پایگاه رسمی دکتر محسن دیناروند

«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
بایگانی

۱۱ مطلب در مهر ۱۴۰۴ ثبت شده است

دوشنبه, ۲۹ مهر ۱۴۰۴، ۱۲:۱۰ ق.ظ

اصل رعایت حداقل های اخلاقی

یا الله 
سلام 

آدم ها سلیقه های مختلف دارند! شغل های مختلف، رنگ های مختلف، سطح سواد و دَرک های مختلف، مهارت های مختلف، علایق مختلف و حتی دین های مختلف هم! به هر حال آدم ها قرار نیست یک مدل باشند
و شبیه هم! بله آدمند نه آدم آهنی!

اما با همه این اختلاف ها در یک چیز مشترکند و آن حفظ حداقل های اخلاقی است! 

یعنی آدمی اگر حداقل های اخلاقی را رعایت نکرد و پا بر آنها گذاشت دیگر از دایره آدمیت بیرون است.‌

کفِ اخلاق، خط قرمز انسانیت است! 

سه چیز ممکن است خیلی زود باعث گذشتن آدم از این خط قرمز شود؛ شهوت، سیاست و پول! 

ما آدم ها در زندگی امان هر جور که هستیم و هر راهی که می رویم باید مراقب این حداقل های اخلاقی امان باشیم چرا که جزء یکی از مهمترین شاخص های هویت انسان هاست.

#دکتر_محسن_دیناروند 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۰۴ ، ۰۰:۱۰
محسن دیناروند

یا الله
سلام

متاسفانه عده ای از مسئولان در دولت ها و مجالس مختلف با گرایش های مختلف سیاسی فقط خود را با هوش، ژن خوب و آدم های برتر می دانند!

قرار ما این نبود که به سمتی برویم که مسئولانی داشته باشیم که خود را بالاتر از مردم بدانند ولی چه شده که به این سمت به پیش می رویم؟ و نمک این آش چنان شور شده که اگر فردی مسئولیت کوچکی در شهری کوچک بگیرد عار دارد که صف نانوایی برود و مغازه برود و تاکسی سوار شود! تو بگو بشود معاون یک مدرسه ای! خود را از معلمان دیگر که سرتر می داند! چه شد که دچار این حماقت عجیب شدیم؟

ان شالله تصمیم گیران از ما به عنوان دوست این تذکر را بشنوند و راهی بجویند تا مملکت و انقلاب را از دست چنین مسئولانی نجات دهند! اینها باعث شکاف مردم و حاکمیت هستند و باید به حالشان فکری کرد!

#دکتر_محسن_دیناروند
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۰۴ ، ۲۳:۵۳
محسن دیناروند
پنجشنبه, ۲۵ مهر ۱۴۰۴، ۱۰:۴۹ ب.ظ

از اسلام اصیل محمدی تا اسلام عرفی ما!

یا الله 
سلام 

درست است که بنی هاشمی ها را همه سید می گفتند! اما آنچه پس از ظهور اسلام رخ داد این بود که به جهت تکریم پیامبر اسلام(ص)؛ نام سید بیشتر بر نسل پیامبر(ص) اطلاق می شد! 

بر همگان روشن است که نسل پیامبر اسلام(ص) از طریق دخترانش به ویژه حضرت فاطمه(س) انتقال یافت! 

این تغییرات فقط در این زمینه خلاصه نمی شد بلکه در تمام شئون زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و ... هم اسلامِ نبوی دست به کار بزرگی برای جامعه کرد و زنان را به مثابه انسان درجه اولی همانند مردان حیات داد! 

بگذارید رک و بی پرده سخن بگویم: بدبینم به مسلمانیِ امتی که خود را پیرو پیامبری میدانند که وارثان نسلش تنها دخترانش بودند ولی پس از او به عرف غلط پیشین خود برگشتند و پس از پیامبر اسلام، زن را از دایره زیست اجتماعی حذف کردند. 

