرف هایم را
با همان بغض های شیرین و قدیمی ...
میزنم ... آری تمام حرف هایم را
رسا و آه چه زدنی
همان حرف های برای شما هرچند تکراری
عشقم اما
برای من هیچوقت
هیچوقت نمیشود به هیچ صورت تکراری
شعر محسن دیناروند
