پایگاه رسمی دکتر محسن دیناروند

«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
بایگانی

۲۱ مطلب با موضوع «آموزش خانواده» ثبت شده است

جمعه, ۱۷ شهریور ۱۴۰۲، ۰۲:۰۷ ق.ظ

رویاهای دم صبح

یا حق 
سلام 

هفت سال از نمایش فیلم مستند رویاهای دم صبح به کارگردانی جناب مهرداد اسکویی می گذرد.‌ چندی پیش سکانسی از فیلم را دیدم که با توجه به دغدغه هایم علاقمند به تماشای کامل آن شدم. امروز این فرصت را یافتم تا بنشینم و فیلم را ببینم! 


فیلم ارزشمند و دارای سبک فوق العاده زیبایی است. دردها و رنج های دختران کانون اصلاح و تربیت را به زبانی گویا به نمایش می گذارد. فیلمی است که از چندین واحد دانشگاهی هم اثرگذارتر است و یک دوره یک سال کلاس های آموزش خانواده هم ... 

 

از من باشد این فیلم را برای تمام والدین دانش آموزان به جای یک دوره یک ساله آموزش خانوده پخش می کنم.‌

 

فیلم آموزنده ای است نه فقط از آن جهت که به ما یادآوری می کند شاید حوادث آن برای ما هم اتفاق بیافتد بلکه به آن جهت که ما می آموزد چگونه خانواده ای باشیم تا دچار آسیبهای اجتماعی نشویم. 

 

نکته قابل تامل این فیلم می تواند این باشد که به ما این درس را می دهد که در مورد دردها و رنج های هیچکس قضاوت اخلاقی نکنیم چرا که هر کس برای خودش روایتی دارد و دلی! 

 

پیشنهاد می کنم تماشای فیلم مستند رویاهای دم صبح را از دست ندهید. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۰۲ ، ۰۲:۰۷
محسن دیناروند
جمعه, ۲۷ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۱۱ ب.ظ

هدیه های حرام!

یا لطیف 
سلام 

 

یک) پیامبر اعظم اسلام(ص):  الهَدِیَّةُ تُورِثُ المَوَدَّةَ

هدیه محبت (و عشق) می آورد. 

دو) ارزش هدیه نه به قیمت که به قلب اهداء کننده است. 

سه) تا می توانیم به آنها که دوستشان داریم هدیه بدهیم مخصوصا اعضای خانواده به هم و از هدیه دادن هیچگاه خجالت نکشیم. 

چهار) هدیه دادن قلب ها را به هم نزدیک می کند. 

پنج) اخلاق خوش، زیباترین هدیه ای است که می توان روی آن همیشه حساب کرد. 

شش) کادو های بی بهانه در ارتقای روابط معجزه می کند. 

هفت) به هنگام خطا، عذرخواهی هدیه ارزشمندی است که می توان کادو داد.

هشت) از حالا تصمیم بگیریم به هنگام عصبانیت، سکوت را به آن کس که از او عصبانی هستیم هدیه دهیم تا مبادا با حرفی یا کاری او را برنجانیم. 

نه) کتاب هدیه بدهیم و این خیلی خوب است. 

ده) البته یک نوع هدیه حرام هم هست که در احادیث از آن به عنوان خیانت یاد شده است و آن هدیه ای است که به مسولان حکومتی داده می شود! چه حدیث عجیبی است اینکه رسول خدا (ص) می فرمایند: 

                       هَدایا العُمّالِ غُلولٌ .

هدایایى که به کارگزاران پیشکش مى شود، خیانت است. 

 


پی نوشت(توضیح تصویر): کتاب شعرهای عاشقانه پاپلو نرودا با عنوان 《هوا را از من بگیر، خنده ات را نه!》 با ترجمه احمد پوری کتابی است که از همسر ارجمندم چند سال پیش هدیه گرفتم. از بابتش ممنونم. 


