پایگاه رسمی دکتر محسن دیناروند

«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
بایگانی

۳۴ مطلب با موضوع «آموزش خانواده» ثبت شده است

یا الله

 

سلام

 

آندسته از تجربیاتی که سختی نداشته،برایمان دلنشین نیست،بلکه عبور از دشواریها برای ما دلنشین ترند چون همراه با غرورآفرینی هستند. 

در کسب موفقیت لذتی هست که دشواریهای راه را خوشایند میکند. 

مثلا کوهنوردان،رنج راه را تحمل میکنند تا به فتح قله برسند.این فتح لذتی دارد که دشواریها را خوشایند میکند!همه موفقیت ها هم همینطور! 

فردی که با هلیکوپتر به قله رسیده نه میتواند خود را کوهنورد بنامد و نه موفق! 

با نگاه تربیتی بخواهیم به این موضوع نگاه کنیم باید بگوییم که اگر فرزندانمان را در پر قو بزرگ کنیم یعنی تمام امکانات را در اختیارشان بگذاریم،تمام دشواریها را از جلوی پایشان برداریم؛ نتنها به آنها خدمت نکرده ایم بلکه این خیانت بزرگی ست.

این جمله معروف است که ما برای که داریم زندگی میکنیم؟ برای بچه ها!طبق همین، والدین اینجور پیش میروند که خود سختیها را به جان میخرند تا فرزندانشان سختیها را نبینند! 

این شیوه تربیتی باعث میشود به فرزندانمان نه فقط دشواریها که حتی مسائل پیش روی ایشان را هم حل کنیم!در واقع فرزندانی بدون توان حل مسئله و بدون تحمل سختی تربیت کنیم! 

من سوالم از والدین این است که تا کی بالای سر فرزندانتان هستید؟تا کی فرزندانتان حکمرانی شما بر خود را خواهند پذیرفت؟ 

واقعیت زیسته نشان میدهد عمر انسان محدود است و در حالت طبیعی محدود بودن طول عمر انسان این اجازه را نمیدهد که والدین همیشه بالای سر فرزندان باشند و روزی میرسد که فرزندان دنیای بعد از والدین را تجربه میکنند! 

از سویی دیگر تجربه زیسته جوامع انسانی نشان میدهد که فرزندان روزی با ورود به دانشگاه یا ازدواج یا اشتغال به کار یا هر دلیل دیگری در سنین جوانی مدعی استقلال میشوند و اگر ما این استقلال فرزندان را نپذیریم  قطعا ایشان بر علیه حکمرانی ما دست به انقلاب میزنند! 

لذا چه بخواهیم چه نه، چه برایمان خوشایند باشد چه نه! استقلال فرزندانمان از ما رویدادی قطعی است،همانطور که ما از والدینمان مستقل شدیم!

استقلال فرزندان هرچند قطعی است اما در آن روز با دو مدل فرزند مستقل روبرو خواهیم بود!فرزند موفق و فرزند ناموفق! 

ریشه تفاوت،در پاسخ این مسئله نهفته است که آیا والدین در دورانی که فرزندان تحت حکمرانی ایشان هستند آیا به گونه ای آنها را تربیت کرده اند که توانسته اند دشواریها و بحرانها را تجربه و تحمل کنند،مسائل سخت زندگی را حل کنند و لذت کسب موفقیت را بچشند یا بر عکس،والدین به جای آنان دشواری و بحران را زیسته و تحمل کردند و هیچ مسئله ای را برای حل در اختیارشان نگذاشته اند؟

دسته اول فرزندان مستقلی را پرورش میدهند که توانایی تحمل دشواریها و رسیدن به موفقیتها را دارند و از پسِ اداره زندگی مستقل خود بر می آیند،اعتمادبه نفس دارند و میتوانند مسائلشان را حل و در بحرانها خود و دیگران را جمع و جور کنند و باری را از دوش خانواده و جامعه بردارند.

