پایگاه رسمی دکتر محسن دیناروند

«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
بایگانی
شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۹، ۱۱:۲۷ ق.ظ

عادت های بی حاصل

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام خدمت همراهان عزیز

 

عادت کردیم به خیلی چیزها از جمله همینکه نیمه شعبانی از راه برسد و جشنی بگیریم و تبریکی بگوییم. عادت کرده ایم به اینکه جمعه ها بیایند و بروند و هی بگوییم این جمعه هم گذشت ولی نیامدی. عادت کرده ایم به اینکه بگوییم اللهم عجل لولیک الفرج و همین و دیگر هیچ. عادت کرده ایم به خیلی چیزهای دست بر قضا خوب. این ها که خوب است و عالی، انچه که بد است همین عادت کردن هاست. عادت کردن به چیزهای خوب هم بد است. عادت کردن به انتظار هم فاجعه است.

انتظار فرج امام زمان(عج) از بالاترین زیبایی هاست و زندگی کسی که منتظر است نورانی ترین زندگی هاست، اما آنچه که ما را از این نورانیت دور و دور می کند همین عادت است. عادت بد است حتی به خوبی ها.

سرانجام  این عادت ها به مقصد خوبی نمی رسد. عادت کرده ایم به حرف زدن درباره امام زمانمان(عج)، عادت کرده ایم به شعر گفتن، نوشتن، جشن ها و کارهای دیگری اما چون عادت کرده ایم، باور نداریم آمدنش را و هی کار خومان را می کنیم و هی راه خودمان را می رویم بی توجه به اینکه امام زمانمان چقدر به کار ما رضاست و چقدر به ظهورش کمک می کند.

عادت کرده ایم به دعا برای سلامتی اش و آمدنش اما کاری که کار باشد برای ظهور مبارکش نکرده ایم، درست به همین دلیل که عادت کرده ایم به نبودنش و توهم برداشته ایم که بی او می شود و می توانیم.

بعضی از ما حتی اگر امام زمان بیایید میگوییم نه! ما الان خودمان بلدیم کارها را و فعلا خودمان پیش می رویم، حالا بگذارید بعدا وقتی ما نبودیم و جهان را فساد گرفت تشریف بیاورید! ما الان هستیم!  گاهی می گوییم خودمان کارها را انجام می دهیم و به سامان می رسانیمشان و حالا که می توانیم اینگونه آرمانشهر بسازیم چه نیازی هست به منجی؟ واقعا گاهی دچار این توهمیم. توهمی که نتیجه عادت کردن ما به مسئله ظهور است و باور نداشتن به آن در اعماق وجودمان ویا شاید خدایی ناکرده آگاهانه ...

اینگونه است که ما به مسئله ظهور جفا می کنیم، گاهی از آن هم برای تبلیغ در سیاست و تجارت استفاده می کنیم، گاهی برای فریب، بله فریب ! اما اینکه نیاز امروز ما به ظهور است را باور نداریم و این اشتباه بزرگ ماست.

کاش پایان بدهیم به این عادت ها ی دست و پاگیرِ توهم زا! کاش ایمان بیاوریم به اینکه هر لحظه که می گذرد از این جهان و هی پیر و پیرتر می شویم، محتاج تر و محتاج تر می شویم به  ظهورش. کاش کارهایی بکنیم که برای آمدنش کار باشد و دست برداریم از این تکرارهای بی حاصل. برای آمدنش باید دست به کار بشویم هر چه زودتر که خیلی به آمدن حضرتش محتاجیم.

