پایگاه رسمی دکتر محسن دیناروند

«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
بایگانی
دوشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۲:۳۷ ب.ظ

آدم با شعور

بسم الله الرحمن الرحیم

 سلام دوستان گلم

 

آدم های با شعور در مورد آنچه تو دوست نداری و اذیتت می کند با تو حرف نمی زنند.

 

محسن دیناروند

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۴:۳۷
محسن دیناروند
پنجشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۹:۱۳ ق.ظ

گره کور مسکن را اینطور بازکنید!

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام به همه عزیزانم

نمی­گویم کاش رییس ­جمهور بودم یا وزیر یا نماینده­ی مجلس؛ اصلا بحث این حرف­ها نیست! ولی می­گویم ای کاش این یادداشت را رییس جمهور بخواند یا یک وزیری یا نماینده­ای، به هر حال کاش این مطلب را یک کار به دستی بخواند و با تمام بودنم آرزو می­کنم قدم نیکی با واسطه­ی این یادداشت برای باز شدن گره کور مسکن برداشته شود.

همه  دیده­ایم برای باز شدن گره مسکن طرح­های مختلفی مثل مسکن مهر انجام شده یا مثل اقدام ملی مسکن در حال انجام است؛ طرح­هایی که بی آنکه راه بازکن باشند گره  مسکن را کورتر کرده­اند. مسکن مهر که گذشت  اما طرح اقدام ملی مسکن چون در آغاز راه است قابل جراحی و تصحیح است، این یادداشت در تلاش است تا با ارائه راهکار مناسب به راحتی  این گره کور را باز کند.

در بانک مسکن یک طرح وجود دارد به نام مسکن یکم. در این طرح افراد فاقد مسکن یک مبلغی مثلا 40 میلیون تومان را به عنوان آورده در نزد بانک سپرده گزاری می­کنند و پس از یک سال مبلغی مثلا 100 میلیون وام دریافت می­کنند. حالا آیا این وام به خانه دار شدن قشر متوسط و پایین کمک می کند؟ قطعا خیر و نتنها نمی کند بلاکه به دو دلیل سپرده گزار را از خانه دار شدن دور می­کند. یک ارزش ریالی پول او همراه با وام پس از یک سال به نسبت تورم کاهش پیدا می کند. مثال اینکه  اگر امسال با 140 میلیون تومان می توان یک خانه 30 متری خرید، پس از یک سال که پول عملا به دست سپرده گزار می­رسد می توان 20 متر منزل خرید که عملا منزل بیست متری نیست. دلیل دوم اینکه پس از دریافت وام منزلی با آن متراژ که مثلا 150 میلیون یا 200 میلیون بیارزد وجود ندارد! پس این وام به درد کسی می خورد که 500 میلیون  یا بیشتر از آن را دارد و از این وام برای کمک هزینه خرید استفاده کند. در واقع فردی در قشر متوسط یا حتی کمی بالاتر نمی­تواند با طرح مسکن یکم صاحب خانه شود و با این طرح هم گره مسکن باز نمی­شود.

اما نگارنده معتقد است می شود با ادغام طرح مسکن یکم  و طرح اقدام ملی مسکن گره مسکن را برای طبقه متوسط و پایین باز کرد! چگونه؟ خیلی راحت و به دور از پیچیدگی! طرح مسکن یکم باشد حالا یک کمی با وام بیشتر. پس از یک سال از سپرده گزاری آورده مسکن یکم برای پرداخت و.ام  از وام گیرنده سند ملکی نخواهیم و پول نقد را هم به وی ندهیم. سپرده گزار بیاید تمام کارهای دریافت وام از جمله ضامن و.. را انجام دهد و بعد مبلغ وام و آورده اولیه را به عنوان آورده ی فرد در طرح اقدام ملی مسکن به حساب دولت یا همان پیمانکار پروؤه واریز شود. تا خود به خود یک فرد با افتتاح حساب سی میلیونی در بانک مسکن وارد چرخه اقدام ملی مسکن شود! سند خانه هم در رهن بانک مسکن بماند تا تسویه کامل!

