روانشناسی مثبت گرا در ایران! آیا مراقب باشیم؟!
یا الله
سلام
در دهه های اخیر کتاب ها و همایش هایی در حوزه روانشناسی تحت عناوینی همچون مثبت گرایی، انگیزشی،موفقیت در زندگی یا در مورد تفاوت زن هاو مردها در جامعه رواج یافته که با توجه به اهمیت موضوع و شایع شدن آن لازم میدانم به صورت کوتاه درباره این مهم صحبت کنیم.
بنده این کتاب ها را بر اساس و پایه تلقین یافتم. اول میخواهند تلقین کنند که تنها راه موفقیت همین است که ما می گوییم و دوم باورهای عام غیر علمی را به آدمی تلقین کنند اما این بار با برند علمی!
عموم افرادی هم که به عنوان مدرس و مولف در این حوزه فعال هستند معمولا آدم های شیک و زبان چربی هستند که در عین حال در علم روانشناسی سرامد علمی محسوب نمی شوند.
نخست اینکه تجربه به من آموخته است از آدم های چرب زبان تا می توانیم باید دوری کنیم؛ آنها شما را طعمه ی رشد خواهند کرد؛ دقت داشته باشید که قدرت بیان در سخنوری با چرب زبانی فرق میکند؛ چرب زبانی آوردن فکت های بی حساب و کتاب جهت تامین منافع گوینده با شکل و شمایلی فریبنده و با کنار زدن پرده های حیا و عفت اما در قدرت بیان بالا گوینده دارای منافع شخصی نیست ضمن اینکه در حفظ حیا و عفت می کوشد.
دوم اینکه در مورد مراجعه به روانشناس یا مشاور اخلاقی که نیاز ضروری هم هست حتما تحقیق کنیم و بعد از یافتن روانشناس یا مشاور اخلاقی قوی و معتبر به برای حل مسئله به او مراجعه کنیم.
ببینید تا کجا و در چه رشته ای درس خوانده است؟ فعالیت های او در چه زمینه ای است؟ چند مقاله علمی یا کتاب علمی دارند؟ باید تاکید کنم که منظورم از کتاب علمی نوشتن کتاب های معتبر دانشگاهی است نه کتاب های خالی از منابع معتبر علمی!
پس سعی کنیم به روانشناسان یا مشاوران معتبر دارای شناسنامه علمی مراجعه کنیم. ضروری است که بیان کنم اعتبار با حضور در تلویزیون یا برگزاری همایش ها یا تعریف و تبلیغ ها حاصل نمی شود بلکه اعتبار علمی ملاک خودش را دارد لذا باید برایمان مهم باشد که زندگی امان را به دست این کاسبان موفقیت و انگیزشی ها ندهیم!
سوم اینکه یقین داشته باشیم که زندگی هم دارای جنبه های مثبت هم منفی است و موفقیت واقعی بدون تلاش و تحمل سختی حاصل نمیشود؛ هیچگاه فکر نکنیم در زندگی سمت ما همیشه باید مثبت باشد. هیچگاه فکر نکنیم در زندگی، موفقیت را راحت مثل آب خوردن می توانیم به دست بیاوریم.
روانشناسی مثبت گرا و موفقیت گرا یا انگیزشی باعث به وجود آمدن توقع صددرصدی در ما می شود، توقعی که هیچکدام از ماها در عمل نمی توانیم به آن دست یابیم؛ لذا ممکن است با خواندن یک کتاب یا شرکت در یک کنفرانس تا چند روز به وجد بیاییم و احساس قوی شدن و موفق شدن کنیم، اما بعد از گذشت مدتی، وقتی با واقعیت بیرون مواجه می شویم باد ناشی از آن فضا در ما خالی می شود و در نتیجه ضعیف تر از قبل می شویم؛ و برای فرار از ضعف به وجود آمده دوباره به کتاب ها و همایش های این چنینی روی می آوریم و این یعنی این افراد موفق شده اند ما را معتاد به خود کنند! و جیب خود را از این بازار مکاره پر کنند.
نکته ضروری دیگر اینکه شاید روانشناسی مثبت گرا و موفقیت گرا در اروپا جنبه علمی وجود داشته باشد اما متاسفانه اگر جنبه های مثبتی هم داشته باشند در اینجا که کپی خوبی از آن نشده است و این فضا توسط سوداگرانی مافیاگونه اداره می شود، شاهد همان نقاط قوت این سبک از روانشناسی و مشاوره نیستیم! لذا در نظر داشته باشید این یادداشت بر مبنای آنچه هست که نه در دانشگاه ها که در مراکز غیر دانشگاهی به عنوان روانشناسی یا مشاوره اخلاقی به خورد ما میدهند آن هم در اقلیم روانشناسی خودمان!
بسیار عالی و تاثیر گذار🙏❤️