گویا آن دوران طلایی تنها برای همان زمان بود و دیگر با به دست ما مسلمان ها از دست رفت مثل بسیاری دیگر از میراث معنوی پیامبر(ص)!

و ما امروز نشسته ایم و دم از تقدس نبوی می زنیم و خود را سینه چاک دفاع از اسلامش می دانیم ولی میراث معنوی اش را کنار گذاشته ایم و بی اعتنا به اسلامِ او، سخت به عرف خویش پایبندیم! 

آیا زمان آن نیست که از عُرف خویش دست بکشیم و در سایه اسلامِ او زیست حق گرایانه ای را شروع کنیم؟ یا اگر قرار است عرفی باشیم لا اقل اعلام شود تا به نام اسلام چنین خیانت بزرگی به اسلام نکنیم!

 

#دکتر_محسن_دیناروند 
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۰۴ ، ۲۲:۴۹
محسن دیناروند
سه شنبه, ۱۶ مهر ۱۴۰۴، ۱۲:۴۱ ب.ظ

بت های برچسبی را بشکنیم!

یاالله 

سلام

 

ما چه دلمان بخواهد چه نه در اجتماع زندگی می کنیم! حتی اگر سالی یک بار هم از خانه یا اتاق خودمان خارج نشویم باز زیست ما در اجتماع است! اینطور نیست که با پنهان کردن خویش نقش اجتماعی امان را پاک کنیم!

در زیست اجتماعی معمولا افراد دست به قضاوت های زیستی در مور سایرین می زنند! 

جدای از درست و غلط این ماجرا بحث اصلی این است که گاهی قضاوت های دیگران در مورد ما پا را از یک تحلیل ساده فراتر گذاشته و تبدیل به یک بت در مورد ما می شود که می توان از آن به عنوان بت های برچسبی یاد کنیم.

برای مثال اینکه ممکن است دیگران این برچسب را به ما بزنند که همیشه شادیم یا از هیچ چیز ناراحت نمیشویم یا زود عصبی می شویم و هزاران برچسب خوب و بد دیگر!

مثلا به دیده ایم که به دانش آموزی برچسب درسخوان بچه زرنگ زده شده که در ظاهر برچسب خوبیست! او برای اینکه در این برچسب غرق شده حتی زنگ های تفریح هم یک کتاب دستش می گیرد و مدام بالاتر از تحملش برای یادگیری بر خود فشار می اورد که مبادا این تصور موجود اجتماعی را برهم بزنم! و این تسلیم شدن در بت های برچسبی چقدر بد است برای رشد آدم چون گام اول رشد که کشف استعدادهاست را در آدم می کشد و وقتی استعدادی از کشف نشد چگونه می توانیم رشدش دهیم؟!

باز هم لازم است تاکید شود که ممکن است این برچسب ها خوب یا بد باشند، فرقی نمی کند! وقتی این برچسبها تبدیل به توقع می شوند در واقع از آنان بت هایی ساخته شده که می توانیم از آن ها به عنوان بت های برچسبی یاد کنیم.

در مقابل این بت های برچسبی؟ حقیقت آن است که حال انسان یکسان نیست! در بازه های زمانی و مکانی، روانی، اقتصادی و ... حال های متفاوتی را تجربه میکند، قاعده طبیعی این است که هر حالت درونی یک رفتار خروجی طبیعی را می طلبد که اگر ما بخواهیم خارج از بستر طبیعی احوال مختلف به بت های برچسبی تن دهیم باعث آسیب به روان خویش خواهیم شد!

برای مثال آدمی که مورد تمسخر در جمع قرار می گیرد حالش به طور طبیعی باید ناراحتی باشد ولی چون با بت برچسبی ظرفیت بالا مواجه شده ایم جلوی ابراز ناراحتی خویش را گرفته و برای نمایش ظرفیت بالا با خوشحالی و روی گشاده با تمسخرمان مواجهه پیدا کنیم! این رفتار غیر طبیعی به روح و روان ما آسیب می زند تا زمانی که به یک فرد ضعیف و شکننده تبدیل شده ایم! 