در کنار این اقدام ، زمینه های قانونی فراهم شوهم شود تا در طرح اقدام ملی مسکن منازل زیر 100 متر احداث شوند تا قیمت تمام شده کار پایین تر بیاید.

خلاصه اینکه اگر دولت سپرده گزاری یک ساله فرد به علاوه وام مسکن یکم بانک مسکن را به عنوان آورده اولیه طرح اقدام ملی مسکن محاسبه کند قطعا تا حدود زیادی گره خانه دار نشدن طبقع متوسط و پایین را باز خواهد شد.

امیدوارم این طرح به چشم مسولان بیاید و عملی شود و اگر مخالف علملی شدن آن هستند به صورت شفاف دلایل منطقی خود را بیان کنند.

 

به قلم : محسن دیناروند

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۹:۱۳
محسن دیناروند
جمعه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۵۶ ق.ظ

راه هموار(۱)

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

سلام بزرگان عزیز

 

تفکر در خلقت موجودات راه را برای رسیدن به خدا هموار می کند. 

 

محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۰:۵۶
محسن دیناروند
سه شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۲:۲۷ ب.ظ

انتظار بیهوده

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام عزیزان

 

انتظار داشتن یک جامعه منظم و قانون مدار وقتی که قانون بر اساس سلیقه ی افراد بنا می شود و مجریان قانون نیز به اجرای سلیقه ای آن می پردازند و علاقه ای به نظم نشان نمی دهند انتظاری بیهوده است، از این رو لازم است که یک مجری منظم، قانون خدانهاد را در جامعه آنگونه که وضع شده است، اجرا نماید. این یکی از فلسفه های اعتقاد به مهدویت است.

 

محسن دیناروند

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۴:۲۷
محسن دیناروند
شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۴۲ ق.ظ

از علل بی عدلتی

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام خوبان

 

عدالت اگر مجری عادل نداشته باشد، ضعیف کش می شود. 

 

محسن دیناروند 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۰:۴۲
محسن دیناروند
سه شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۷:۲۸ ب.ظ

و ما، چرا چنین؟ (1)

بسم الله الرحمن الرحیم

 

   سیستم سرمایه داری هم به کشتن حیوانات رضایت نمی دهد!

 

در خبرها آمده است که جایی در همین وطن و نه خارج از آن ، جوجه ­های مرغ  یک روزه را زنده زنده دفن کردند و تازه کاشف به عمل آمده این اولین اتفاق از این دست  نبوده و آخرینش هم نیست!

مسولان اسبق، سابق، کنونی و احتمالا آینده این حوزه کاری هم در دفاع از این رویداد برخاسته اند که این مورد نه یک فاجعه یا حتی یک اتقاق تلخ بلکه یک رویداد کاملا طبیعی و جهت تنظیم بازار بوده و سخت نگیریم و از کاه کوه نسازیم!

گفته­ اند اگر جوجه ها را زنده به گور نکنیم قیمت مرغ خیلی پایین می­آید و سرمایه­ داران این صنعت ورشکست می­ شوند! البته منظورشان از ورشکستگی هم سود کمتر است نه آن چیزی که ما از ورشکستگی در ذهن داریم! کسی دوست ندارد هیچ سرمایه­ داری شکست بخورد، اما آیا روش­های بهتری برای حل مساله نیست؟ آیا نمی توان از تولید آنها جلوگیری کرد که به کشتنشان نرسد؟ این چه مدیریتی است که زیاد تولید می­کند تا مجبور به کشتنشان شود؟ یا نمی­توانستید همین جوجه­ها را به مرغداری­های دیگر بفروشید تا هم در وقت آنها صرفه­چویی شود و هم درآمدی نصیب شما! و هزار راه دیگر هست که چون این حقیر تخصص این کار را ندارم به ذهنم نمی­رسد ولی قطعا هست!

راه ­ها فراوان است هم برای تنظیم بازار هم برای کسب منفعت بیشتر، پس یا نمی خواهید فکر کنید یا نمی خواهید کار درست انجام شود و البته مهم تر از همه اینکه شما فکرتان مسموم شده که برایتان اخلاق و انسانیت و دین مهم نیست!