محسن دیناروند 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۰۲ ، ۲۲:۱۱
محسن دیناروند
دوشنبه, ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۵۴ ب.ظ

زخم زبان

یا لطیف 

سلام 

 وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ

این حقیر، این آیه را اینگونه ترجمه کرده ام: 

وای بر کسی که زخم زبان می زند! 


پی نوشت ۱: 

هیچ نمی ارزد نماز و روزه و عبادتی که آدم را اخلاقی نکند. آدمی که زخم زبان می زند، طعنه می زند، عیب جو است‌، مسخره کننده است و دربند بی اخلاقی های این چنینی است با خدا چه نسبتی دارد؟ و اگر دیدیم یک فرد با ظاهر دینی و مدعی دین داری در بند اخلاقیات نیست شک نکنید خدا او را دوست ندارد و جایزه ای به او نخواهد داد.
من مطمئنم که جهنم پر از این آدم هاست چون مانع جذب آدم ها به دین هستند. 


پی نوشت ۳: زخم زبان زدن، مسخره کردن از آن دست گناهانی هستند که اولا زخم و درد آنها بر تن مجروح نامحسوس است و از آن جهت که احتمالا آنچه طعنه شده و زخم شده واقعیت تلخی باشد برای مجروح لذا آن شخص قربانی دلش در خفا می شکند و برای اینکه آبرویش کمتر برود از خیر گله و شکایت و دادخواهی اجتماعی می گذرد و لذا به احتمال فرصت پشیمانی و توبه   و مهمتر از همه فرصت طلب حلالیت از گناهکار سلب می شود. از طرفی حتی از مجروح، طرف را حلال کند زخم دل پابرجاست.پس مواظب باشیم ، آری بیشتر مواظب زبانمان!   

پی نوشت ۳: اگر ترجمه را صحیح نمی دانید یا پی نوشت های قبل را قبول ندارید می توانید با ذکر دلایل علمی بیان نمایید.   

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۰۲ ، ۲۳:۵۴
محسن دیناروند
پنجشنبه, ۲۵ خرداد ۱۴۰۲، ۰۴:۲۷ ب.ظ

از ما بماند به یادگار!

یا لطیف 

سلام

در این دنیا هیچ چیز پایداری از ما، جز یاد ما نخواهد ماند‌. پس آیا بهتر نیست که با اخلاق نیکو، یاد خوبی از ما در دنیا باقی بماند؟ 

 

                                                                             محسن دیناروند 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۰۲ ، ۱۶:۲۷
محسن دیناروند
جمعه, ۱۲ خرداد ۱۴۰۲، ۰۲:۵۲ ق.ظ

راه موفیقت

بسم رب الفاطمه(س) 

سلام


برای داشتن یک زندگی سالم و موفق لازم است از افراد چاپلوس، ناآگاه، پست طلب، دنیا دوست، ترسو و دروغگو پرهیز کنیم و مشاوره انسان های آگاه، دلسوز، شجاع و با اخلاق را بپذیریم. 

                                                      محسن دیناروند

 

پی نوشت یک) اگر مسئول می شدم یا مسئولی از من مشورت می خواست یا بخواهد حتما به او این جمله را خواهم گفت و بعد می گویم اگر میخواهید یک مدیریت سالم و موفق داشته باشید حتما تا می توانید بر صورت چاپلوسان، ناآگاهان، پست طلب ها و دنیادوست ها دروغ گوها و ریاکاران خاک بپاشید و ازشان دوری کنید. هر چه این دوری بیشتر باشد موفقیت و سلامت کاری شما بیشتر است. 

 

پی نوشت دو) یکی از ضعف های ما این است که دوست داریم از ما تعریف و تمجید شود و برای همین افراد چاپلوس توانایی رشد سریع نزد ما آدم ها را دارند و این دقیق همان چیزی است که سلامت کاری و موفقیت کاری ما لطمه می زند. مانع رشد ما می شود لذا از همه زشتی ها زشت تر که باید بیشتر مراقبت کرد همین افراد چاپلوس است که باید دوری از آنها و بی توجهی به آنها جدی تر از سایر موارد گرفته شود. 

