پایگاه رسمی دکتر محسن دیناروند

«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
بایگانی

۶۹ مطلب با موضوع «یادداشت» ثبت شده است

یا الله

 

سلام

 

آندسته از تجربیاتی که سختی نداشته،برایمان دلنشین نیست،بلکه عبور از دشواریها برای ما دلنشین ترند چون همراه با غرورآفرینی هستند. 

در کسب موفقیت لذتی هست که دشواریهای راه را خوشایند میکند. 

مثلا کوهنوردان،رنج راه را تحمل میکنند تا به فتح قله برسند.این فتح لذتی دارد که دشواریها را خوشایند میکند!همه موفقیت ها هم همینطور! 

فردی که با هلیکوپتر به قله رسیده نه میتواند خود را کوهنورد بنامد و نه موفق! 

با نگاه تربیتی بخواهیم به این موضوع نگاه کنیم باید بگوییم که اگر فرزندانمان را در پر قو بزرگ کنیم یعنی تمام امکانات را در اختیارشان بگذاریم،تمام دشواریها را از جلوی پایشان برداریم؛ نتنها به آنها خدمت نکرده ایم بلکه این خیانت بزرگی ست.

این جمله معروف است که ما برای که داریم زندگی میکنیم؟ برای بچه ها!طبق همین، والدین اینجور پیش میروند که خود سختیها را به جان میخرند تا فرزندانشان سختیها را نبینند! 

این شیوه تربیتی باعث میشود به فرزندانمان نه فقط دشواریها که حتی مسائل پیش روی ایشان را هم حل کنیم!در واقع فرزندانی بدون توان حل مسئله و بدون تحمل سختی تربیت کنیم! 

من سوالم از والدین این است که تا کی بالای سر فرزندانتان هستید؟تا کی فرزندانتان حکمرانی شما بر خود را خواهند پذیرفت؟ 

واقعیت زیسته نشان میدهد عمر انسان محدود است و در حالت طبیعی محدود بودن طول عمر انسان این اجازه را نمیدهد که والدین همیشه بالای سر فرزندان باشند و روزی میرسد که فرزندان دنیای بعد از والدین را تجربه میکنند! 

از سویی دیگر تجربه زیسته جوامع انسانی نشان میدهد که فرزندان روزی با ورود به دانشگاه یا ازدواج یا اشتغال به کار یا هر دلیل دیگری در سنین جوانی مدعی استقلال میشوند و اگر ما این استقلال فرزندان را نپذیریم  قطعا ایشان بر علیه حکمرانی ما دست به انقلاب میزنند! 

لذا چه بخواهیم چه نه، چه برایمان خوشایند باشد چه نه! استقلال فرزندانمان از ما رویدادی قطعی است،همانطور که ما از والدینمان مستقل شدیم!

استقلال فرزندان هرچند قطعی است اما در آن روز با دو مدل فرزند مستقل روبرو خواهیم بود!فرزند موفق و فرزند ناموفق! 

ریشه تفاوت،در پاسخ این مسئله نهفته است که آیا والدین در دورانی که فرزندان تحت حکمرانی ایشان هستند آیا به گونه ای آنها را تربیت کرده اند که توانسته اند دشواریها و بحرانها را تجربه و تحمل کنند،مسائل سخت زندگی را حل کنند و لذت کسب موفقیت را بچشند یا بر عکس،والدین به جای آنان دشواری و بحران را زیسته و تحمل کردند و هیچ مسئله ای را برای حل در اختیارشان نگذاشته اند؟

دسته اول فرزندان مستقلی را پرورش میدهند که توانایی تحمل دشواریها و رسیدن به موفقیتها را دارند و از پسِ اداره زندگی مستقل خود بر می آیند،اعتمادبه نفس دارند و میتوانند مسائلشان را حل و در بحرانها خود و دیگران را جمع و جور کنند و باری را از دوش خانواده و جامعه بردارند.

اما والدین دسته دوم،فرزندانی بی تجربه،بی اعتماد به نفس با ضعف در تصمیم گیری و ناکارآمد در بحرانها تربیت میکنند که در دوران استقلال نتنها از پسِ خود بر نمی آیند بلکه یا سربار دیگرانند یا در اشغال دیگران گرفتار میشوند،همانند کشوری که توانایی دفاع از خود و مدیریت بر خود را ندارد و در اشغال کشورهای دیگر اسیر است. 