گفته­اند اگر زنده به گور نشوند،  مرغ ارزان می­شد! خب چه بهتر که ارزان شود. آیا ارزان شدن خوب نیست؟ خوب است هم برای مردم هم برای شما! شما چطور؟ بله با ارزان شدن مرغ قدرت خرید مردم بالا می­رود و خرید بیشتر مردم یعنی سود بیشتر برای شما! پس شما تدبیر پول درآوردن که هدف اول و آخر شماست را هم ندارید. من یک مثال میزنم اگر یک خانواده در طول ماه با مرغ کیلویی 15 هزار تومان بتواند 10 کیلو مرغ بخرد در مجموع ماهی 150هزار تومان مرغ می خرد. اما اگر مرغ کیلویی 10 هزار شود  می تواند 20 میلو مرغ بخرد. این بیست کیلو می شود 200 هزار و در بدترین شرایط 15 کیلو بخرد که بشود همان 150 هزار!در صورتی که ارزان شدن موجب افزایش خرید می شود.این را یک کودک هم در حال مغازه بازی می فهمد! با این حال  باز در بدترین تصور هم ضرر نمی­کنید!

مساله این است که انسانیت و دین را فدای بی­فکری­ها و مسمویت­ های ذهنی و اخلاقی خودمان می­ کنیم که اگر ذره ای اخلاق پشت قضیه باشد تن به چنین نقشه ­های شومی نمی­ دهیم!

قضیه فقط در صنعت مرغ نیست! همه جا تقریبا همین است. گرفتار یک بیماری سخت به نام حرص و طمع دنبا شده ا ­یم! این حرص خوردن­ها و طمع ورزی­ها به دنیا تنها یک نتیجه خواهد داشت اگر درمان نشود و آن هم مرگ تدریجی انسان و جامعه است.

یادتان هست مسولان صنعت خودروی ما آمدند و گفتند ما با پراید 20 میلیونی داریم ضرر می­کنیم؟ ضرری در کار نبود. آنها خوب می­دانستنند که با همان قیمت لااقل 5 میلیون سود دارد بر سر هر پراید! آنها سود را در 5 تومان نمی­دیدند و دست آخر هم کاری کردند که پراید شد 50 میلیون

همه صنایع ما هم همین شده و اصلا تحریم تاثیری ندارد. یقین داشته باشید که این اوضاع اصلا  از اثرات  تحریم­ها نیست! یک  چیز دارد اقتصاد ما را زمین می زند و آن حرص و طمع فراوان صاحبان صنایع و مشاغل به مال اندوزی است!  دولت هم شاید بدش از این وضع نیاید که شاید منفعتی به دستش برسد!

ما می توانیم در چند سال تورم را منفی کنیم، قدرت خرید مردم را افزایش دهیم، فقر را از بین ببریم و یک جامعه ی با رفاه متعادل داشته باشیم اما آنچه باعث شده به این مهم دست نیابیم فقط یک چیز است و آن این است که اراده ای برای رسیدن به این آرمان نداریم وگرنه راه که مشخص است و شدنی .

حرف آخراینکه در کشتن زنده زنده جوجه­ ها یا افزایش بی انذازه قیمت خودروها و سایر موارد و سایر بی اخلاقی ­ها آن ور جوب نایستیم و فاجعه را گردن این و آن نیاندازیم، مقصر اصلی ماییم که دین را درست به جامعه انتقال نداده ­ایم! و لذا وظیفه ما و مسولیت ما در انتقال دینِ درست به جامعه بیشتر از آن چیزی است که تصورش را می­کنیم و مقصر اصلی این قضایا ما هستیم که دین را در مناسک و ظواهر خلاصه کردیم و اخلاق را هم در خندیدن و تعارفات مزخرف گذاشته ایم و رد شده ­ایم  از اخلاق اسلامی و در نهایت کار فقط حرفش را می زنیم و دیگر هیچ و در فقدان درست ما و یا بودن­های اشتباهِ ما، بدجور به سیستم سرمایه داری دل خوش کرده­ایم! و متاسفانه آن را هم بد فهمیده و بد عمل می­کنیم که یقینا سیستم سرمایه­داری را هم اگر دست می فهمیدیم، می دانستیم آن­ها هم به زنده به گورکردن حیوانات رضایت نمی­دهد و تدبیرشان برای حل مشکل روش های دیگریست.