بنابراین برای سلامتی روحی و روانی و حتی جسمی لازم است در مقابل بت های برچسبی به پا خیزیم و ماجرا را با برگرداندن به مسیر طبیعی اش به درستی مدیریت کنیم و اینگونه به زیست مطلوب روانی دست یابیم.

#دکتر_محسن_دیناروند 
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۰۴ ، ۱۲:۴۱
محسن دیناروند
دوشنبه, ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ۰۲:۰۰ ق.ظ

چرا باید طرحی خوب دراندازیم؟

یا الله 

 

سلام

 

از بزرگترها این را شنیده ایم: فرشی که مادر ببافد دخترش بر روی آن می نشید! 

هرچند کاربرد و رواج این ضرب المثل در میان جامعه،  بیشتر برای بیان دشواری های زندگی است اما با فهم دقیق ترش می توانیم دریابیم که این گفتار نیک، نه برای بخش سخت زندگی است و نه فقط برای مادرها و دخترها!

به نظر می رسد از به این ضرب المثل به دید اخلاقی بنگریم می توانیم به فهم وسیع تر و عمیق تری از آن دست یابیم!

اینجا این سوال مطرح می شود که آیا ما نسبت به آیندگانمان دارای مسئولیت های اخلاقی هستیم یا خیر؟ 

بهتر است که مسئله را با مثالی بازتر کنیم؛ آیا از لحاظ اخلاقی درست آن است که ما به گونه ای از ذخایر طبیعی مثل درخت و نفت و... استفاده کنیم که آیندگان هم بتوانند از این منابع طبیعی استفاده کنند یا خیر نیاز نیست نسبت به آیندگان وظیفه ای اخلاقی تعریف کنیم و با اسراف یا بهره نادرست از منابع طبیعی نسلهای پیش رو را دچار مخاره کنیم؟

از آن جهت که عقل یکی از منابع اصلی حل مسائل و دوگانه های اخلاقی است بنابراین به حکم عقل برای ما نسبت به نسل های بعد مسئولیت ها و وظایف اخلاقی تعریف می شود.

ضرب المثل بیان شده در ابتدای این نوشتار هم در همین ساختارِ مسئولیت های اخلاقی ما نسبت به نسلهای آینده دیده و تحلیل می شود. 

برای همین اندیشه ها، برنامه ها و کارهای ما به طور مستقیم بر نسل بعد ما اثر می گذارد همانطور که اگر ما در مصرف آب اسراف کنیم در آینده فرزندانمان با بحران و تنش بیشتری نسبت به کم آبی روبرو خواهند شد در همه زمینه های زندگی همین است! چه زمینه های مادی، چه تربیتی، چه معنوی ‌و حتی دینی! 

اگر ما امروز فقط برای آینده مادی فرزندانمان می کوشیم و به حق هم هست لازم است برای وجوح تربیتی و ایمانی او نیز بکوشیم! 

فرزندی که با دروغ های ریز و درشت ما رشد یابد چگونه می تواند در آینده نسبت به خانواده مستقلش از زبان راستی خود را بیاراید؟ 

خلاصه اینکه این ضرب المثل به درستی حقیقت مسئولیت های همه جانبه ما نسبت به نسل های پس از خودمان را ترسیم کرده بنابراین برماست تا برای زندگی امروز خویش در همه ابعادش از اقتصادی و مادی تا معنوی و ایمانی طرحی خوب دراندازیم تا آیندگانمان بتوانند از آن به عنوان میراث ارزشمند بهره گیرند و دست کم ما به وظیفه خویش نسبت به آیندگان با کمال اطمینان عمل کرده باشیم و از این جهت سربلند!

 

#دکتر_محسن_دیناروند 
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۰۴ ، ۰۲:۰۰
محسن دیناروند
يكشنبه, ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ۰۶:۵۶ ب.ظ

یکجا!