بنابراین یکی از مهمترین وظیفه های اخلاقی والدین این است که فرزندان را در میدان دشواریها و بحرانها و مسائل درست سرشار از تجربه کنند تا فرزندان خودساخته ای را تربیت کنند تا در بزنگاه بحرانها و دشواریهای واقعی جان سالم به در برند.

حال میتوان پرسید که دشواری،بحران و مسائل درست چیست؟ 

برای تشریح این مفهوم، بهتر است به بیان معنای معکوس آن یعنی دشواری، بحران و مسائل نادرست بپردازیم!

خلاصه دشواری،بحران و مسئله نادرست را میتوان اینطور بیان کرد که هر آسیب اجتماعی و انسانی مثل اعتیاد،خودکشی، دزدی،قمار،تماشای پورن و هزاران مثال از این قبیل همان دشواریها و بحرانها و مسائل نادرستی هستند که نباید فرزندانمان را در معرضشان قرار دهیم! 

مثلا قرار نیست برای اینکه فرزندانمان را با آسیب اعتیاد آشنا کنیم،آنها را در معرض مواد مخدر قرار دهیم!

ما میخواهیم فرزندانی تربیت کنیم که بتوانند در مقابل آسیبها مقاوم باشند لذا این روش نادرست است که آنها را در معرض آسیبهای واقعی قرار دهیم.

اما اینک دشواری،بحران و مسئله درست در تربیت کدام است؟ دشواری و بحران درست، آن است که مثل تمرین برای ورزشکار، انسان را برای موفقیت در زندگی آماده میکند همانطور که تمرین از ورزشکار قهرمان میسازد.
مثلا رفتاری که قدرت نه گفتن و نه شنیدن را در فرزندان تقویت میکند!یا دعوت نوجوان به پس انداز پول توجیبی و کار پاره وقت برای تهیه یک وسیله مورد نیاز او!

پس اجازه دهیم فرزندانمان سختیهای درست را تجربه کنند،زمین بخورند و خودشان طعم سر پا شدن را تجربه کنند. 

 

#دکتر_محسن_دیناروند 
#مشاور_اخلاقی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۰۴ ، ۰۱:۴۷
محسن دیناروند
يكشنبه, ۲۴ شهریور ۱۴۰۴، ۰۴:۲۱ ب.ظ

فرزندانمان آنگونه نمی شوند که ما هستیم!

یاالله
سلام

 

این جمله را در زمینه تربیت فرزندان حتما شنیده ایم که فرزندان ما آنچه نمی شوند که ما می خواهیم بلکه آنچه خواهند شد که ما هستیم !

مشاهده تحلیلی زیست والدین و فرزندان در طول زمان های متمادی به من اثبات کرده است که این جمله را ناقص بدانم و نپذیرم!

بله! نسخه کامل جمله مذکور که از نتایج نقش الگوگیری فرزندان از والدین در تربیت  است را اینگونه می توان بیان کرد که: فرزندان ما آنگونه که ما می خواهیم نمی شوند بلکه مدل روزآمد و سطح بالاتری از آنچه که ما هستیم می شوند!

لذا اگر پدر_مادری مثلا خسیس هستند فرزندان ایشان خسیس تر خواهد شد! یا اگر والدینی مهربان باشند فرزندانشان مهربان تر خواهند بود! عصبانی باشند، عصبانی تر! در همه زمینه های تربیتی از ترس و شجاعت تا صداقت دروغگویی همین قاعده هست! لذا ما والدین باید به نقش الگویی خود برای فرزندانمان دقت و توجه بیشتری کنیم!

#دکتر_محسن_دیناروند
#نکته_اخلاقی
#مشاور_اخلاقی
#مشاور_اخلاق_بنیان

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۰۴ ، ۱۶:۲۱
محسن دیناروند
پنجشنبه, ۲۱ شهریور ۱۴۰۴، ۰۱:۵۶ ب.ظ

توحید و قضاوت اخلاقی

یا الله 

سلام 

هر وقت خواستیم راجب کسی قضاوت اخلاقی کنیم به این فکر کنیم که ما خدا نیستیم! 

اگر به این نگاه رسیدیم اعتقادمان به توحید مشکل ندارد ولی اگه جای خدا نشستیم و دیگران رو قضاوت اخلاقی کردیم بی شک یه پای توحیدمان می لنگه!

#دکتر_محسن_دیناروند 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۰۴ ، ۱۳:۵۶
محسن دیناروند
دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۴۰۴، ۰۱:۴۴ ق.ظ

همه راه ها را سد نکنیم!