بیایییم ایمان بیاوریم به ظهور حضرت حجت(عج) و نیازمندی ما به آن...(ان شالله)

اینک باید از خودمان بپرسیم برای ظهور حضرتش(عج) حرف ها به کنار، چه کرده ایم؟ خودمان را برای ملاقتش آراسته ایم؟ خانه امان را برایش مرتب و مهیا نموده ایم؟

 

به قلم: محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۹ ، ۱۱:۲۷
محسن دیناروند
شنبه, ۱ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۲۶ ب.ظ

بیدار

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام خوبان 

                                            بیدار 

                                                                                    برای همسرم 

                یادت نرود 

                هر چه که شد 

               دنیا به هر سمتی که رفت 

               و جهان حتی 

               اگر به انتهایش برسد 

                در دلم عشق تو

                بیدار است باز

 

 

شعر: #محسن دیناروند 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۹ ، ۲۰:۲۶
محسن دیناروند
سه شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۹، ۱۱:۵۷ ب.ظ

جهان وحشی

 بسم الله الرحمن الرحیم 

 

سلام ارجمندان

 

                               جهان وحشی 

 

            دست های ما روزی 

            اهلی می کند

             حتی همین 

             جهان وحشی را 

 

 

شعر از : محسن دیناروند 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۹ ، ۲۳:۵۷
محسن دیناروند
سه شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۹، ۰۳:۵۴ ب.ظ

دروغ

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

سلام گرامیان 

 

کارها با دروغ خیلی پیش نمی رود. 

 

 

محسن دیناروند

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۹ ، ۱۵:۵۴
محسن دیناروند
جمعه, ۹ آبان ۱۳۹۹، ۱۲:۵۱ ق.ظ

برای من قیصر از کجا شروع شد؟

بسم الله الرحمن الرحیم 

با سلام و احترام به دوستان ارجمندم

قیصر، یک شاعر عادی لااقل برای من نیست! نمیدانم با کدام واژه این رابطه را شرح دهم که هم خلاصه باشد و هم محتوای فکری مرا برساند! شاید اینکه قیصر برای من نه فقط یک شاعر که یک انسان جدی است و تا حدود فراوان نمیگویم شباهت که احساس شباهت فراوانی با این عزیز در خودم حس می کنم! بتواند بیانگر آنچه علاقه خود به این بزرگ است باشد! 

شاید باورتان نشود من با شعرهای قیصر از همان ابتدای یادگیری خواندن و نوشتن در اوایل دوران ابتدایی آشنا بودم و لذتش را می بردم! اما آنچه که شاید باورش سخت تر باشد و خنده دار هم! اینکه تا دبیرستان نمی دانستم قیصر زنده است و فکر میکردم کسی که اسمش در کتاب ها بیاید حتما باید در دیار باقی باشد و آدم زنده به کتاب راهی ندارد!  خب من شب هشتم آبان ۸۶ پای اخبار بودم که خبر درگذشت  قیصر امین پور را شنیدم! اصلا باورم نمیشد قیصر زنده بوده باشد که بخواهد برود دیار باقی! شنیدن این خبر برای  دیگران شاید فقط یک سختی داشت اما برای من دو سختی یکی خبر رفتنش  و دیگری کاش زودتر میفهمیدم هست تا بیشتر بفهممش! و حسرتی که تا همیشه بر دلم ماند و به دیدنش نرسیدم

نمیگویم هم فکری و هم حسی صد درصدی با قیصر دارم که به قول معروف هر کس از ظن خود شد یار من! هر کسی فکر و حس و مسیر و نام خودش را دارد چه قیصر باشد با همه بزرگی اش چه من با همه کوچکی ام!

 

محسن دیناروند 

هشتم آبان ۱۳۹۹

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۹ ، ۰۰:۵۱
محسن دیناروند
يكشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۹، ۰۱:۳۷ ق.ظ

اصلاح

بسم الله الرحمن الرحیم 

با سلام و احترام به دوستان

 

نگران گرهی که بازشدنی است نباش.