 

پی نوشت سه) انتقاد را حتی از دشمن باید بشنویم و بررسی کنیم که اگر راست باشد اصلاحش کنیم لذا دشمن منتقد بهتر از دوست چاپلوسی است که ضعف هایت را به عنوان خوبی تحویلت می دهد و اینگونه ضعف های آدم را روز به روز بیشتر و بزرگتر می کنند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۰۲ ، ۰۲:۵۲
محسن دیناروند
جمعه, ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۳۵ ق.ظ

بزرگترین حق فرزند چیست؟

بسم رب الفاطمه(س) 

سلام

 

با پایان یافتن دوره تربیتی انسان، معمول این است آدم ها از مرگ هم برگردند تغییر نمیکنند، از این رو تربیت فرزندانِ کودک و نوجوان مهم و حیاتی است و لذا تربیت اخلاقی بزرگترین حقی است که مادر و پدر  نسبت به فرزند خود بر عهده دارند. 

                                                                                               محسن دیناروند 

   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۳۵
محسن دیناروند
چهارشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۱۲:۳۵ ق.ظ

کلیدهای صمیمیت

بسم رب الفاطمه(س) 

سلام 

نکات ساده ای هستند که صمیمیت را بیشتر می کند که اگر رعایت کنیم صمیمیت ما با دیگران بیشتر می شود و اگر رعایت نشود فقط و فقط به بیشتر شدن فاصله ها می انجامد. 

یک) در جمع تذکر ندهیم، قطعا بارها شده که احساس کرده ایم باید به دیگری تذکر بدهیم ، بله تذکر به دیگران قطعا خوب است اما نه در جمع! شما وقتی در جمعدبه کسی تذکری می دهید ، قطعا طرف مقابل می پندارد که تو خیرخواهش نیست، شما فرض کنید زیپ شلوار یکی پایین است! توی جمع بگویید که زیپت را بالا ببر! به او حق بدهید که بپندارد شما قصد تمسخرش را داشته اید ولی اگر او را در فرصت مناسب بدون جلب توجه کنار بکشید و از او بخواهید که این ایراد را برطرف کند ، این کار به صمیمت شما کمک می کند چون او شما را خیرخواه خودش می بیند. زن و شوهر و کلا اعضای خانواده هم که لزوما محتاج صمیمیت بیشتر هستند این قاعده کلی را باید بیشتر از همه در نظر بگیرند‌ . 

 

دو) تحقیر نکنید: شما فرضر کنید در کلاس درس نشسته اید و معلم از شما سوالی می پرسد و شما پاسخش را نمی دانید! حال تصور کنید معلم بگید خنگ یا با لبخندی تحقیرانه شما را به نشستن امر کند یا هر چیزی که شخصیت شما را بشکند، شما آیا آن معلم را دوست خواهید داشت؟ معلم به کنار احتمالا از آن درس هم زده می شوید. به همین سادگی تحقیر کردن می تواند ضد صمیمیت باشد و بر عکس تحقیر نکردن و بها دادن به طرف می تواند منجر به صمیمیت شود. در نهایت رشد او را هم ببینیم. 

 

سه: تبعیض نکنید: شما فرض کند در یک جمع خانوادگی نشسته اید ، پدر یا مادرتان در مورد مساله ای مثل خرید خانه یا ماشین و... از برادرتان سوال می پرسد و نظرشان را می خواهد ولی از شما می گذرد، چه حسی به او خواهید داشت؟ یافرض بگیرید معلمتان بین شما و دیگران فرق می گذارد، آن معلم را دوست خواهید داشت؟ قطعا پاسخ شما منفی است! حق هم دارید هیچ کس نمی خواهد نسبت به او تبعیض شود! این اشتباه  را نکنید که صمیمت ما با کسی که نسب به او تبعیض مثبت کرده ایم بیشتر می شود! از قضا برعکس او برای فرار از آسیب های تبعیض و صمیمی شدن با دیگران سعی می کند از تو دور و دورتر شود! پس اگر قصد دارید با دیگران صمیمی باشید هیچ گاه بینشان تبعیض نیاندازید! مثلا اگر معلم هستید برای دوست داشتن دانش آموزانت و دانشجویانت خیلی دلیل به جز وضعیت درسی اشان هست! یکی صدای خوبی دارد یکی دسخط خوبی یکی ذوق خوبی.. به هر حال همه دل دارند. هر دل محبت را هم دوست دارد. تا می توانید به آدیگران محبت کنید 