یا الله 

سلام 

 

 

عقل و دلم یکجا برا تو
دنیا هم با خدا برا تو

 

بخشی از ترانه ای از #محسن_دیناروند

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۰۴ ، ۱۸:۵۶
محسن دیناروند
پنجشنبه, ۱۱ مهر ۱۴۰۴، ۰۳:۵۵ ب.ظ

واکاوی یک غلطِ محض!

 

در میان لرها یک جمله ای هست که می گویند تعریف از خود محضِ غلطِ؛ فارسی روانش میشود اینکه: تعریف از خود غلط محض است!

دقیق نمیدانم این جمله در دسته ضرب المثل ها قرار می گیرد یا نه؟ ولی رواج فروانی در میان مردمان لر دارد. 

دست بر قضا درست هم هست، آدم هایی که از خود تعریف می کنند به شدت چندش آور، مغرور و ناکارآمد هستند به گونه ای که در هر قشری اینگونه افراد دوستان کمتری دارند و خالی بندی هایشان را جایگزین کارآمدی می کنند و برای بقا و پیشرفت در کارشان دست به دامان هزاران ترفند رنگارنگ می شوند به جز بالابردن سطح توانایی خود‌. 

این درد زمانی رنج آورتر می شود که او خود تعریف و تمجیدهای از خود را باور کند و دچار خودشیفتگی شود! اینجا درمان سخت می شود و تحمل او برای دیگران هم رنج آورتر!

تعریف از خود نه حاصل اعتماد به نفس بلکه نتیجه باور درونی فرد به ضعف هایی است که دوست دارد نداشته باشد و دارد! و این خود نمایشی است از داشتن اعتماد به نفس ضعیف او!

مثلا یک نقاش نیاز نیست بنشیند مدام به مردم بگوید من بهترین نقاشم! یا فلان و بهمانم! مردم نقاشی های او را می بینند، مقایسه میکنند و سطح او را می سنجند! این تعریف از خود فقط موجب دوری مردم از او و یا تمسخرش توسط دیگران می شود!

به هر حال هر فردی برون دادی دارد که مردم بر اساس آن سطح کار او را تحلیل میکنند و اصلا نیاز به تعریف از خود. نیست! 

خب حالا آیا هیچ وقت نباید از خود تعریف کنیم؟ یا باید خود را بشکنیم؟ 

در پاسخ می توان گفت که خودشکنی و تحقیر خود نیز کار عاقلانه ای نیست، آدم لازم است در هر کاری اعتمادبه نفس مناسب را برای خود در نظر بگیرد! 

اما منظور دقیق از غلط محض، همان تعریفی است که ناشی از خودبرتر بینی، فخر فروشی یا حاصل توهم  و کم تجربگی فرد است وگرنه معرفی خود برای در حد تعادل و متناسب با واقعیت های موجود خود به دور از فاصله گرفتن از دیگران درست نیز هست.

مشکل دیگر این است که برای ما پیش می آید که مجبوریم مدام برای اثبات خودمان و توانایی هایمان بجنگیم و گاهی پیش می آید بیشترین وقت و انرژی ما برای همین اثبات خود هدر می رود و ما لازم است از خودمان تعریف کنیم که ما فلانیم و بهمانیم که با عکس العمل منفی دیگران روبرو خواهیم شد برای علت یابی این مشکل و فرار از آن باید به یک نکته توجه کنیم و آن اینکه جای خودمان را درست انتخاب کنیم! 

بله! در بسیاری از مواقع چون در جای درست قرار نگرفته ایم مدام مجبوریم خودمان را اثبات کنیم! 

مثلا اگر شعر می گوییم برویم در کلاس درس پیش هم کلاسی ها شعر بگوییم! نتیجه این خواهد شد چون عموم همکلاسی ها درک حرفه ای از شعر ندارند تو را باور نمی کنند و احتمالا تمسخر کنند حالا تو هم مجبور می شوی مدام بگویی من بهترین شعرها را می گویم! 