اما والدین دسته دوم،فرزندانی بی تجربه،بی اعتماد به نفس با ضعف در تصمیم گیری و ناکارآمد در بحرانها تربیت میکنند که در دوران استقلال نتنها از پسِ خود بر نمی آیند بلکه یا سربار دیگرانند یا در اشغال دیگران گرفتار میشوند،همانند کشوری که توانایی دفاع از خود و مدیریت بر خود را ندارد و در اشغال کشورهای دیگر اسیر است. 

بنابراین یکی از مهمترین وظیفه های اخلاقی والدین این است که فرزندان را در میدان دشواریها و بحرانها و مسائل درست سرشار از تجربه کنند تا فرزندان خودساخته ای را تربیت کنند تا در بزنگاه بحرانها و دشواریهای واقعی جان سالم به در برند.

حال میتوان پرسید که دشواری،بحران و مسائل درست چیست؟ 

برای تشریح این مفهوم، بهتر است به بیان معنای معکوس آن یعنی دشواری، بحران و مسائل نادرست بپردازیم!

خلاصه دشواری،بحران و مسئله نادرست را میتوان اینطور بیان کرد که هر آسیب اجتماعی و انسانی مثل اعتیاد،خودکشی، دزدی،قمار،تماشای پورن و هزاران مثال از این قبیل همان دشواریها و بحرانها و مسائل نادرستی هستند که نباید فرزندانمان را در معرضشان قرار دهیم! 

مثلا قرار نیست برای اینکه فرزندانمان را با آسیب اعتیاد آشنا کنیم،آنها را در معرض مواد مخدر قرار دهیم!

ما میخواهیم فرزندانی تربیت کنیم که بتوانند در مقابل آسیبها مقاوم باشند لذا این روش نادرست است که آنها را در معرض آسیبهای واقعی قرار دهیم.

اما اینک دشواری،بحران و مسئله درست در تربیت کدام است؟ دشواری و بحران درست، آن است که مثل تمرین برای ورزشکار، انسان را برای موفقیت در زندگی آماده میکند همانطور که تمرین از ورزشکار قهرمان میسازد.
مثلا رفتاری که قدرت نه گفتن و نه شنیدن را در فرزندان تقویت میکند!یا دعوت نوجوان به پس انداز پول توجیبی و کار پاره وقت برای تهیه یک وسیله مورد نیاز او!

پس اجازه دهیم فرزندانمان سختیهای درست را تجربه کنند،زمین بخورند و خودشان طعم سر پا شدن را تجربه کنند. 

 

#دکتر_محسن_دیناروند 
#مشاور_اخلاقی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۰۴ ، ۰۱:۴۷
محسن دیناروند
يكشنبه, ۲۴ شهریور ۱۴۰۴، ۰۴:۲۱ ب.ظ

فرزندانمان آنگونه نمی شوند که ما هستیم!

یاالله
سلام

 

این جمله را در زمینه تربیت فرزندان حتما شنیده ایم که فرزندان ما آنچه نمی شوند که ما می خواهیم بلکه آنچه خواهند شد که ما هستیم !

مشاهده تحلیلی زیست والدین و فرزندان در طول زمان های متمادی به من اثبات کرده است که این جمله را ناقص بدانم و نپذیرم!

بله! نسخه کامل جمله مذکور که از نتایج نقش الگوگیری فرزندان از والدین در تربیت  است را اینگونه می توان بیان کرد که: فرزندان ما آنگونه که ما می خواهیم نمی شوند بلکه مدل روزآمد و سطح بالاتری از آنچه که ما هستیم می شوند!

لذا اگر پدر_مادری مثلا خسیس هستند فرزندان ایشان خسیس تر خواهد شد! یا اگر والدینی مهربان باشند فرزندانشان مهربان تر خواهند بود! عصبانی باشند، عصبانی تر! در همه زمینه های تربیتی از ترس و شجاعت تا صداقت دروغگویی همین قاعده هست! لذا ما والدین باید به نقش الگویی خود برای فرزندانمان دقت و توجه بیشتری کنیم!