 

چهار) غیبت نکنید: این یک واقعیت است که حرف تا زمانی زده نشود پیش خودت می ماند وقتی حرفی که نباید به صورت عمومی طرح شود بیان می کنیم ، دیگر مدیریت آن دست خودمان نیست! غیبت از این سنخ است! وقتی غیبت می کنیم به قول معروف باد به گوش طرف می رساند! آنوقت خودمان بشنویم که دیگری پشت سر ما غیبتمان را کرده به او چه حسی داریم! یقه اش را نگیریم لا اقل از چشممان می افتد و همین بس که که پایه های یک رفاقت صمیمانه بریزد. پس اگر می خواهید با کسی صمیمی شوید هرگز غیبتس را نکنید. البته اگر هم نمی خواهید با کسی صمیمی شوید باز غیبتش را نکنید چون غیبت سلاح آدم های ضعیف است، شما که نمی خواهید آدم ضعیفی باشید؟ علاوه بر این شک نکنید وقتی غیبت می کنی طرفی که به این غیبت گوش میدهد شاید قبل از هر چیز با خودش بگوید این فرد پشت سر من هم پایش بیافتد اینطور غیبتم می کند و حس بدی به طرف می دهی که صمیمیت را کاهش می دهد. 

 

   به قلم : محسن دیناروند 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۰:۳۵
محسن دیناروند
دوشنبه, ۴ بهمن ۱۴۰۰، ۰۵:۲۰ ب.ظ

ترفند های حرفه ای فرار از نقد!

بسم رب الفاطمه(س) 

سلام دوستان

 

در خوبی نقد همین بس که دست کم ژست نقدپذیری را همگی دوست داریم! نقد نه بیان بدی هاست و نه خوبی ها! که بررسی ضعف ها و قوت هاست. برای موفقیت در هر کاری لازم است که مورد نقد واقع شود؛ لذا لازم است برای موفقیت در هر عرصه ای زندگی خودمان را در معرض نقد جدی قرار دهیم و هراسی از آن نداشته باشیم. متاسفانه ما به  ترفندهای حرفه ای و حساب شده و با نام خود نقد از نقد جدی به خودمان جلوگیری می کنیم یک آن که می گوییم نقد باید منصفانه باشد! با همین کلمه انصاف کار نقد را یکسره می کنیم چرا که در اصل خودمان را معیار انصاف قرار می دهیم آنقوت هر ضعفی که از ما گفته شود را خارج از دایره انصاف می دانیم و آن را به زمین می زنیم! لذا اصلا نباید برای نقد قید انصاف را گذاشت. نقد را باید شنید و شنونده نقد مستقلانه به تحیلیش بپردازد و اگر درست بود بپذیرد. البته این به معنای ترویج نقد غیر منصانه نیست که منصفانه نقد کردن از اصول نقد است، بحث این است که به بهانه و نقد منصفانه نقد کردن در را بر روی نقدهای جدی بسته ایم! بحث این است ما معیار انصاف نیستیم! بگذاریم نقد انجام شود و خود مردم و تاریخ در موردش قضاوت خواهند کرد. 