یا الله

سلام

بر اساس جدید‌ترین تصویر ناسا از دریاچه ارومیه، نگین آبی شمال غرب ایران به طور کامل خشک شده و دیگر اثری از یک دریاچه در تصویر هوایی دیده نمی‌شود.

شاید عده ای بخواهند این خشک شدن دریاچه را به خشکسالی ربط دهند ولی تا آنجا که برای ما روشن است خشکی دریاچه ارومیه حاصل بی تدبیری سالهای طولانی در مدریت آب از جمله سدهای بالا دستی این دریاچه بوده است. 

اما از بیان این روایت یک درس زندگی گرفتم و آن این است که راه های محبت را بر کسانی که دوستشان داریم سد نکنیم!

اگر چنین شود بی درنگ هر آدمی هرچند هم قوی اما بی کسب محبت از کسانی که دوستش دارند از پای در می آید و روزی خشک خواهد شد!

در همه روابط همین است؛ رابطه همسران، رابطه والد_فرزندی؛ رابطه همکاری باید همه راه ها را با هم نبندیم.

 

#دکتر_محسن_دیناروند
 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۰۴ ، ۰۱:۴۴
محسن دیناروند
دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، ۰۳:۱۱ ب.ظ

راه درست اصلاح اجتماعی

 

یا الله 

سلام 

آنچه باید بیاید اخلاق است و آنچه باید برود بی اخلاقی است؛ با آمد و رفت آدم ها منهای توجه به اخلاق نتنها چیزی در جامعه به سمت مثبت کشیده نمی شود بلکه مخرب است و بر بن بست ها می افزاید!

نتیجه آمدن آدم های خوب در جایی که به اخلاق بی توجه است تنها کاری که می کند این است که از همان آدم خوب یک آدم بد می سازد. 

راه درست، توجه و بازآفرینی اخلاق در هر سیستم  اجتماعی است از خانواده تا حکومت! 

#دکتر_محسن_دیناروند 
 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۰۴ ، ۱۵:۱۱
محسن دیناروند
جمعه, ۸ شهریور ۱۴۰۴، ۰۲:۱۰ ب.ظ

ریشه مشکلات اجتماعی چیست؟

یا الله 

سلام 

قبل تر ها تصورم این بود که وقتی مشکلی در حوزه اجتماعی هست، صاحب مشکل یا نمیداند که چه چیز رخ داده یا توانایی حل مشکل را ندارد.

اما به تجربه آموختم در بیشتر مشکلات، صاحبان امر، هم آگاهی به مشکل و راه حل آن را داشتند هم توانایی حل آن را! اما خود، تمایل و اراده ای برای رهایی از مشکل را نداشتند! 

روشن است که این عدم تمایل و اراده حل مشکل را باید در کلیدواژه منفعت طلبی جستجو کرد. 

پس اگر دیدیم مشکلی در جایی هست،  اولین و شاید تنها عامل آن را در منافع صاحبان آن مشکل ببینیم! یعنی ببینید آن مشکل نسبت به حل آن چه منافع بیشتر مادی و غیرمادی برای صاحب مشکل دارد؟ 

همین تعارض منافع بین مشکلات و حل مشکلات نزد صاحب آن، عامل عمده باقی ماندن مشکلات و حتی توسعه آن هاست.


#دکتر_محسن_دیناروند 
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۴ ، ۱۴:۱۰
محسن دیناروند
يكشنبه, ۳ شهریور ۱۴۰۴، ۰۲:۴۳ ق.ظ

چرایی وجوب احترم مادر و پدر

یا الله 

سلام

 

بهتر اینکه نتیجه را در همین ابتدا چنین بر قلم جاری سازم که:اگر میخواهیم بالطف خدا عزتمند باشیم و همیشه بر آن افزوده شود یک راه مهمش این است که در برابر مادر و پدر خویش خاکسار و فروتن باشیم.

دیده ایم که گاهی فرزندان به دلایل مختلف در برابر مادر و پدر فروتن نیستند. 

دلایل ممکن است حق فرزند باشد برای نمونه ممکن است والدین بین فرزندان تبعیض کنند، عدالت عاطفی و اقتصادی برقرار نکنند،انتظار نابه حق داشته باشند، یا حتی به صورت داوطلبانه و از سَرِ رضایت بخواهند فرزندی بر آنان در اموری که ادب اجتماعی حکم میکند مادر ‌و پدر متولی آن باشند پیشی بگیرد. 