#دکتر_محسن_دیناروند
#نکته_اخلاقی
#مشاور_اخلاقی
#مشاور_اخلاق_بنیان

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۰۴ ، ۱۶:۲۱
محسن دیناروند
پنجشنبه, ۲۱ شهریور ۱۴۰۴، ۰۱:۵۶ ب.ظ

توحید و قضاوت اخلاقی

یا الله 

سلام 

هر وقت خواستیم راجب کسی قضاوت اخلاقی کنیم به این فکر کنیم که ما خدا نیستیم! 

اگر به این نگاه رسیدیم اعتقادمان به توحید مشکل ندارد ولی اگه جای خدا نشستیم و دیگران رو قضاوت اخلاقی کردیم بی شک یه پای توحیدمان می لنگه!

#دکتر_محسن_دیناروند 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۰۴ ، ۱۳:۵۶
محسن دیناروند
دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۴۰۴، ۰۱:۴۴ ق.ظ

همه راه ها را سد نکنیم!

یا الله

سلام

بر اساس جدید‌ترین تصویر ناسا از دریاچه ارومیه، نگین آبی شمال غرب ایران به طور کامل خشک شده و دیگر اثری از یک دریاچه در تصویر هوایی دیده نمی‌شود.

شاید عده ای بخواهند این خشک شدن دریاچه را به خشکسالی ربط دهند ولی تا آنجا که برای ما روشن است خشکی دریاچه ارومیه حاصل بی تدبیری سالهای طولانی در مدریت آب از جمله سدهای بالا دستی این دریاچه بوده است. 

اما از بیان این روایت یک درس زندگی گرفتم و آن این است که راه های محبت را بر کسانی که دوستشان داریم سد نکنیم!

اگر چنین شود بی درنگ هر آدمی هرچند هم قوی اما بی کسب محبت از کسانی که دوستش دارند از پای در می آید و روزی خشک خواهد شد!

در همه روابط همین است؛ رابطه همسران، رابطه والد_فرزندی؛ رابطه همکاری باید همه راه ها را با هم نبندیم.

 

#دکتر_محسن_دیناروند
 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۰۴ ، ۰۱:۴۴
محسن دیناروند
يكشنبه, ۳ شهریور ۱۴۰۴، ۰۲:۴۳ ق.ظ

چرایی وجوب احترم مادر و پدر

یا الله 

سلام

 

بهتر اینکه نتیجه را در همین ابتدا چنین بر قلم جاری سازم که:اگر میخواهیم بالطف خدا عزتمند باشیم و همیشه بر آن افزوده شود یک راه مهمش این است که در برابر مادر و پدر خویش خاکسار و فروتن باشیم.

دیده ایم که گاهی فرزندان به دلایل مختلف در برابر مادر و پدر فروتن نیستند. 

دلایل ممکن است حق فرزند باشد برای نمونه ممکن است والدین بین فرزندان تبعیض کنند، عدالت عاطفی و اقتصادی برقرار نکنند،انتظار نابه حق داشته باشند، یا حتی به صورت داوطلبانه و از سَرِ رضایت بخواهند فرزندی بر آنان در اموری که ادب اجتماعی حکم میکند مادر ‌و پدر متولی آن باشند پیشی بگیرد. 

حتی در این شرایط که فرزند دلایل کافی برای جلو انداختن خود دارد، بر فرزند است که احترام آنها نگه دارد و در برابر ایشان فروتن باشد.‌

