بسم رب الفاطمه(س)
سلام
عاشقی بیماری عجیبی است
بعد از سالها که دلت لک زده
برای صدایش و چشم هایش
زنگ بزند بی خبر با صورت ماهش
بگوید: سلام جانم، خوبی؟ چه خبر؟
فراموش کنی تمام دردها را
بگویی: خوب مثل حال شما
در نبودنِ من از خودت بگو حالا
تو اکنون بی من ِ بیمار چگونه ای؟
شعرِ محسن دیناروند
بسم رب الفاطمه(س)
سلام
فرمانده دلها
وای مادر وای زهرا
تویی همان جان خدایی
تویی همان عشق پیمبر
تو همان جان جهان و
تو همان قلب علی و
تو همان خیر کثیری
تویی آن فاتح دلها
تویی همان عشق قدیمی
تویی همان راز نهانی
وای مادر وای زهرا
یه نگاه تو برامون
مرهم و درمون درداس
تموم عشق من اینه
که بیام زیارت تو
بشینم پیش تو با تو
بخونم از عمق وجودم
از حسین و از اباالفضل
از زیباییِ صبرِ زینب و
از دل آشوب رقیه
منو با خودت ببر تو
تا به آرامش مطلق
برای من که نیازم
به یه امضای تو بستس
تو که می دونی
همونم که می مونم
به پای تو تا ته راه
همه جاهای این عالم
خاک پای توست عزیزم
هر جا که عشق تو باشه
حرم و ضریحت اونجاس
تموم فکر و خیالم
به نگاه و عشق تو بستس
منو از این همه دوری
برسون به عشق الله
تموم دنیا بدونن
کل دنیا نمی ارزه
به یه ذره از نگاهت
به خدا با یه نگاهت
کل دنیا رو می ذارم
به کناری و دیگه راحت
کنار تو موندگارم
به خدا یه تار موتو
با هزار و یک اشاره
نمیدم به کل دنیا شعرِ محسن دیناروند
پی نوشت ۱: استفاده از این شعر برای مداحان و خوانندگان آزادو بدون هزینه مالی است.
پی نوشت۲: نذر حضرت فاطمه الزهرا(س)
در فراق معلم شهید دکتر علی شریعتی
بعد رفتنت از دنیا
سهم ما فقط غم شد اینجا
قسم به قلم نمی شود این درد تمام
رفتی اما با ماست یادت مدام
آری غم نبودنت سخت جگرسوز است
بی تو زخم تنهایی در خرمن ما آتش افروز است
بی تو این جهان روی خوش به ما نشان نمی دهد
چشم های ما را هیچکس به خانه اش راهشان نمی دهد
قلب پاکت که پرید، فقط به خدا رسید
لبخندهای تو نیز تا خدا جدا جدا رسید
مسئله این است برادرم میان این همه لبخند
داغ تو راستی چرا فقط به ما رسید؟
شعرِ محسن دیناروند
بسم رب الفاطمه( س)
سلام
برای همسرم
درد یکی دو تا نیست که زود مثل باد بگذرد اما
چشمان دلربای تو از بس که قشنگ است و فریبا
بادیدن آنها دردها پیوسته خوش می گذرد بر ما
شعرِ محسن دیناروند
بسم رب الفاطمه(س)
سلام
دنیای بعد از من
آخرش روزِ من هم می رسد
یکی از میان همین روزهای پیش رو
روزی که دیگر نخواهم بود
روزی که دست هایم از دنیا کوتاه است
و بر دست هایی که منِ بی من شده را
بالا می بَرَند به سمت سرنوشت خویش
خواهم رفت، آری روزی خواهم مُرد
و میان ذره ذره های زمین، خاک خواهم شد
در دنیای بعد از من اما
آب از آب تکان نخواهد خورد!
بی ارزش است دنیا، آری به همین سادگی
از دنیا چشم که می بندم
آن لحظه چه خوش باشد
که باشی دقیقاً رو به روی من
تا ببینم روی ماه تو را یا زهرا (س)
شعرِ محسن دیناروند
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
پی نوشت ۱: در اینکه آدم خوبی نیستم یا اینکه لایق این حرف ها هم نیستم شکی نیست. توشه آنچنانی ندارم جز گناهان فراوان و دردهای پیوسته و زخم های روح خراش! تنها امیدم برای نجات از سختی دیدن اعمالم در روز حساب، گوچه چشم حضرت زهراست، روی مهربانی مادرم زهرا(س) حساب ویژه ای باز کرده ام.
پی نوشت ۲: خدایا این شعر که نذر حصرت زهراس را به ریای من نسوزان!
بسم رب الفاطمه( س)
سلام
چشم های تو
عیار کامل
تمام رنج های ماست
شعرِ محسن دیناروند
بسم رب الفاطمه(س)
سلام
جهان آرمانی
چیست جهانِ آرمانی؟
جز همینکه
تو باشی
تو
تو
تو
آری
آری
آری
تو
همین تو
باشی
باشی
باشی رو به روی من
و بایستم من
تمام قد به تماشای تو
شعرِ محسن دیناروند
بسم رب الفاطمه(س)
با سلام
نمی ترسم دیگر از مرگ
تجربه کرده ام یک بار
مرگ را آن زمان که
گرفتی از من چشمانت را
شعرِ محسن دیناروند
بسم رب الفاطمه ( س)
سلام
چشمانت
باکی نیست برای من
از ضربه های مدام عشقت
با تمام هیاهوهای این عشق
چه خوب اما که دست آخرش
می شوم دامن گیر به چشم های تو
شعرِ محسن دیناروند
بسم رب الفاطمه( س)
سلام
رفیقِ من
هیچ نمی شویم
اگر من و تو
ما نشویم
جدا جدا جدا
با هر راهی رفیق من
سوار بر راه درستش نیستیم
شعرِ محسن دیناروند