حتی در این شرایط که فرزند دلایل کافی برای جلو انداختن خود دارد، بر فرزند است که احترام آنها نگه دارد و در برابر ایشان فروتن باشد.‌

برای نمونه در فیلم سینمایی دنگال محصول متفاوت سینمای هند دیدیم که پدر مربی فرزندش بود و بعدها فرزند به تیم ملی رفت،در این زمان مربی تیم ملی روش حرفه ایی داشت بر خلاف روش سنتی پدر! فرزند در برابر خواست پدر برآشفت و در رقابتی بر پدر را شکست داد! درستش برای فرزند شکستش از پدر بود! شاید کسی بگوید وقتی فرزند زورش از پدر بیشتر است چرا خود را مغلوب کند؟ کسی ترحم را دوست ندارد! در پاسخ میگوییم  اول: رقابت پدر و فرزند قطعا رسمی نیست چون اصلا اختلاف سنی این اجازه را نمیدهد، دوم:طبیعی است به علت کهولت احتمال شکست پدر هست و خودش هم همین را میداند. سوم: اینجا میخواهیم اخلاقی باشیم نه قهرمان لذا این یک وظیفه اخلاقی است نه ترحم! چهارم: فرزند باید به یاد بیاورد وقتی کودک بود پدر در کشتی گرفتن ها با او خود را زمین می زد و دست فرزند را برنده بالا می برد تا علاقه و اعتماد به نفس او افزایش یابد در حالی که می توانست با یک دست او را به هرجا خواست پرتاب کند! 

در هر حال بر فرزندان است که حفظ احترام و کرامت مادر و پدر را همیشه و بدون آوردن دلیل درست و غلط بر خود واجب بدانند و قطعا نتیجه این احترام  و خاکساری به ایشان عزت و آبرویی است که خداوند در وجود فرزندان می گذارد.

در هر حال هر نوع خود را پیش انداختن از والدین نتنها عزت آور نیست که ذلیل کننده است‌ 

در روابط زن و شوهری یکی از عوامل موثر در بروز اختلافات و حتی دعواها و در بعضی موارد طلاق ها عدم توجه همسران به این نکته است‌.

به احتمال قوی زن و شوهر هر کدام در اینکه به والدین خود احترام بگذارند مشکلی ندارند و اختلاف آنجاست که هر کدام از آنها نسبت به والدین دیگری از در بی احترامی وارد می شود یا خواستار قطع ارتباط با والدین دیگری میشود. 

به نظر می آید همسران قبل از هر چیز به این فکر کنند که احترام گذاشتن به خانواده همسر پیش از آنکه احترام به خانواده باشد،احترام به همسر است که موجب سربلندی همسر و خشنودی او و در نهایت بالارفتن محبت بین همسران می شود‌ و هر یک از همسران لازم است این مهم را درک کند. 
 
در مورد مواردی نظیر دخالت والدین در زندگی همسران نیز نباید با بی احترامی نسبت به آنها برخورد شود.به هیچ وجه!دست بر قضا مواجه غیر محترمانه نسبت به تندی یا دخالت والدین همسر موجب میشود که همسرتان دیگر به درست و نادرست ماجرا فکر نکند و یکجانبه طرف والدین خویش را بگیرد. 

باید در چنین مواقعی اصلا وارد بحث مستقیم با والدین همسر نشوید‌.با صبوری سر فرصت مناسب با همسرتان با منطق و محترمانه صحبت کنید تا خود همسرتان که قطعا زبان وقلق خانواده خودش را بهتر از شما بلد است با آنها صحبت کند و ماجرا را ختم به خیر کند.در این صورت هم به والدین همسرتان بی احترامی نکرده اید و  همسرتان میفهمد چقدر برای او احترام قائل هستید. 

البته روشهای دیگری برای فرار از تله دخالت دیگران هست که در یادداشت دیگری لازم است به آن پرداخته شود.  

 اتفاق بدی که در همسران رخ میدهد و به همین موضوع مرتبط است اینکه برخی همسران بر آن نیستند که همسر را بر والدینش بیاشوبند یا خود بی احترامی کنند بلکه از در دیگری وارد می شوند که در ظاهر بی احترامی نیست ولی در عمل از جلوه های بی احترامی است و آن قطع ارتباط یا کاهش چشم گیر همسر با والدینش است.