برای نمونه در فیلم سینمایی دنگال محصول متفاوت سینمای هند دیدیم که پدر مربی فرزندش بود و بعدها فرزند به تیم ملی رفت،در این زمان مربی تیم ملی روش حرفه ایی داشت بر خلاف روش سنتی پدر! فرزند در برابر خواست پدر برآشفت و در رقابتی بر پدر را شکست داد! درستش برای فرزند شکستش از پدر بود! شاید کسی بگوید وقتی فرزند زورش از پدر بیشتر است چرا خود را مغلوب کند؟ کسی ترحم را دوست ندارد! در پاسخ میگوییم  اول: رقابت پدر و فرزند قطعا رسمی نیست چون اصلا اختلاف سنی این اجازه را نمیدهد، دوم:طبیعی است به علت کهولت احتمال شکست پدر هست و خودش هم همین را میداند. سوم: اینجا میخواهیم اخلاقی باشیم نه قهرمان لذا این یک وظیفه اخلاقی است نه ترحم! چهارم: فرزند باید به یاد بیاورد وقتی کودک بود پدر در کشتی گرفتن ها با او خود را زمین می زد و دست فرزند را برنده بالا می برد تا علاقه و اعتماد به نفس او افزایش یابد در حالی که می توانست با یک دست او را به هرجا خواست پرتاب کند! 

در هر حال بر فرزندان است که حفظ احترام و کرامت مادر و پدر را همیشه و بدون آوردن دلیل درست و غلط بر خود واجب بدانند و قطعا نتیجه این احترام  و خاکساری به ایشان عزت و آبرویی است که خداوند در وجود فرزندان می گذارد.

در هر حال هر نوع خود را پیش انداختن از والدین نتنها عزت آور نیست که ذلیل کننده است‌ 

در روابط زن و شوهری یکی از عوامل موثر در بروز اختلافات و حتی دعواها و در بعضی موارد طلاق ها عدم توجه همسران به این نکته است‌.

به احتمال قوی زن و شوهر هر کدام در اینکه به والدین خود احترام بگذارند مشکلی ندارند و اختلاف آنجاست که هر کدام از آنها نسبت به والدین دیگری از در بی احترامی وارد می شود یا خواستار قطع ارتباط با والدین دیگری میشود. 

به نظر می آید همسران قبل از هر چیز به این فکر کنند که احترام گذاشتن به خانواده همسر پیش از آنکه احترام به خانواده باشد،احترام به همسر است که موجب سربلندی همسر و خشنودی او و در نهایت بالارفتن محبت بین همسران می شود‌ و هر یک از همسران لازم است این مهم را درک کند. 
 
در مورد مواردی نظیر دخالت والدین در زندگی همسران نیز نباید با بی احترامی نسبت به آنها برخورد شود.به هیچ وجه!دست بر قضا مواجه غیر محترمانه نسبت به تندی یا دخالت والدین همسر موجب میشود که همسرتان دیگر به درست و نادرست ماجرا فکر نکند و یکجانبه طرف والدین خویش را بگیرد. 

باید در چنین مواقعی اصلا وارد بحث مستقیم با والدین همسر نشوید‌.با صبوری سر فرصت مناسب با همسرتان با منطق و محترمانه صحبت کنید تا خود همسرتان که قطعا زبان وقلق خانواده خودش را بهتر از شما بلد است با آنها صحبت کند و ماجرا را ختم به خیر کند.در این صورت هم به والدین همسرتان بی احترامی نکرده اید و  همسرتان میفهمد چقدر برای او احترام قائل هستید. 

البته روشهای دیگری برای فرار از تله دخالت دیگران هست که در یادداشت دیگری لازم است به آن پرداخته شود.  

 اتفاق بدی که در همسران رخ میدهد و به همین موضوع مرتبط است اینکه برخی همسران بر آن نیستند که همسر را بر والدینش بیاشوبند یا خود بی احترامی کنند بلکه از در دیگری وارد می شوند که در ظاهر بی احترامی نیست ولی در عمل از جلوه های بی احترامی است و آن قطع ارتباط یا کاهش چشم گیر همسر با والدینش است.

علاج این درد توجه به قانون طلایی است یعنی آنچه برای خود می پسندی برای دیگران بپسند و آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران نپسند! این قاعده به دو شکل قابل تصور است:یک) همسران نسبت همدیگر تصور کنند آیا می پسندند که همسرشان مانع ارتباط با خانواده شود؟دو)تصور کنند آیا مایل هستند در آینده،همسر فرزندشان،او را از دیدار با آنها منع کند؟

علاوه بر این یک فردی که سالها رابطه عاطفی با خانواده داشته اگر از آن بریده شود ضمن اینکه پیامدهایش را در زندگی می آورد یک زمانی از این دوری،خسته و بر علیه همسر می آشوبد! لذا از این لحاظ هم جداکردن همسر از والدینش عقلانی نیست.