 

به قلم محسن دیناروند

برای خوانش این یادداشت در خبرگزاری محترم فرارو لطفا اینجا را کلیک کنید!

 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۹:۲۸
محسن دیناروند
سه شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۲:۲۷ ب.ظ

یاری گر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام بر شما خوبانم

 

آنگونه زندگی کنیم که یاری گر دوستان خدا باشیم نه یاری دهنده دشمنان خدا!

 

محسن دیناروند

دوم اردیبهشت 1399

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۲۷
محسن دیناروند
سه شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۲:۵۵ ق.ظ

امورات ناخوشایند

بسم الله الرحمن الرحیم

دوستان عزیزم سلام

بیایید در امورات زندگی حتی آن چیزهایی که برایمان ناخوشایند است به خدا اعتماد کنیم!  این کار برای ما بهتر است! 

 

محسن دیناروند

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۵۵
محسن دیناروند
دوشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۴:۱۱ ق.ظ

منفعت

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام عزیزان

به اسلام عمل کنیم حتی آن جا که گمان می کنیم ضرر به ما می رساند که منفعت در عمل به اسلام است.

محسن دیناروند 

اول اردیبهشت ۹۹

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۴:۱۱
محسن دیناروند
شنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۹، ۰۹:۰۵ ق.ظ

نگاهی به خروج ابراهیم حاتمی کیا

          از «قهرمان های ناتمام» تا «زن کامل»

«شبیه ترین فیلم به گزارش یک جشن»، این اولین جمله ایست که توانستم پس از تماشای «خروج» در وصفش بگویم! و اکران آنلاین خروج شاید چراغی  راهی را روشن کند که روزی بتوانیم به چشمانمان را به تماشای گزارش یک جشن هم روشن کنیم! 

در سینمای جهان هم حتی کسی را سراغ ندارم که مثل حاتمی کیا «زن» را آنقدر نزدیک به «حقیقتِ زن» و آنقدر «انقلابی و قهرمان» به نمایش بگذارد. در یک کلام یک «زنِ قهرمان» و بهتر بگویم یک «زن»زنی است نزدیک به آنچه در در آثار حاتمی کیا می بینیم! زنی با اوج احساس و با اوج تعقل؛ زنی با اوچ همراهی و زنی که نماد پایداری است و زنی که نماد واقعی، حقیقی و اصلی یک «انسان»است. برای مثال آن سکانسی که مهربانو در مقابل رحمت و عدل آبادیی هایی که زن را شاسته همراهی در سفر به پاستور نمی دانند تمام قد می ایستد! شبیه این سکانس را کجا می توان یافت در تشریح مقام زن؟

در در این فیلم هم «مهربانو» یکی از دو قهرمان قصه است درست مثل بادیگارد، چ، آژانس شیشه ای، گزارش یک جشن و البته حاتمی کیا فیلم هایش را با دو قهرمان خوب از آب در می آورد در زمانه ای که فیلم ها یا یک قهرمان دارند یا اصلا بی قهرمانند. اما در اینجا حاتمی کیا باز دو قهرمان دارد یکی یک زن و دیگری یک مرد! اما مهربانو قهرمان زن خروج ناتمام   می ماند درست مثل مریلا زراعی در گزارش یک جشن که شد یک قهرمان ناتمام! و ای کاش خود حاتمی کیا توضیح دهد در مورد این ناتمامی برخی از قهرمان هایش! که واقعا چرا چنین؟ مهربانوآنچنان قهرمانی است که فیلم را بی او نمی توان تصور کرد ولی آن دم آخر به جای پاستور برمی گردد به عدل آباد! هیچ کجای این قهران نققص ندارد، هیچ کجایش جز همینش و واقعا چرا چنین؟