حالا فرض کن شما به جای شعر خوانی بروی در انجمن شعر و فعالیت کنی، همه اهل شعر هستند نقد می کنند و می دانند سطح شعری تو کجاست؟ ضمن اینکه سطح شعری تو را باور می کنند بلکه با شندین و به کاربستن نقدهایشان ، به تو رشد را هدیه می دهند. اگر شما توسط چند شاعر مطرح و در چند جشنواره شعر هم مقام بیاوری آنوقت همان مدرسه و همکلاسی ها بدون اینکه از خود تعریف کنی از تو برای مراسم هایشان دعوت خواهند کرد و همچنین نقدیر و ... به قول معروف قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری!

 

به قلم: محسن دیناروند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۰۴ ، ۱۵:۵۵
محسن دیناروند
پنجشنبه, ۱۱ مهر ۱۴۰۴، ۰۲:۲۰ ب.ظ

بنگاه استخدامی یا خانه نخبگان؟

 

یا الله 

سلام 

به گزارش رکنا به نقل از دیده بان ایران، نهم مهر ماه جاری، دانش آموز ۱۴ ساله به نام «نیما نجفی» در مدرسه دچارایست قلبی شده و جانش را از دست داده است.

عموی این دانش آموز در مورد روز حادثه می گوید: «دوربین های مدرسه را بررسی کردیم؛ نیما دو بار دور حیاط مدرسه دویده و هنگامی که خواسته در صف بایستد، حالش بد شده و روی زمین افتاده است. نیما نسبت به همسن و سال های خود اضافه وزن داشت و همین موضوع منجر به ایست قلبی شده است.» 
این در حالی است که برخی شنیده ها از اهالی روستای سهرین حاکی از آن است که این دانش آموز به خاطر تنبیه از سوی مدرسه صبح روز حادثه مجبور شده دو بار دور حیاط را بدود. 

شنیدن این قبیل حوادث تلخ در آموزش و پرورش برای اولین بار نیست و اگر فکری به حال تحول جدی و اساسی در آموزش و پرورش نکنیم، تکرار این حوادث دور نیست! 

هر کس که می تواند در بابت تحول اساسی در آموزش و پرورش قدمی بردارد ولی بایستد قطعا در پیشگاه خدا و مردم باید پاسخگو باشد‌. 

پی نوشت: گام اول تحول، زمانی است که آموزش و پرورش از بنگاه استخدامی به خانه نخبگان و فرهیختگان تبدیل شود و این اتفاق نمی افتد مگر دو امکان فراهم شود یکی اینکه نگرش سرمایه گزاری جایگزین نگرش مصرف کنندگی به آموزش و پرورش شود و دیگری آنکه دست های  سیاست زده باندهای قدرت های سیاسی از آموزش و پرورش کوتاه شود! 

#دکتر_محسن_دیناروند 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۰۴ ، ۱۴:۲۰
محسن دیناروند
چهارشنبه, ۱۰ مهر ۱۴۰۴، ۱۲:۲۹ ق.ظ

چرایی دست های خالی در عبور از چالش ها!

 

#مژگان_رحمانی قهرمان جهان در رشته دارت است!
داستان اولین قهرمانی جهانی اش جالب است!

حتی مدیران و مربیان تیم ملی باورش نداشتند که مقام بیاورد و برای همین با خود پرچم ایران را نمی برند!

ماجرای او ماجرای خیلی های دیگر هم هست با این تفاوت که خیلی ها حوصله جنگیدن برای اثبات خودشان را ندارند!

خلاصه کلام اینکه اگر ما به جوان هایمان باور نداشته باشیم و عرصه را در اختیارشان نگذاریم نمی توانیم از توانایی های آنها در جامعه بهره مند شویم و در این حالت است که دست ما در چالش ها خالی خواهد ماند.

#دکتر_محسن_دیناروند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۰۴ ، ۰۰:۲۹
محسن دیناروند
يكشنبه, ۷ مهر ۱۴۰۴، ۱۲:۵۵ ق.ظ

شریک نشویم!

شریک هیچ حرکت غیر عاقالانه ای نشویم!

#دکتر_محسن_دیناروند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۰۴ ، ۰۰:۵۵
محسن دیناروند