سوره اسراء، آیات ۲۳ و ۲۴:¡...به پدر و مادر احسان کنید.یکى از آن دو یا هر دو گر پیر شدند به آنها اُف نگو و پَرخاش نکن و با آنها شایسته سخن بگو!با مهربانى،بالِ فروتنى بر آنان بگستر...》

 

دکتر محسن دیناروند

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۰۴ ، ۰۲:۴۳
محسن دیناروند
شنبه, ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، ۱۰:۴۴ ب.ظ

آنچه اهمیت دارد!

یا الله 

سلام 

 

اگر از ما درباره زیبایی پرنده ای سوال شود؛ هر کدام از ما یک پاسخ خواهیم داد!
زیباست چون رنگ خوبی دارد؛ یا متفاوت است، بالهای شگفت انگیری دارد، منقارش جذاب است، آزاد است و از این دست دلیل ها بیاوریم!

زیبا نیست چرا که رنگش برایم جذاب نیست، در این آزادی ممکن است شکارچی او را هدف قرار دهد و چه منقار دراز و زشتی هزار دلیل ممکن است ردیف کنیم!

یا ممکن است در پاسخ بگوییم خب حالا زشت یا زیبا برای من و تو آب و نان می شود؟ پول قسط و فلان و فلان می شود؟

اینکه از نظر ما زیباست یا نه یا هر پاسخ و واکنش ما به این پرسش، اهمیت درجه دوم دارد!

آنچه اهمیت درجه اولی دارد نوع نگرش و نگاه ما به زندگی است. این نگرش ماست که پاسخ های را می سازد و مجموعه ای از پاسخ های اینچنینی هستند که زندگی ما را شکل می دهند.

یک زندگی پر نشاط و زیبا حاصل نگرش مثبت و یک زندگی زجر آور و طاقت فرسا حاصل نگرش منفی ما به زندگی و مسائل پیرامون ماست.

همین نگرش های منفی و مثبت زندگی ما را قابدار. و بی قاب می کنند‌ و ممکن است فردی با پای پیاده به سر کار برود و از مسیرش لذت ببرد و کسی با ماشین آنچنانی ولی پر از استرس!

البته نگرش مثبت داشتن در زندگی به معنای ندیدن واقعیت ها و ضعف ها نیست بلکه نگرش مثبت یعنی امید داشتن به درست شدن وضعیت و پر شدن کاستی ها و نگرش منفی نقطه مقابل آن است یعنی ناامید شدن!

#دکتر_محسن_دیناروند
#مشاور_اخلاقی
#نکته_اخلاقی
#مشاور_اخلاق_بنیان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۰۴ ، ۲۲:۴۴
محسن دیناروند
دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، ۰۹:۴۱ ب.ظ

دو راهکار برای نترسیدن بچه ها از تاریکی

یا الله 

سلام 

در یک کانال معتبر روانشناسی از اعضا یک نظرسنجی گرفته شد که آیا فرزند شما از تاریکی می ترسه؟ 

جالبه که ۸۳ درصد گفتن می ترسن! 
و فقط ۱۱ درصد گفتند که نه نمی ترسند‌. 

بچه ها از ما الگو میگیرند و چون دوست دارند که بزرگ بشوند لذا از ما یاد میگیرند برای همین هم به دقت رفتارهای ما را زیر نظر دارند به طوری که در وقتی که انتظارش را نداریم کاری میکنند شبیه ما که ما را سر ذوق می آورد!

در بحث ترس از تاریکی همین است! ما وقتی با تاریکی مواجه می شویم،با استرس دنبال چراغ قوه میگردیم یا با نور گوشی،سریع نور تولید میکنیم تا کودک نترسد در حالی که همین واکنش استرسی که بازتابی از ترس خودمان هم هست به ترس فرزندهامون منجر میشود. 