                              محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۹ ، ۰۱:۳۷
محسن دیناروند
جمعه, ۲۵ مهر ۱۳۹۹، ۱۲:۰۲ ق.ظ

رهایی

بسم الله الرحمن الرحیم 

                                              نذر امام حسن مجتبی(علیه السلام) 

 

دلم می خواهدت 

آنجور که جان دادنم اول راه است برایت 

شب است و امیدم هست آن روی ماهت 

گاهی حتی کمی که می شوم دور از نگاهت 

هست بالای سرم مثل همیشه آشیان سایه ات 

دلم آه تنگ است و چه خوش خو گرفته با هوایت 

کجا دارم برم مولا؟ هان؟ کجا جز خانه ات؟ 

سرم ای قله عشق خاک پایت 

ای جان، بادا جانم به فدایت 

زمستان است و سوز سرمایش 

دلم گرم است اینک به گرمای دست هایت 

شب است و کوره راه هست و چشم ها خاموش 

بریده از همه جا، رها از همه کس 

دلبسته ام جانا از سر لطفت 

به رهایی به رسیدن از راه دعاهایت 

 

 

 محسن دیناروند

جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۹ ، ۰۰:۰۲
محسن دیناروند
پنجشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۹، ۱۱:۲۶ ق.ظ

خدایا سرنوشت ما با تو

بسم الله الرحمن الرحیم 

با سلام و احترام خدمت همراهان عزیز

مردی را دیدم که قاری قرآن بود در حالی که مدت ها تلاوت قرآن را رها ساخته بود و به آوازخوانی مطلق روی آورده بود و حتی رویگردان از ربنای صدای خودش! 

مردی را دیدم آنگونه زیست و آنطور حرف می زد و رفتارش به طرزی بود که دشمنان و از همه بدتر اهل نفاق با مرگش به سوگ نشستند و مدام غصه می خوردند برای مرگش! 

مردی را دیدم آنگونه که هوادارانش در مراسمش به جای تلاوت قرآن و فاتحه، آوازخوانی می کردند و به جای فرستادن صلوات برایش دست میزدند و هورا می کشیدند ... 

و آه این چه سرونشت تلخی و چه عاقبت به شری عجیبی!

از این سرنوشت نافرجام و ناکام می آموزم بی خدا به هیچ جای خوب و روشنی

نمی شود  رسید و برای همین چاره را این می بینم که از او می طلبم مرا و خانواده ام را و نسلم را و دوستانم را و همه و همه را بی خودش نکند.

خدایا مرا ببخش، ما را هزار هزار بار ببخش ، به بی نهایت خطاهای ما بی نهایت بار ببخش و لحظه ای ما را به با خودمان تنها مگذار!

خدایا ما از عاقبت به شری به تو پناه می بریم  و ما را با عاقبت به خیری، آنجور که خودت می پسندی از دنیا ببر و به خودت برسانمان!

خدایا مرا و خانواده ام را و نسلم را و دوستانم را و همه و همه را از مومنان آگاه، مخلص و مصلح قرار ده و سرنوشت ما را آنگونه که رضایت توست ختم به خیر بفرما! 

خدایا ما به ضعف، گناه و ناتوانی خود معترفیم ،زندگی ما و سرنوشت ما با تو که قادری و دوستدار خوب شدن همه ما ! الهی آمین 

 

محسن دیناروند 

چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۹ ، ۱۱:۲۶
محسن دیناروند
چهارشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۹، ۱۱:۳۲ ق.ظ

بازشناسی مفهوم انقلاب اسلامی

 
محسن دیناروند؛
 
بی شک انقلاب اسلامی یکی از مهم‌ترین رویدادهای عرصه تاریخ جهان است. رویدادی که در سرنوشت‌های ما اثرات فراوان و مهمی داشته است. برای شناخت یک انقلاب، اولین نکته‌ای که باید به آن پرداخت مسئله‌ی مفهوم آن است؛ که در اینجا برآنیم تا به شناخت درستر و دقیق تری از مفهوم انقلاب اسلامی دست یابیم.