ترفند دوم اینکه می گوییم نقد باید همراه با راهکار باشد! این هم خیلی مد شده که تا نقدی صورت می پذیرد می گوییم این را هم خودمان می دانیم، راه کار بدهید! و زبان منتقد را خاموش می کنیم چرا که همیشه بیان نقد همراه با راهکار نیست! اساسا هم نباید باشد و این ملازم دانستن نقد و راهکار یک ترفندی است برای فرار از نقد! اصولا وقتی ضعفی هست باید طرح شود چه راهکار باشد چه نباشد. مساله راهکار یک بحثی لست که حیثیت درجه دومی دارد. یعنی پس از یافتن ضعف ها که درجه اول اند باید برویم دنبال یافتن راهکار برون رفت از ضعف ها. 

ترفند سوم نادیده گرفتن منتقد است، نادیده گرفتن جدای از نقد ناپذیری است، برخورد تند با منتقد در این عصر حرکتی از مد افتاده که فقط از افراد ناوارد و ناشی سر میزند. اما بحث نادیدن با آن فرق دارد. دقیق مثل یک مدیری که با نادیدن کارمندانش آنها را بی انگیزه و مجازات می کند، اگر نسبت به سخن منتقد واکنشی نشان داده نشود و نقد او دیده نشود و از پس نقدهای فراوان ایشان فرایند اصلاحی حاصل نشود ، این دقیقا همان نادیده گرفتن منتقد است که او را بی انگیزه و پشیمان از نقد می کند. با این ترفند شما می توانید ژست نقد پذیری هم بگیرید و تازه گلایه مند باشید که چرا منتقدان سخن نمی گویند. این در حالی است که هر چه منتقد ساکت تر شود موفقیت ما کمتر می شود و این به ضرر ماست و جریانی که می خواهیم در آن موفق شویم. 

 ترفند چهارم؛ استحاله نقد و منتقدان است! استحاله را که می دانیم چیست، یک وضعیت خطرناک و پیچیده که وقوع آن نتایج ناگواری برای هر مفهوم خواهد داشت و نقد و منتقد جدای از مفاهیم دیگر در این باب نیست. رییس یک دولتی آمدند و با گرفتن ژست نقد پذیری گفتند من می خواهم جشنواره ای راه بیاندازم که در آن به منتقدانم و نقدهایشان جایزه بدهم! این خیلی خوب است و دست بر قضا جای خالی چنین کاری حس می شود. اما جشنواره که برگزار شد دیدیم که حامی ترین فرد به وی و تندترین رسانه نزدیک به وی حائز نقد برتر شد! بله این دقیقا یعنی تلاش برای استحاله نقد و منتقد! اینکه مفهومشان را عوض کنی با همان پوسته! انجام موفق این کار خیلی پیچیده است. البته در مثال مذکور چنان ناشیانه عمل شد که خودشان هم نه آن جشنواره را باور کردند و نه هیچ چیز دیگرش را وگرنه اگر می توانستند حرفه ای تر عمل کنند استحاله قوی تری انجام میشد. می خواهم بگویم گاهی استحاله ایجاد می کنیم و نقد را مفهومش را تغییر  می دهیم به تعریف ولی با پوسته نقد. 

ترفند پنجم  تعریف و تمجید از منتقد است. این یک امر بدیهی است که نقد را منتقد انجام می دهد، اگر منتقد را با ترفند تعریف و تمجید راضی به حرف نزدن کنی نقدی وجود نخواهد داشت! خیلی هم اوضاع گل و بلبل می شود. این ترفتند به این شکل است که شما آنقدر از فردی که می دانید منتقد کار توست تعریف و تمجید کنی که منتقد اصلا روی نقد کردن را نداشته باشد. این ترفند را شاید زیاد دیده باشید. 

ترفند ششم که وابسته به ترفند قبل است، وابسته کردن منتقد به لحاظ اقتصادی و جریانی و... است. وابستگی مخصوصا وابستگی اقتصادی و جریانی زبان منتقد را در بیان صریح نقدها به شدت کند می کند. فرض کنید شاگرد مغازه ای که پولش را صاحب مغازه می دهد! این شاگرد که نمی تواند انتقاد صریح کند چرا که نمی خواهد نانش آجر شود!  یا وقتی منتقد را وابسته جریان خود کردی که نمی تواند جریان خود را نقد کند که اگر چنین کند خودزنی کرده که امری معقول به نظر نمی رسد.