میخواهم یک تجربه شخصی مطرح کنم تا با دو روش تربیتی فرزند در مواقع تاریکی آشنا شویم. 

اول از همه چیز در مواقع تاریکی نباید خودمان به عنوان بزرگتر رفتار استرسی داشته باشیم خونسردی خودمان را باید حفظ کنیم. 

یک شب برق رفت، من خودم اول با استرس دنبال گوشی بودم تا چراغ قوه اش را روشن کنم.البته چون در اتاق فرزندم نبودم خوشبختانه فرزندم متوجه استرسم نشد‌.رفتم که نور را به فرزندم برسانم.با صحنه جالبی متوجه شدم که صدای خنده اش اتاق را پر کرده بود! بله همسرم و فرزندم با نور گوشی داشتند سایه بازی میکردند در واقع همسرم از همین تاریکی فرصت فوق العاده ای برای رشد خلاقیت فرزندمان هم استفاده کرد. الان فرزندم خودش گاهی وقتا لامپ ها را خاموش می کند تا سایه بازی کند. 

تجربه دوم که خودم بودم اینکه این ایام که برق ها به طرز حوصله سربری می روند و روی اعصاب است برای فرار از این اعصاب خوردی برای فرزندم روی آوردیم به طنز! گفتم بازم برقا رفتن خونه عمه،خاله یا... این حرف باعث خنده فرزندم میشد که خودش هم تا برقا میروند از این شوخی ها می کند.

#دکتر_محسن_دیناروند 
 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۴ ، ۲۱:۴۱
محسن دیناروند
چهارشنبه, ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ۰۳:۱۵ ق.ظ

برای سعادتمند شدنمان، توبیخ و نقد را بپذریم!

یا الله 

سلام

 

قالَ الإمامُ الهادى علیه السلام: اِنَّ اللّه َ اِذا أَرادَ بِعَبْدٍ خَیرا إذا عُوتِـبَ قَبِـلَ. [تحف العقول، ص 481.]

امام هادى علیه السلام فرمود: اگر خداوند خیر کسى را بخواهد، چنان مى شود که هرگاه مـورد توبیـخ قرار گیرد، مى پذیرد.

میلاد #امام_هادی_علیه_السلام مبارکتان باد. 

 

یادداشتی د شرح حدیث: 

 

یا الله 

سلام

 عوتب یعنی توبیخ کردن!  توبیخ یعنی مجازات کردن، سرزنش و نکوهش کردن؛ وقتی می گویند کارمندی را توبیخ کرده اند یعنی او را به خاطر خطایی که انجام داده نکوهش و مجازات کرده اند! 

در این حدیث شریف امام هادی(ع) می خواهند بگویند که خدا وقتی خیر و خوبی کسی را بخواهد وسیله اش رساندن آن خیر این است که او این توبیخ را می پذیرد! و چون انسان تمایل دارد به خوبی برای خود لذا باید سعی کند در وجود خودش قدرت پذیرش توبیخ را مدام تقویت کند! 

توبیخ را می توان از جنبه صدور به چهار وجه دید؛ یکی وجه الهی و دیگری وجه انسانی و سومی وجه نفسانی و پایانی هم وجه طبیعی! 

انسان خطایی مرتکب می شود در برابر خدا، خدا او را دارای شرایط توبیخ می داند! خیر و خوبی انسان در این است که بپذیرد‌. گاهی انسان در محیط اجتماعی خطایی می کند و انسان ها برای او توبیخ در نظر می گیرند، گاهی یک خطایی انسان خودش میداند که چه کرده و خودش را مورد توبیخ قرار می دهد و گاهی عوامل طبیعی مثل زلزله موجب توبیخ است که خوبی و سعادت انسان در هر چهار وجه پذیرش این توبیخ هاست! 