اهمیت شناخت مفهوم انقلاب اسلامی در موقعیت ما از جهت است که پس از گذشت چندین دهه از این رویداد مبارک به نظر می‌رسد گروه‌های مختلفی که شاید در یک جبهه سیاسی قرار هم نگیرند در تلاش هستند تا مصادره انقلاب اسلامی یک تعریفی به نسل‌های امروز و فردای ما از انقلاب اسلامی بدهند که احیانا نه تنها ربطی به انقلاب عزیز ما ندارد که در تضاد با آن است، تعریفی که منفعت گروه سیاسی خود را در آن می‌توان جست؛ و همین امر امکان دوری، جدایی و یا ضدیت کاذب را با انقلاب اسلامی فراهم آورد. از آن جهت می‌گویم کاذب که اگر با مفهوم صحیح انقلاب اسلامی مواجه باشیم قطعا کمتر کسی از آن دوری خواهد گزید و بیشتر به آن گرایش و علاقه دارند.

از این جهت است که این حقیر به عنوان یک انقلابیِ جوان از نسل‌های امروز به دور از وابستگی‌های سیاسی به گروهای مرسوم امروز به منظور شناخت انقلاب اسلامی که به آن اعتقاد کامل دارم، می‌خواهم به بازشناسی مفهوم انقلاب اسلامی با زبانی ساده و دقیق و البته خلاصه بپردازم و امیدوارم گامی موثر در شناخت انقلاب اسلامی به خودم و هم نسلانم و جامعه ام بردارم.

برای شناخت مفهوم انقلاب اسلامی باید به ریشه‌های پیدایش آن، مبانی آن و روش پیدایش آن و نیز نحوه تداوم آن پرداخت.

مطالعه تاریخ انقلاب اسلامی به ما این نکته مهم را اعلام می‌کند که مهمترین ریشه پیدایش انقلاب نارضایتی بیش از حد از وضعیت کنونی جامعه در آن زمان است. چه چیز موجب این نارضایتی بزرگ شده است؟ آنچه مسلم است و پیداست این است که شاید علل اقتصادی تاثیرگذار بوده، اما قطعا دلیل اول، اصلی و مهم این نارضایتی‌ها نبوده است.

مقابله و ضدیت نظری و عملی پهلوی‌ها با مفاهیم، آموزه ها، فرهنگ، احکام و اخلاق و حتی ظواهر اسلامی چیزی نیست که بتوان انکارش کرد. این مقابله‌ها و ضدیت‌ها آنقدر آشکار بود که مفهوم حکومت طاغوت یعنی حکومت غیر خدا بر پیشانی رژیم شاهنشاهی بچسبد و این مسئله تا آنجا پیش رفت که ناضایتی‌ها به میدان عمل آمد و به اعتراض عمومی تبدیل شد و این اعتراض‌ها به انقلاب رسید چرا که فساد و ضدیت شاه با اسلام عزیز تا حدی بود که نمی‌شد به اصلاح آن پرداخت و نیاز به یک دگرگونی اساسی و جا به جایی در تمام ارکان قدرت احساس می‌شد.

بنا بر این می‌توان گفت که آن ریشه اصلی که درصد بیشتر و قابل توجهی از پیدایش انقلاب اسلامی را از آن خود کرده همین ضدیت و خالی بودن حکومتِ قبل از مفاهیم و معارف اسلامی است. از همین جا می‌توان دریافت که مبنا و اساس انقلاب بزرگ ما مبانی اسلامی است و دست بر قضا این امر آنقدر واضح و روشن است که حتی در آغاز راه نیز واژه‌ی اسلامی با انقلاب پیوند خورده است که می‌گوییم انقلاب اسلامی نه چیز دیگر.