علاج این درد توجه به قانون طلایی است یعنی آنچه برای خود می پسندی برای دیگران بپسند و آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران نپسند! این قاعده به دو شکل قابل تصور است:یک) همسران نسبت همدیگر تصور کنند آیا می پسندند که همسرشان مانع ارتباط با خانواده شود؟دو)تصور کنند آیا مایل هستند در آینده،همسر فرزندشان،او را از دیدار با آنها منع کند؟

علاوه بر این یک فردی که سالها رابطه عاطفی با خانواده داشته اگر از آن بریده شود ضمن اینکه پیامدهایش را در زندگی می آورد یک زمانی از این دوری،خسته و بر علیه همسر می آشوبد! لذا از این لحاظ هم جداکردن همسر از والدینش عقلانی نیست.

سوره اسراء، آیات ۲۳ و ۲۴:¡...به پدر و مادر احسان کنید.یکى از آن دو یا هر دو گر پیر شدند به آنها اُف نگو و پَرخاش نکن و با آنها شایسته سخن بگو!با مهربانى،بالِ فروتنى بر آنان بگستر...》

 

دکتر محسن دیناروند

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۰۴ ، ۰۲:۴۳
محسن دیناروند
چهارشنبه, ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ۱۲:۲۷ ق.ظ

چرا و چگونه سکوت را تحلیل کنیم؟

 

یا الله 
سلام


در واکنش به ضرب المثل ها و اشارات گذشتگان می گویند قدیمی ها هیچ چیزی را باقی نگذاشته اند این یعنی حرف های درست و سنجیده ای از آنان به جای مانده، این سخن اگرچه اغلب اوقات درست از آب در آمده اما در برخی موارد هم قابل تایید نیست! یکی از همین موارد همین است که از قدیم گفته اند سکوت علامت رضاست! اصلا شاید طرف ماجرا را نشنیده یا ندیده که واکنش نشان دهد!!! 

واقعیت امر این است که سکوت همیشه نشانه رضایت یا علاقه به همراهی نیست، گاهی نشانه بی اهمیتی مسئله ای برای طرف ماجراست، گاهی از بی اطلاعی است یا اطلاعات اشتباه، گاهی تنفر و خشمی است که فرصتی برای بروز ندارد که اگر چنین باشد آن سکوت به کینه ای تبدیل می شود که جز با ابراز پرخاشگری، سرد نمی شود. 

پس مبادا هر سکوتی را مثبت و علامت رضایت فردی و حتی اجتماعی بدانیم که اینچنین فریب بخوریم و در نهایت نتیجه منفی و سختی دریافت کنیم‌.

باید تحلیل کنیم که چرا فرد یا افرادی که قاعدتا باید از کاری عصبانی، ناراضی یا ناراحت باشند ولی سکوت کرده اند؟ 

مثلا وقتی یک نفر از کار یا محل تحصیل اخراج یا بیکار می شود قاعدتا باید عصبانی باشد! ولی می بینیم که او سکوت کرده، چون طبیعی اش این است که ناراحت باشد، عصبی باشد ولی نیست، سکوت کرده، نباید سریع این سکوت را علامت رضایت و موافقت با این امر قلمداد کرد! 

در تحلیل علل سکوت این فرد اینکه شاید هنوز خبر به او ابلاغ نشده و او بی اطلاع از اخراج خویش باشد، شاید می ترسد اگر نارضایتی خویش را بروز دهد ممکن است خطرات بیشتری از طرف صاحبان کار برایش پیش آید، شاید اصلا شغل بهتر یا فرصت تحصیلی بهتری یافته که از دست دادن این شغل یا رشته تحصیلی برایش مسئله مهمی نیست! 

بله در این مورد می توان پذیرفت که اگر اهمیت مسئله چندان نباشد، اطلاع افراد ذی نفع دقیق است، فرصت بروز عصبانیت داده شده و ترسی به هر دلیل از بروز اعتراضش ندارد و با این اوضاع عصبانیت رخ نداده آنوقت می توان سکوت را تعبیر به علامت رضایت کرد! 

در مورد چگونگی پی بردن به اهمیت مسئله می توان به گستره منافع مسئله در ابعاد فردی و اجتماعی  و علاقه فرد و اجتماع به آن  و و اطلاع فرد یا افراد از موضوع اشاره کرد. 