وقتی می گوییم خطا یعنی اینکه خطا قطعی است و مقصر است نه اینکه آدم خطایی نکرده و توبیخ شود و او این توبیخ را بپذیرد، اینکه می شود ظلم پذیری! نه منظور اینجا ظلم پذیری نیست بلکه پذیرش توبیخ در زمانی است که خطایی که مقصر فرد خاطی است رخ داده و با پذیرش به عدالت کمک می کند. 

در مسئله توبیخ یک سوال مطرح است اینکه آیا این توبیخ از بالا به پایین است یا نه؟ یا باید در اختیار یک عده باشد یا نه، نیاز به رعایت این سلسله مراتب نیست؟ 

اگر توبیخ فقط از بالا به پایین باشد یا در دست عده ای خاص باشد قطعا به علت انحصاری بودن ای مسئله توبیخ به فساد کشیده میشود.

از طرفی اگر هر کسی بخواهد به امر توبیخ بپردازد نیز بی نظمی و هرج و مرج و سوء استفاده حاصل می شود! لذا لازم است این توبیخ در یک نظام سازماندهی شود که خیر و سعادت جامعه با آن تامین شود. 

اگر در نظام حقوقی به گونه ای تدوین شود که از پایین هم بشود مقامات بالاتر را مواخذه و توبیخ کرد قطعا به سلامت اداری و بروز خطا از بالا که گستردگی بالاتری می تواند داشته باشد جلوگیری می کند! 
دست بر قضا یکی از جلوه های زیبای امر به معروف و نهی از منکر می تواند همین تعریف ساختار توبیخ در نظام حقوقی حکمرانی باشد. 

از جنبه دیگری به این حدیث شریف می توان نگریست و آن بررسی اولویت بندی توبیخ و نقد است و تحلیل آن در چارچوب این حدیث است‌. 

در توبیخ بروز خطا حتمیست اما در نقد اینطور نیست، ممکن است خطایی رخ داده باشد ممکن است نه! 

علاوه بر این در توبیخ مجازات هست ولی در نقد اینطور نیست که مجازاتی باشد بلکه در مقام سخن به بیان خطای احتمالی پرداخته می شود.

از سویی پذیرش نقد را می توان مقدمه پذیرش توبیخ دانست چرا که نقد ملایمت کمتری دارد و جنبه قضایی کمتری دارد! 

از آنچه به طور خلاصه در بیان تفاوت توبیخ و نقد بیان شد می توان به این نتیجه دست یافت که پذیرش توبیخ به مراتب سخت تر از پذیرش نقد است و پذیرش نقد قطعا راحتر تر است! 

وقتی از این زاویه به این حدیث نگاه می کنیم خواهیم دید که پذیرش نقد هم می تواند از بروز خطایی که منجر به توبیخ شود جلوگیری کند و هم می تواند با پرورش روحیه نقد پذیری زمینه تقویت پذیرش توبیخ در خود را فراهم کرد. چنانکه فردی که در پذیرش نقد سخت است در پذیرش توبیخ نیز آدم سختی است! 

این نکته را هم قابل بیان است که منظور از پذیرش توبه، پذیرش اختیاری است نه اجباری! چرا که پذیرش اجباری اثر تربیتی در او براو اصلاح ایجاد نمی کند ولی در پذیرش اختیاری،  انسان خطای خود را پذیرفته و لذا در اصلاح خود تلاش می کند! 

لذا می توان چنین گفت که پذیرش نقد و پذیرش توبیخ هر دو در یک راستا می توانند به سعادت فرد و جامعه کمک کنند‌. 
 
 به قلم : دکتر محسن دیناروند

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۰۴ ، ۰۳:۱۵
محسن دیناروند
پنجشنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۳۸ ق.ظ

حضور اجتماعی فرزندانمان را جدی بگیریم!

یا الله 

سلام 

یکی از  رفتارهای رایج در گستره قابل توجهی از  خانواده ها در زمینه تربیت فرزندانشان این است که به جهت تاکید بر درس خواندن یا دوری از گزند تربیتِ بد یا هر دلیل دیگری فرزندان خود را از حضور در میهمانی ها و حتی مراسمات عروسی یا عزا محروم می کنند! 