گفتیم که مفاهیم، معارف، آموزه‌ها، احکام و اخلاق اسلامی اصلی‌ترین رکن انقلاب اسلامی را شکل داده است، اما در بین باید پرسید کدام اسلام؟ در طول تاریخ مسلمانان نگاه‌های متفاوت و حتی متضادی از اسلام داشته اند و لذا مهم است که دریابیم آن اسلامی که انقلاب عزیز ما به آن تکیه دارد کدام است؟ پاسخ به این پرسش به ما که ادامه دهنده‌ای این انقلاب هستیم کمک می‌کند به ما با استحکام، توجه و تلاش بیشتری در مسیر مانایی و تداوم انقلاب اسلامی گام برداریم و به پیش برویم.

شناخت اسلام ناب محمدی (ص) که اسلام انقلابی همین است می‌توند به ما کمک کند تا در پیچ و خم‌های مسیر گامی را به خطا نگذاریم و در راه‌های انحرافی و در دره‌ها و پرتگاه‌های سخت نیافتیم؛ و هر عملی را با این مبنا و میزان بسنجیم و مسیر درست را از غلط بشناسیم و مهمتر اینکه بشناسانیم.

اسلام ناب محمدی (ص)، اسلامِ تندروی نیست، همانطور که اسلامِ تفریط هم نیست. اسلامِ اعتدال است. اسلامِ خشونت نیست که اسلامِ مهرورزی است؛ اسلام تبعیض نیست که اسلامِ عدالت است، اسلام توزیع و گسترش فقر هم نیست که اسلام ثروتِ سالم است، اسلامِ فساد در همه ابعاد نیست که اسلامِ سلامت است در تمام زوایا؛ اسلام قدرت طلبی نیست و قدرت به هدف نگاه نمی‌کند که قدرت تنها و تنها وسیله‌ای است برای ضمانت اجرای مطلوب قوانین و برنامه‌های مفید برای جامعه. اسلامِ ناب، اسلام تفرقه نیست که اسلامِ وحدت است؛ اسلام ناب اسلامِ خودباختگی و وابستگی به بیرون چه غرب و چه شرق نیست بلکه اسلامِ خودباوری، پیشرفت و تعامل عزتمندانه و خرمندانه با دنیای خارج است. اسلامِ ناب، اسلامِ احترام به سلیقه‌ها و تفاوت هاست نه اسلام انحصار طلبی‌ها و خود خواهی ها.

نکته‌ی مهم اینجاست که توجه به این تفاوت‌ها می‌تواند انقلابیون راستین را از غیر آن جدا کند و هر حرکتی که در این مسیر نبود را به پای انقلابمان ننویسیم.

اگر کسی فساد کرد، تبعیض کرد، انحصار کرد، ظلم کرد و ... این‌ها نباید به پای انقلاب نوشته شود اگر بدانیم که انقلاب این نیست و انقلاب همان است که اسلام ناب محمدی هست.

انقلاب اسلامی چگونه متولد شد؟ با چه روشی؟ مردم ما در مقابل توپ و تانک و مسلسل‌ها و رگبار‌ها ایستادند، شکنجه‌های ساواک را و اخراج‌ها و ظلم‌ها را تحمل کردند، ولی از پای نایستادند و مقاومت کردند و پیش رفتند. انقلابیون دست به اسله نشدند، ولی دست به دست هم دادند و با وحدت در مقابل طاغوت ایستادند هم وحدت در مبانی و ایمان، هم وحدت در پیروی از رهبری و هم وحدت در اجتماع؛ و به این می‌گویند روحیه‌ی انقلابی.