ترفند دیگری که به ذهنم می رسد برای فرار از نقد و مبارزه با آن، به طنز کشیدن نقدها و دردها و ضعف هاست. با طنز نمی توان به درمان ها و قوت ها رسید! مشاهده نشده است که با طنز هیچ دردی درمان شود و هیچ ضعفی اصلاح شود! آنچه که مد نظرم است طنز سالم است نه آن تمسخرها و جوک های کوچه بازاری و یا مبتذل! از اینگونه ها که اساسا نه تنها انتظاری نیست که بلکه مستقیما با هدف بی هویت کردن و حذف نقد و منتقد و روشنگری ها به کار می رود! موضوع بحثم طنز سالم است! طنز در حوزه نقد به هیچ وجه نمی تواند کارساز باشد چرا که این دو از یک سنخ نیستند بلکه از دو سنخ متفاوت و متضاد هستند. سنخ طنز از لطافت و خنده است و سنج نقد پر است جدیت و دردوارگی! لذا به طنز درآوردن نقدها و ضعف ها کاری که آن می کند عادی کردن و قابل تحمل کردن دردها و ضعف هاست! درست مثل مسکنی که حس درد را از بین می برد در حالی که زخم و درد و علت آن از بین نرفته و چه چیز برای بیمار بدتر از اینکه با مسکن ها حس درد را از بین ببریم و دنبال علت درد و درمان آن نرویم و یک باره درد همه بدن را بگیرد و تمام! طنز هم هم در بهترین حالتش با نقد ها و دردها ی افراد و جامعه همین کار را می کند، شما فردی را در نظر بگیرید که دچار پرخوری افراطی است، ما با طنز این پرخوری را برای فرد عادی و قابل تحمل و بلکه شیرین می کنیم! حالا او با این وضعیت از پرخوری دست می کشد؟ قطعا خیر بلکه هر بار برای شنیدن همان طنزها و شیرین شدن ذائقه اش به پرخوری اش ادامه می دهد بلکه بیشترش می کند تا جایی که از نظر چاقی اش دچار بن بست می گذرد. به طنز بستن نقدها و دردها دقیقا همین کار را در مورد آنها می کند! و این دقیقا به این معناست که می توان با یک ترفند حرفه ای یعنی به طنز کشیدن نقدها و دردها و ضعف های فرد و جامعه پوست آنها را درآوریم و مردم هم در ظاهر لذتش را ببرند و شاد باشند و بقیه ماجرا! پس در خوشبینانه ترین حالت ممکن طنز به راحتی کاری که می کند این  است که به جای درمان دردها، آنها را برای ما عادی و قابل تحمل می کند! و این اگر خیانت به فرد و جامعه نیست پس چیست؟ 

شاید علاوه بر اینها ترفند های حرفه ای دیگری باشد که با آنها بتوانیم درچه نقد و اصلاح ضعف ها و توقویت قوت ها را در خودمان و جامعه امان بگیریم ولی هیچ گاه نباید این را نشانه قدرت هوش و زیرکی خودمان حساب کنیم چرا که با جلوگیری از نقد شدن جدی خودمان با هر ترفندی که باشد حتی ترفندهای دموکراتیک و به شبه عقلی راه را بر  هرگونه اصلاح ضعف های خود و جامعه می بندیم و نتنها ضعف ها کاسته نمی شود که روز به روز بر شدت ضعفهایمان افزوده می شود و آنقدر شور می شود که با هیچ راهکاری نمی توان از پس جبران آن برآمد‌ و از طرفی با تعریف ها و تمجید های صدمن یک غاز نتنها تلاشی برای افزودن و مدیریت منطقی  قوت ها نمی کنیم که قوت هایمان از شدت شیرینی دل آدم را می زند و اصلا خود به نقاط ضعف قوی تبدیل خواهند شد.  

