میزان جایگاه زنان در جامعه فاطمه(س) است
یا الله
همیشه آرزو داشتم همچون شاعری توانا یا نویسنده ای قهار یا اندیشمندی برجسته درباره فاطمه(س) سخن می گفتم، حال اینکه نه آنچنان قلمی دارم که باید و نه آنچنان برجستگی که درباره فاطمه(س) زبانم به سخن آید و بر همه اینها شرمساری ام از همه ی ضعف ها و سستی ها و کم کاری هایم نسبت به او را اگر بی افزاییم به نظر میرسد عاقلانه این باشد که بهتر است بر زبانم مُهر زَنَم تا اینکه از فاطمه(س) سخنی برانم!
اما مرا سخنی است واجب همچون بُغضی در گلو که اگر اشکِ چشمان نشود در درونم آنچنان انفجاری رخ می دهد که مرگ بهتر از آن است!
برای همین صلاح را در این میدانم که با همه ناشایستگی هایم درباره فاطمه(س)؛ این انسان والامقام تاریخ بشیریت جهان به سخن آیم و نظری طرح شود آنجنان که به واسطه آن در کنار نزدیک شدن به سیمای جایگاه و نقش فاطمه(س) به بسیاری از نابسامانی های جوامع اسلامی پیرامون حوزه زنان پایان دهد!
و آن این است که:
میزان و تراز نقش و جایگاه زن در جامعه اسلامی، حضرت فاطمه است.
به عبارت ساده تر یعنی اینکه آنچه را که در شان و جایگاه فاطمه(س) می دانیم باید برای زنان جامعه در نظر آوریم و آنچه را در شان و جایگاه او نمی دانیم باید از همه زنان دور بدانیم.
حقیقت این است که دروغ می گوید آنکه از علاقه اش و احترامش به فاطمه(س) می گوید و همزمان در حق زنان، ظلم را روا می دارد یا می داند و صادق در این موضوع آنی است که زنان را گرامی می دارد و ظلمی را در حق ایشان نه روا می داند و نه انجام می دهد!
بنابراین نظر، اگر زنان نیز نسبت به خویش چنین میزان و ترازی را برگزینند می توانند به راحتی از اسارت ناکارمدی ها و ستم های نگاه سنتی خارج و به جای افتادن در مرداب و ستم های مدرن غربگرایی در مسیر والای فاطمی گام نهند که بی هیچ کاستی، راهی است روشن برای نجات بشریت.
به قلم: محسن دیناروند