غافل از اینکه فرزندشان در بهترین حالت ممکن،  اگر درس بخواند یا مطالعه کند یا فیلم و اهنگ خوب ببیند یا هر چیز خوب دیگری فقط آن کار خوب را انجام داده و حتی چند هفته بعد آن هیچ چیز دیگری از آن کار در او ذخیره نمی شود؛ ولی بچه ها با حضور در آن میهمانی و مراسم که قاعدتا والدین هم هستند و درصد خطای فرزندان کم است به آنها یک تجربه زیسته بیادمانی می دهد که تا پایان عمر همراه اوست!

فرض کنید یک فرد تا ۲۰ سالگی نه مراسم عزا رفته نه عروسی و نه میهمانی درست و حسابی، به نظر شما آیا بعد از این سن میتواند یک روابط اجتماعی قوی و با اعتماد به نفس از خود به نمایش بگذارد؟ 

به نظر می رسد این مهم هر چند غیر ممکن نیست اما بعید است که اتفاق بیافتد! لذا الان شاید پدر و مادر دلخوش باشند که فرزندشان مثلا در حال تحصیل است اما در آینده نه چندان دور با فرزندانِ بزرگسالی روبرو خواهد شد که تجربه زیسته اجتماعی کمی دارند و بسیاری از آداب اجتماعی از جمله حضور در مراسمات آشنا نیستند که همین موجب کاهش اعتماد به نفسشان   خواهد شد و در موارد فاجعه بارترش توانایی راه انداختن یک میهمانی ساده خانوادگی را از دست داده اند وحتی به وضوح اثرات مخرب این دوری اجتماعی را می توان در زندگی مشترک و مستقل آینده آنان می توان دید! 

فرزندان ما در میهمانی ها و مراسمات اجتماعی از جمله مراسمات عروسی و عزا یک سری مسائل اجتماعی را تجربه می کنند و می آموزند که در هیچ مدرسه، کتاب فیلم و... آنها را نه تجربه می کنند و نه می آموزند! 

پیشنهاد صریح این است که به جای محروم کردن فرزندانمان از تجربه یک حضور اجتماعی ضروری، به آنها ضمن آموزش آداب اجتماعی برای حضور قوی و با مهارت در اجتماع، به آنها مدیریت امور زندگی را نیز بیاموزیم! مثلا اینکه اگر درس ها را به مرور مطالعه کند و همه مطالب را به شب امتحان موکول نکند، قطعا ایام امتحان بهتر و لذت بخش تری را می تواند تجربه کند و حتی می تواند در یک میهانی یا مراسم کوتاه خانوادگی نیز شرکت کند و از هر دو رویداد لذت بِبَرد!

پس تا جایی که امکان دارد به زمینه حضور فعال فرزندانمان را در میهمانی ها و مراسمات خانوادگی و اجتماعی فراهم کنیم و مانع از فراگیری تجربی آنها در این زمینه نشویم و خودمان را با توجیهات رنگارنگ فریب ندهیم البته اگر آینده بچه ها برای ما مهم است که هست!

 
#دکتر_محسن_دیناروند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۳۸
محسن دیناروند
يكشنبه, ۵ خرداد ۱۴۰۴، ۰۴:۴۹ ب.ظ

ویژگی مشترک سعدی و پروین اعتصامی!

یا الله 

سلام 

 

جناب #سعدی و خانم #پروین_اعتصامی یک ویژگی مشترک دارند و آن این است که هر دو قدرت معلمی در انتقال مفاهیم بلند سبک زندگی را در عرصه شعر و ادبیات به رخ کشیده اند به گونه ای که نمونه دیگری برای این دو در عرصه تاریخ ادبیات حتی جهان‌ هم نمی توان یافت.

اگر می خواهیم درس زندگی بیاموزیم، خواندن و تفکر پیرامون اشعار #سعدی و #پروین_اعتصامی کمک زیادی به ما خواهد کرد!

 

#دکتر_محسن_دیناروند

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۰۴ ، ۱۶:۴۹
محسن دیناروند