اما برای امکان بروز اعتراض در عرصه روابط شخصی و خانوادگی صمیمیت اعضا می تواند باعث شناخت نوع سکوت باشد اینکه سکوت رضایت است یا سکوت اعتراضی؟

وجود آزادی های معقول با حمایت قانونی در عرصه اجتماعی می تواند به تصمیم گیران کمک کند تا بفهمند آیا سکوت یک نوع رضایت و همراهی اجتماعی است است یا نه؟

به این نتیجه می توان دست یافت که سکوت در سطح فرد و اجتماع معانی متفاوتی می تواند با خود داشته باشد و سطحی ترین تحلیل آن است که هر سکوتی را علامت رضایت بدانیم و فاجعه بار خواهد بود متناسب همین دریافت سطحی در مورد مسائل فردی و اجتماعی عمل کنیم.


#دکتر_محسن_دیناروند 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۴ ، ۰۰:۲۷
محسن دیناروند
شنبه, ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، ۱۰:۴۴ ب.ظ

آنچه اهمیت دارد!

یا الله 

سلام 

 

اگر از ما درباره زیبایی پرنده ای سوال شود؛ هر کدام از ما یک پاسخ خواهیم داد!
زیباست چون رنگ خوبی دارد؛ یا متفاوت است، بالهای شگفت انگیری دارد، منقارش جذاب است، آزاد است و از این دست دلیل ها بیاوریم!

زیبا نیست چرا که رنگش برایم جذاب نیست، در این آزادی ممکن است شکارچی او را هدف قرار دهد و چه منقار دراز و زشتی هزار دلیل ممکن است ردیف کنیم!

یا ممکن است در پاسخ بگوییم خب حالا زشت یا زیبا برای من و تو آب و نان می شود؟ پول قسط و فلان و فلان می شود؟

اینکه از نظر ما زیباست یا نه یا هر پاسخ و واکنش ما به این پرسش، اهمیت درجه دوم دارد!

آنچه اهمیت درجه اولی دارد نوع نگرش و نگاه ما به زندگی است. این نگرش ماست که پاسخ های را می سازد و مجموعه ای از پاسخ های اینچنینی هستند که زندگی ما را شکل می دهند.

یک زندگی پر نشاط و زیبا حاصل نگرش مثبت و یک زندگی زجر آور و طاقت فرسا حاصل نگرش منفی ما به زندگی و مسائل پیرامون ماست.

همین نگرش های منفی و مثبت زندگی ما را قابدار. و بی قاب می کنند‌ و ممکن است فردی با پای پیاده به سر کار برود و از مسیرش لذت ببرد و کسی با ماشین آنچنانی ولی پر از استرس!

البته نگرش مثبت داشتن در زندگی به معنای ندیدن واقعیت ها و ضعف ها نیست بلکه نگرش مثبت یعنی امید داشتن به درست شدن وضعیت و پر شدن کاستی ها و نگرش منفی نقطه مقابل آن است یعنی ناامید شدن!

#دکتر_محسن_دیناروند
#مشاور_اخلاقی
#نکته_اخلاقی
#مشاور_اخلاق_بنیان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۰۴ ، ۲۲:۴۴
محسن دیناروند
پنجشنبه, ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، ۰۹:۵۱ ب.ظ

چقدر دل در گرو مکتب حسین علیه السلام داریم؟

 

یا الله

سلام

اگر می خواهیم بدانیم چقدر دل در گرو مکتب حسینی داریم باید به علاقه خویش نسبت به پیام آور عاشورا حضرت زینب سلام الله علیها بنگریم! و اگر می خواهیم به نسبت علاقه خویش به زینب سلام الله علیها پی ببریم باید نگاه کنیم که چقدر نگاهمان به زن همراه با کرامت انسانی است، اگر نگاهمان به زن نه نگاه انسانی که نگاه آمیخته به جنسیت زدگی بود، قطعا در علاقه امان به زینب(س) و به تبع او حسین(ع) یا دروغ می گوییم یا نمی دانیم راه حق کجاست! در هر دو صورت از مدعیان پر از خالی مکتب عاشورا خواهیم بود‌.

نگاه عمیق به کرامت انسانی از جمله زن و مرد از راه های درست، به جا و حق گرایانه علاقه به مکتب عاشورا و اربعین به طور خاص و اسلام به طور عام می باشد.

از اهداف بزرگ و اصلی قیام عاشورا قطعا احیای کرامت و عزت انسان ها و بازگشت به مرام انسانیت و اخلاق انسانی بوده و هست؛ لذا بی توجه به اصل کرامت انسانی مکتب عاشورا فهمیده نمی شود.

اربعین حسینی بر عاشقان و پیروان حضرتش تسلیت باد‌.

#دکتر_محسن_دیناروند

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۰۴ ، ۲۱:۵۱
محسن دیناروند