نکته مهم دیگر در بازشناسی مفهوم انقلاب اسلامی و تفاوتش با سایر انقلاب‌های دیگر است، میل و گرایش مردم و انقلابیون به تداوم آن است. یعنی مانایی انقلاب اسلمی در طول تاریخ. به طوری که منِ جوان که سال‌ها بعد از آغاز انقلاب متولد شدم خود را انقلابی می‌دانم؛ و نسل‌های آینده هم همینطور. این امر در صوری ممکن است که انقلاب و انقبلابی گری را یک مسیر برای رسیدن به مقصدی بدانیم که آن مقصد همیشگی است لذا مسیرش هم همیشگی؛ لذا همیشه باید با فقر؛ فساد، تبعیض، ظلم، انحصار گرایی، تندروی و تفریط و .. مبارزه کرد و همیشه تلاش کرد به اسلام ناب محمدی برسیم. این تلاش هاست که به ما نشان می‌دهد تا چه مقدار انقلابی هستیم در حقیقت و یا چه مقدار دوریم از انقلاب؟

پس می‌توان به این تعریف از مفهوم انقلاب اسلامی رسید که: انقلاب اسلامی حرکتی مداوم با روحیه انقلابی در مسیر اجرای اسلام ناب محمدی (ص) در حکومت با حضور خود خواسته و آگاهانه مردم است.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۹ ، ۱۱:۳۲
محسن دیناروند
دوشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۹، ۰۷:۵۲ ق.ظ

چند بار باید بمیریم ؟

این روز‌ها عادت کرده‌ایم دیگر به خبرهای مرگ در تمام نقاط جهان. خبرهای سیاه و درد آور، خبرهایی که شنیدن حتی یکی از آن هزاران کشنده باید باشد برای ما.

به اینکه بشنویم کودکی را در جنگی و اِشغالی کشته اند، به اینکه بشنویم عده‌ای به هر نامی به حقوق اولیه انسانی تجاوز کرده کنند، به اینکه انسانی از گرسنگی بمیرد، به اینکه ببینیم خبرهای جنگ و کشتن و خبرهای خونین در صدر اخبار است عادت کرده ایم و باید بگویم متاسفانه چه عادت بدی و چه بد عادتی کرده ایم.

گاهی کار ما به شوخی هم می‌رسد و این را دیگر کجای دلمان بگذاریم؟
 
کجای دلمان بگذاریم این بی تفاوتی‌ها را؟ این بی تفاوتی‌ها اصلا از کجا آمده؟ چرا آمده؟ حالا این¬‌ها به کنار، این واکنش‌های ما چه بر سر ما می‌آورد؟ چه بر سر ما آمده؟

مگر مولایمان علی (ع) نیست؟ حتما همه شنیده ایم ماجرای مولایمان را با خبر آن زن یهودی را...

بگذارید با هم مرور کنیم آن ماجرا را در خطبه ۲۷ نهج البلاغه را: «شنیده ام که یکى از آن‌ها بر زن مسلمانى داخل شده و دیگرى، بر زنى از اهل ذمّه و، خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره اش را ربوده است؛ و آن زن جز آنکه از او ترحم جوید چاره اى نداشته است. آن‌ها پیروزمندانه، با غنایم، بى آنکه زخمى بردارند، یا قطره اى از خونشان ریخته شود، بازگشته اند. اگر مرد مسلمانى پس از این رسوایى از اندوه بمیرد، نه تنها نباید ملامتش ‍ کرد بلکه مرگ را سزاوارتر است.»

امام ما سزاواری مرگ را برای ظلمی که بر زنی غیر مسلمان رفته است برای ما مسلمانان سزاوار دانسته است. حالا این همه خبرهای سخت سیاه را در مورد خودمان مسلمان‌ها در حال شنیدنیم و هیچ باکمان هم نیست.

اگر هم مثل منی بگوید عده‌ای می‌گویند ما را چه به فلسطین و یمن و عراق و سوریه و ... به ما چه؟ خودمان را درست کنیم؟ نمی‌دانم مگر ما می‌گوییم خودمان را درست نکنیم؟ نمی‌دانم باید چه بشود که بفهمند عده‌ای که اگر کاری نداشته باشیم به این مسائل، همین اتفاق‌های بد را همین جا باید بچشیم و آن دیگر خبر نیست!
 
به قلم محسن دیناروند
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۹ ، ۰۷:۵۲
محسن دیناروند