پس اگر خودمان و جامعه امان را دوست داریم هرگز تلاش نکنیم با دست یافتن به ترفندهای زیرکانه بر تن نقد جدی بتازیم که زنده ماندن، رشد، تعالی ،پیشرفت و موفقیت ما نسبت مستقیمی با زنده ماندن نقد جدی و نقدپذیری واقعی در ما و جامعه ما دارد  و باید به این باور برسیم که ما برای رسیدن به نقطه مطلوب چاره ای جز پذیرش نقد و رواج نقد نداریم! و بستن راه نقد یعنی خودکشی و جز این نیست! 

 

به قلم: محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۰۰ ، ۱۷:۲۰
محسن دیناروند
جمعه, ۲۸ آبان ۱۴۰۰، ۰۲:۲۹ ب.ظ

دروغ چه بلایی سر ما می آورد؟

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام عزیزان 

 

هیچ چیز به اندازه دروغ گویی نمیتواند یک رابطه را آنچنان از بین ببرد که سخت بتوان آن را بازسازی کرد! 

وقتی در یک رابطه حرفی می زنیم که در عمل به آن پایبند نیستیم یا حتی برعکس آن عمل می کنیم، تخریب این رابطه حتمی است. 

بله! دروغ بلایی سر روابطمان می آورد که هیچ چیز دیگری نمیتواند آن بلا را بر سر روابط ما بیاورد. 

در این مورد هیچ رابطه ای مستثنا نیست. از یک دوستی ساده دو نفره بگیرید تا یک رابطه پیچیده دوستی گروهی! از یک رابطه کاری ساده بگیرید تا یک رابطه سخت و مهم دولت ها با ملت ها، از رابطه زن و شوهری تا رابطه والدینی و فرزندی! از یک رابطه عاشقانه تا  حتی رابطه انسان با خدا! هیچ استثایی وجود ندارد! پس مراقب سلامت روابطمان باشیم. 

فراموش نکنیم و خودمان را فریب ندهیم! خدا به گونه ما را خلق کرده که غالبا همه می توانیم دروغ را از راست تشخیص دهیم. حتی یک نوزاد یک ساله هم در حد خودش راست و دروغ را می فهمد! پس سعی نکنید فریب بدهید چون در واقع خودتان را فریب داده اید. 

پس روابطی را که دوست دارید پابرجا بماند را بر پایه صداقت بگذارید و هیچ راه دیگری برای پایداری یک رابطه جز صداقت و شفافیت ندارید. 

                                                                               محسن دیناروند 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۰۰ ، ۱۴:۲۹
محسن دیناروند
چهارشنبه, ۱۲ آبان ۱۴۰۰، ۱۲:۴۱ ب.ظ

قاعده کلی اثر تبعیض

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام عزیزان

 

از دری که تبعیض وارد می شود، از همان در محبت از میان می رود و محبت اساس هر کار  است. لذا با تبعض، کارها به سرانجام نیک نمی رسند. 

 

                                                                                 محسن دیناروند

 

پی نوشت ۱: پدرها و مادر ها اگر می خواهید زندگی خوبی داشته باشید بین بچه هایتان تبعیض نکنید و گرنه زندگی اتان تلخ می شود. 

پی نوشت ۲: معلم ها و اساتید محترم بین دانش آموزان و دانشجوهایتان مرزبندی نکنید و تبعیض قائل نشوید البته اگر می خواهید معلم خوبی باشید. 

پی نوشت ۳: به یاد داشته باشیم اساس هر کار محبت است، محبت نباشد هیچ کاری روبه راه نیست، محبت نباشد زندگی روبه راه نیست. تبعیض که باشد محبت نیست. با تبعیض زندگی امان را به کام خودمان و دیگران تلخ نکنیم. پس بیاییم با نه به تبعیض زندگی امان را رو به راه کنیم. 

پی نوشت ۴: می توان اینجور هم گفت: تبعیض و محبت در زیر یک سقف نمی گنجند. 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۰۰ ، ۱۲:۴۱
محسن دیناروند