با خروج می توان فهمید دنیا را و وضع ناجور رابطه ما و مسولیت پذیری امان را! می توان فهمید که خیلی چیزها و ناجور بازی های ما را نیازی به تفکر ندارد تا بفهمی اش چرا که این جور ناجوری ها برای یک سگ هم که قوه تعقل ندارد قالب درک است  و گمانم این است که وجود سگ در فیلم نماد همین وضوح مشکلات است! مثالش همان جایی که بالگرد به مزرعه  پنبه می نشیند و ویران می کند آبادی را! شما آن حیوان را ببینید! یا آن زمان که آب شور سد می رود و نابود میکند مزرعه ها را! همراهی سگ با رحمت را ببینید!

خروج یک مشکل دیگر را به جز بی مسولیتی های ما و نقد ناپذیری های ما و ریاکاری های ما  به ما یادآور می شود و آن این است که راه بیان خواسته ها و نقدهایمان کجاست؟ من اگر نقدی دارم و یا خواسته ای کجا و به چه طریق باید به مقصد برسم؟ این راه نیست الان و اگر هم هست ناپیدا و گمنام ! که اگر بود و یا پیدا چه نیازی بود با تراکتور رفت  تا امام زاده پاستور؟! و مشکل در همان شعبه عدل آبادی پاستور حل می شد یا حتی در فیلم هم می بینیم کار تا امام جمعه و نماینده هم می رسد و کشاورزان می بینند که راهی نیست جز رفتن به دل جاده با تراکتور ! حالا آخر قصه هم که مشخص است پاستور هم امام زاده ای است که نمی توان آنچنان برای حاجت روا شدن به آ ن دل بست! ولی به اصلاح امور باید امیدوار بود شاید برای همین امیدوار ماندن است  که رییس جمهور را در سکانس پایانی فیلم نشان نمی دهد  تا ناامید نشود! از خروخ می فهمیم باید این مشکلِ پاسخگو نبودن و نقد ناپذیری امان را حل کنیم تا وقت هست. ساده اگر قرار باشد بیان کنم اینکه حاتمی کیا می خواهد بگوید هر خروجی خروج از نظام نیست و نمی توان هر خروجی را با زدن برچسب خروج از نظام  از دور خارج کرد  و این چه حرف درست، انقلابی و بر حقی.

فرصت و حوصله ی این یادداشت آنچنان نیست که بتوان در همه ی زوایای فیلم دقیق شد و چه پیشنهادی بهتر از این که  دعوتتان کنم به تماشای خروح حاتمی کیا، حاتمی کیایی که می توان به نامش اعتماد داشت و با خیالی آرام و در کنار خانوده به تماشای فیلمش با احترام ایستاد! که بی شک حاتمی کیا در سینما یک ایده آل، آرمان و قله است؛ آنطور که سکانس به سکانس آثارش چه آنهایی که اکران شده اند و چه آنهایی که توقیف! نمونه است و غیر قابل حذف! بله هیچ کس جز خود ابراهیم حاتمی کیا نمی توند آژانس شیشه ای ، به نام پدر، ارتفاع پست، به وقت شام، چ، بادیگارد و ... را بسازد ، آثاری که هنوز هم که هنوز است رنگ تکرار نگرفته و اگر اتفاق خاصی نیافتد هم نمی گیرند.

خلاصه اینکه از سینما هر انتظاری دارید را می توان در سینمای حاتمی کیا جست، دید و لذت برد البته منهای ابتذال، هجو و بیهودگی! حاتمی کیا در خروج مثل همیشه فریاد بلند اعتراض، انتقاد و حق طلبی شده است.در خروج شگفتانه ای خواهیم دید که مختص خود اوست با امضای خودش!

دعوتتان می کنم به تجربه لذت بردن از تماشای خروج حاتمی کیا...

 

 همین یادداشت در خبرگزاری محترم  فرارو را اینجا می توانید بخوانید

 

 

به قلم : محسن دیناروند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۹ ، ۰۹:۰۵
محسن دیناروند